ما از روی خیرخواهی از کودکان انتقاد میکنیم. ما میخواهیم، تا کودک پس از دیدن عصبانیت ما، دستبهکار شده و فوراً رفتار خود را تغییر دهد. ولی یک «اما» ی بزرگ وجود دارد. بهمحض اینکه با جملهبندیهای منفی (مثل خودخواه، احمق، تنبل، کودن)، شروع به توصیف عاطفی شخصیت پسر یا دخترمان میکنیم، یک واکنش دفاعی از درون او ایجاد میشود که در جریان آن، کودک تمام آنچه را که ما میگوییم بهسادگی درک نمیکند. «من به او میگویم، اما انگار او صدای من را نمیشنود!»؛ «نرود میخ آهنین در سنگ!»
کاربر ۹۲۲۱۱۵۲
درنتیجه «نصایح خیر» والدین، واکنشی از کودک دریافت میکنیم که برخلاف انتظار ما است! و این ما را بیشتر عصبانی میکند. یک دور باطل! بنابراین درک این نکته ضروری است که توهین به شخصیت کودک ابزاری نیست که رفتار او را در جهت درست تغییر دهد. کودک خود را از ما، از واکنشها و اظهارات ناخوشایند ما مستتر میکند؛ زیرا از لحاظ عاطفی توانایی مقابله با حمله به شخصیت خود را ندارد. به نظر میرسد، او برای محافظت از خود در برابر جریان اطلاعات منفی، ناشنوا و گاهی اوقات حتی لال میشود.
کاربر ۹۲۲۱۱۵۲