
بریدههایی از کتاب سرگذشت ندیمه
نویسنده:مارگارت اتوود
مترجم:فروزنده دولت یاری
انتشارات:انتشارات باران خرد
دستهبندی:
امتیاز:
۲.۱از ۱۴ رأی
۲٫۱
(۱۴)
اما، چه کسی میتواند درد را پس از به پایان رسیدنش به یاد بیاورد؟ تنها اثری که از آن بهجا میماند فقط سایهای در جسم است و هیچ اثری در روح بهجای نمیگذارد. اثر درد با انسان میماند، اما آنقدر عمیق که نمیتواند آن را ببیند. پر بیراه نیست که میگویند، از دل برود، هر آنکه از دیده برفت.
Fatima khoshpeiman
از لختی زندگی مردها تعجب میکنم؛ دوشهای حمام که در فضای باز هستند و بدنهایشان را برای بررسی و مقایسه درمعرض نمایش میگذارند. این چهکاربردی دارد؟ چه اطمینان خاطری میدهد؟ مثل اثبات خود تا نشان دهند به اینجا تعلق دارند. چرا زنان نباید به هم ثابت کنند که زن هستند و لباسهایشان را بکنند و خودشان را نشان دهند؟
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
«احساسی که داری دست آدم نیست، اما رفتارت رو میتونی کنترل کنی.»
Fatima khoshpeiman
. قلب هیچ انسانی عاری از پلیدی نیست.
mohammad sem
آن تابلوها دربارهٔ رؤیاهای نافرجام بودند، دربارهٔ انتظار و اشیای بلااستفاده. آنها دربارهٔ کلافگی بودند.
اما وقتی زنان ابزار خوشگذرانی مردان باشند، شاید کلافگی هم شهوتانگیز باشد
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
آنها فقط پیروزیهایشان را به ما نشان میدهند و شکستهایشان را هرگز نمیبینیم. چه کسی از اخبار بد خوشش میآید؟
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
اگر یک تخممرغ داشته باشم، دیگر چه میخواهم؟
در دوران فقر پس از دارایی، شوق به زندگی در اشیای عجیبی نمود مییابد.
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
حساسی که داری دست آدم نیست، اما رفتارت رو میتونی کنترل کنی.
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
«نمیشه همه رو راضی کرد. بهتر شدن برای بعضیها یعنی بدتر شدن برای بعضیهای دیگه.»
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
خاله لیدیا میگفت: «بیش از یک نوع آزادی وجود داره. آزادی انجام کاری و آزادی رهایی از چیزی. در ایام سابق، آزادی انجام کار وجود داشت و حالا آزادی رهایی از اونها بهتون داده میشه. شما این نعمت رو دستکم میگیرید.»
Fatima khoshpeiman
Nolite te bastardes carborundorum
Fatima khoshpeiman
ما آدمهایی بودیم که داستان زندگیمان در روزنامهها چاپ نمیشد. ما در حواشی خالی صفحات روزنامه زندگی میکردیم و آزاد بودیم.
ما در بین خلاهای داستانها زندگی میکردیم.
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
چندین نقاشی از حرمسراها، با زنان چاق که روی تختها لم داده بودند، با روسریها یا کلاههای مخملی، مزین به پرهای طاووس با یک نگهبان عقیم شده که آنجا ایستاده بود.
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
میتوانیم برای صحبت با هم به دستشویی برویم، گرچه برای این کار هم محدودیتهایی وجود دارد، آنها دفعات دستشویی رفتنمان را جایی ثبت میکنند
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
ما ظرف هستیم، فقط درون بدنهایمان مهم هستند. بیرون میتواند مانند پوست گردو سخت و مچاله باشد. این ممنوعیت کرم دست دستور همسران بود. نمیخواهند ما جذاب به نظر برسیم.
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
هرگز بهعنوان یک زن نمیتوانی در برابر وسوسهٔ بخشیدن یک مرد مقاومت کنی.
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
گفت: «فقط یه کار رو ازت گرفتند.»
گفتم: «فکر کنم تمام پولها رو صاحب شدی. ولی هنوز نمردم.»
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
گفت: «این حرف رو نزن. میدونی که همیشه برام عزیز بودی و ازت مراقبت کردم.»
با خود گفتم، به همین زودی دارد من را کوچک میکند.
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
احساس میکردم عشقمان بدون من جریان دارد.
با خود گفتم، برایش مهم نیست. اصلاً برایش مهم نیست. شاید حتی این حالت را دوست داشته باشد. دیگر ما متعلق به هم نیستیم، بلکه فقط من مال او هستم.
ناشایست، ناعادلانه و نادرست است
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
حجم
۳۰۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۳۰۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان