در پی شناخت «انگیختگیهای ناخودآگاه» در روان انسان توسط برخی از متفکرین ازجمله فروید، پژوهشهایی در تحلیل انگیختگیهای روان، پیشینهای از این شناخت را نزد هیوم یافتند. هیوم به این دریافت رسیده بود که «احساسها میتوانند به چنان انگیختگی ملایمی فروکش کنند که به نحوی نامحسوس شوند»؛ همچنین به این دریافت که «تأثیر احساسات بر روی اراده متناسب با شدت آنها، یا اختلالی که در آرامش ذهن ایجاد میکنند، نیست». بنابراین، ایدههای او به امکان وجود انگیختگیهای نامحسوسی در روان انسان با توان تأثیرگذاری بر اراده و اعمال او راه گشوده بودند؛ یا به بیانی دیگر، به وجود انگیختگیهای تأثیرگذاری در درون انسان که او خود به آنها واقف نیست
الهام راگا
دستاوردهای جدید در روانشناسی، که رفتار و اعمال انسان را نه تحت حاکمیت عقل که در سیطرهٔ غرایز، امیال و تمایلات وی مییافتند، پرتو جدیدی بر ایدههای او میافکندند.
الهام راگا
فروید با تشخیص وجود انگیختگیهای ناخودآگاه در روان انسان، دلایل وجود آنها و تحلیل اَشکال پیچیده و گوناگون تأثیرگذاریشان، به ژرفایی در شناخت آنها راه یافت که برای هیوم ممکن نبود.
الهام راگا