اگر نمیتوان زندگی کاملاً انسانی داشت، باید از همه توان استفاده کرد تا زندگی کاملاً حیوانی نشود.
Z.a.h.r.a
فکر نمیکنم ما کور شدیم. ما کور هستیم، کوری که میبیند. کورهایی که میتوانند ببینند، ولی نمیبینند.
ARMAN Raeisi
چشم تنها عضو بدن است که میتوان روح را از طریق آن دید.
مریم
ما جاودانه نیستیم و از مرگ نمیتوانیم بگریزیم، ولی دستکم میتوانیم کور نباشیم و کور از دنیا نرویم.
مریم
پیش از انجام دادن هر کاری باید پیآمدهای آن را هم در نظر بگیریم
مریم
راننده اتومبیل، سر به طرف آنها برگرداند، نخست به یکسو و سپس به سوی دیگر نگریست. از حرکت لبان او به نظر میرسید عبارتی را با فریاد تکرار میکند. این عبارت، نه از یک واژه، که از سه واژه تشکیل میشد. فردی در را گشود و همه شنیدند که راننده گفت:
ــ من کور شدهام!
SIR_SARAB
دعوا نوعی کوری است...
مریم
اگر نمیتوان زندگی کاملاً انسانی داشت، باید از همه توان استفاده کرد تا زندگی کاملاً حیوانی نشود.
مریم
ــ چه کسی شنیده که کوری مسری است؟
اِیْ اِچْ|
کارهای بد هم از کارهای خوب، آسانتر است
مریم
این هم جنس واقعی بشر! بیاعتنایی و خباثت!
آسمان
اگر نمیتوان زندگی کاملاً انسانی داشت، باید از همه توان استفاده کرد تا زندگی کاملاً حیوانی نشود.
امین
چشم تنها عضو بدن است که میتوان روح را از طریق آن دید.
fawtiar
کارهای بد هم از کارهای خوب، آسانتر است.
AmirHossein[AHS]
اشتباه بزرگ حسابدار کور، این بود که گمان میکرد اگر تپانچه داشته باشد، قدرت را در دست خواهد گرفت، در حالی که چنین نشد. در عین حال، هر بار که شلیک میکرد، بخشی از قدرت خود را از دست میداد.
دخترِبهار
وحشت، موجب کوری میشود.
ــ حرف درستتر از این نشنیدهام. بنابراین فکر میکنم ترس ما را کور کرده و همین ترس ما را کور نگهمیدارد!
دخترِبهار
همه ما لحظاتی درمانده میشویم و گریه میکنیم. گریه نوعی رهایی از درماندگی است. اگر گریه نباشد، شاید بمیریم.
elahe
همه زندگی خود را با نگریستن در چشم سایر افراد گذراندهام. چشم تنها عضو بدن است که میتوان روح را از طریق آن دید.
×man×
اگر نمیتوان زندگی کاملاً انسانی داشت، باید از همه توان استفاده کرد تا زندگی کاملاً حیوانی نشود.
AmirHossein[AHS]
خدای من! بینایی چه نعمتی است! دیدن، حتی اگر به سایهای محو هم اکتفا شود، نعمت بزرگی به حساب میآید. ایستادن در مقابل آینه و مشاهده تصویری سیاه و لرزان و گفتن اینکه این تصویر، صورت من است، و بخشهای تاریک آینه من هستم، چه لذتی دارد!»
×man×