
بریدههایی از کتاب آواز خوش زندگی
۴٫۷
(۳)
چنان زندگی کن که هر کار تو، کاری عاشقانه باشد، و این کافی است. این خود نیایش است؛ به چیز دیگری نیاز نیست. آنگاه که بر همه عالم عاشق شویم، عشق ما بالا میرود و به خدا میرسد. زیرا خود اوست که در پس پردهی رنگارنگ هستی نشسته است. خود اوست که در آیینههای گوناگون رخ مینماید.
معجزه ی سپاسگزاری
هر اتفاقی نیز، پلهای است که تو را از نردبان وجود، بالاتر و بالاتر میبرد.
فراموش نکن که معشوق اصلی خداست.
عشقهای دیگر، تمرین عاشقیاند.
امیدوارم همه در گردباد عشق الهی بیفتند.
سلوک، پلیست که تو را به خدا میرساند.
کاربر ۹۹۹۳۳۰۱
هرکس که به این دنیا پا گذاشته، آمده است تا ترانهای را بخواند؛ ترانهی زندگی خود را.
عاطفه
هرگاه دمای هشیاری تو به صد درجه برسد،
جوشش دگرگونی خودبهخود آغاز میشود.
عاطفه
پیام اصلی دین، رحمت است.
اگر چشمهی رحمت در تو بجوشد، خودبهخود خوب خواهی بود.
در گذشته، بارها و بارها گفته شده است که اگر خوب باشی، مشمول رحمت واقع خواهی شد.
من میگویم: رحمت پیشه کنید، خوب خواهید بود. خوبی، تابعی از رحمت است، شرط رحمت نیست. آدمی که رحمت و شفقت از دلش میجوشد، هرگز نمیتواند بد باشد و بدِ دیگران را بخواهد. تنها بدبختها بدِ دیگران را میخواهند؛ آنها که خود چیزی ندارند تا به دیگران ببخشند، مگر بدبختی خویش را.
عاطفه
مردم به جای آن که زندگی را غزل کنند و بسرایند، آن را حساب و عدد و ارقام میکنند و میشمارند. آنها برای پول و قدرت و اشیا، بیشتر از شعر و شور و شعور ارزش قایلند. پول و قدرت و اشیا، همه مهملاند. آنها مقصد نفسانیتاند، و نفسانیت جایی برای شور عاشقانه نمیگذارد. فقط در غیاب نفسانیت است که کسی شعر میشود، غزل و ترانه میشود، عشق میشود، پاک میشود و همچون نیلوفر در مرداب زندگی میشکفد.
عاطفه
خداوند، همه چیز و همه کس را میرباید. به همین دلیل است که همه، دیده و ندیده، طالب و سرگشتهی اویند. خداوند، مرکز وجود است. وجود، دایرمدارِ خداست.
هرکس و هرچیزی، به جانب مرکز متمایل است. حتی سنگها و درختان، حیوانات و پرندگان، ستاره و کهکشان، آدم و عالَم، عاقل و دیوانه، شقی و سعید، همه رو به سوی او دارند. مغناطیس خداوند، بینهایت است. اهمیتی ندارد که او را چه بنامیم؛ حقیقت، هستی، نور، عشق؛ اینها همه برچسب است. ما همه به دنبال آنی هستیم که گمشدهی ماست.
نزدیکترین دوست خداوند، وَجد است.
شور و شعف است که بالا میرود و به خدا میرسد.
عاطفه
دانشمندان میگویند ذهن یک انسان ظرفیت آن را دارد که محتوای تمامی کتابخانههای دنیا را در خود جای دهد. البته، این کار، تو را به یک دائرهالمعارف تبدیل میکند، اما از تو بودا و حلاج و مولانا نمیزاید.
تا زمانی که عشقی در دل جوانه نزده است، تا زمانی که عشق معلمی نکرده است، از بصیرت و فرزانگی خبری نخواهد بود؛ و حماقت در کسوت علم گام برخواهدداشت و تفاخر خواهد کرد.
عاطفه
«زندگی یک پُل است.
از روی پُل بگذرید،
اما بر روی پُل خانه نسازید.»
زندگی،
کاربر ۱۰۰۰۰۹۳۰
عشق را نمیتوان در قفس کلمات انداخت؛
آنقدر اسرارآمیز است که هیچ کلمهای را یارای بیان آن نیست.
عشق نهاییترین راز هستیست.
اما میتوان عشق را با زندگی درس داد؛ آنگاه همهی زندگی به آموزگار عشق، به خطبهی عشق تبدیل میشود.
کاربر ۹۹۹۳۳۰۱
عشق طبیبِ جمله علتهای آدمیست.
عشق در کارخانهی دل تو تولید میشود و در درون خونت میریزد.
عشق، در رگهای تو میچرخد
و تکتک سلولهای اندام تو را احیا میکند.
کاربر ۹۹۹۳۳۰۱
ین توصیهی طلایی را همواره به یاد داشته باش: اگر در مثبتاندیشی افراط کنی و به خود فشار بیاوری، دیر یا زود از آن سوی بام خواهی افتاد، یعنی از سوی منفیاندیشی. اینگونه است که زندگی تعادل خود را حفظ میکند. بنابراین، اگر منفیاندیشی را دوست نداری، پس مثبتاندیشی را به خود تحمیل نکن. خونسرد باش، در میانه حرکت کن:
نه منفی باش و نه مثبت.
معنای رحمت نیز همین است: نه داغ و نه سرد، بلکه خُنک.
کاربر ۹۹۹۳۳۰۱
این توصیهی طلایی را همواره به یاد داشته باش: اگر در مثبتاندیشی افراط کنی و به خود فشار بیاوری، دیر یا زود از آن سوی بام خواهی افتاد، یعنی از سوی منفیاندیشی. اینگونه است که زندگی تعادل خود را حفظ میکند. بنابراین، اگر منفیاندیشی را دوست نداری، پس مثبتاندیشی را به خود تحمیل نکن. خونسرد باش، در میانه حرکت کن:
نه منفی باش و نه مثبت.
معنای رحمت نیز همین است: نه داغ و نه سرد، بلکه خُنک.
کاربر ۹۹۹۳۳۰۱
حجم
۴۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۴۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان
