بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تحلیل کاربردی خواب و رویا | طاقچه
تصویر جلد کتاب تحلیل کاربردی خواب و رویا

بریده‌هایی از کتاب تحلیل کاربردی خواب و رویا

امتیاز:
۴.۲از ۲۵ رأی
۴٫۲
(۲۵)
ناخودآگاه از زبان خاصی در رؤیاها و تخیل‌ها استفاده می‌کند؛ زبان نمادین. همان‌طور که در ادامه خواهیم دید کار درونی در درجه اول، هنر یادگیری زبان نمادین ناخودآگاه است
ریزوریوس
فاجعه‌ای که دنیای امروز را دربرگرفته است، جدایی کامل ذهن آگاه از ریشه‌هایش در ناخودآگاه است. تمامی اشکال تعامل با ناخودآگاه که اجداد ما را تغذیه می‌کرد ــ رؤیا، الهام، آیین، تجربه‌های مذهبی ــ به کلی در ما گم شده است و توسط ذهن امروزی، به‌عنوان چیزی ابتدایی یا خرافی کنار گذاشته شده است. درنتیجه ما به‌خاطر غرور و تکبرمان و به‌خاطر ایمان به منطق آسیب‌ناپذیرمان، ارتباط خود را با ریشه‌های‌مان در ناخودآگاه و عمیق‌ترین بخش‌های وجودمان قطع کردیم.
Pouyan
باید یاد بگیریم به ناخودآگاه برویم و پذیرای پیام‌های آن شویم؛ این تنها راه یافتن بخش ناشناخته وجودمان است.
کاربر ۳۰۲۶۱۰
مهم‌ترین جنبه روان دوجنسیتی، تصویر روح است. در هر زن و مردی موجودی درونی حضور دارد که کارکرد ابتدایی‌اش در روان، خدمت به شکوه روان است؛ کسی که من را در دنیای درونی هدایت می‌کند و به‌عنوان واسطه‌ای بین ناخودآگاه و من عمل می‌کند. یونگ هنگامی متوجه وجود این تصویر روح شد که احساس کرد موجودی مؤنث در درونش او را به سمت ناخودآگاه هُل می‌دهد؛ کسی که تجسم آن بخش از خودش بود که در قلمرو رؤیا و تخیل زندگی می‌کرد. وقتی آن زن در رؤیاهایش پدیدار شد، یونگ فهمید که او موجودی با ویژگی‌های اسطوره‌ای، اسرارآمیز و نیمه الهی است. مانند بئاتریس در کمدی الهی دانته
همای
بااین حال، طبیعت با هستی بخشیدن به تنها شاهدش، از وجود خود آگاه می‌شود: آگاهی انسانی.
Arash
برای یونانیان، خیال‌بافی نشانه این قدرت ویژه ذهن برای تولید تصاویر شاعرانه، انتزاعی و مذهبی بود. خیال‌بافی قدرت ما برای «ظاهر ساختن» محتویات دنیای درونی به‌وسیله دادن فرم و تجسد بخشیدن به آن‌هاست. یونانیان واقعیت دنیای درون را بدیهی فرض می‌کردند و می‌دانستند به‌صورت صور مثالی یا خصوصیات جهان‌شمولی که لباس تصاویر الهی به خود پوشانده‌اند، بیان می‌شوند. برای آن‌ها خیال‌بافی ابزاری بود که دنیای الهی ازطریق آن با ذهن انسان سخن می‌گفت. در روان‌شناسی اروپایی تا زمان قرون وسطی، قابلیت تصویرسازی که تخیل یا خیال‌بافی نامیده می‌شد، ابزاری برای دریافت معنا از دنیاهای معنوی و هنری دانسته می‌شد که آن‌ها را به یک تصویر درونی که درخاطر جامی‌گیرد، تبدیل می‌کرد و موضوع اندیشه و استدلال را می‌ساخت. در مذهب، قوه خیال‌پردازی راه مشروعی برای الهام، مکاشفه و تجربه مذهبی بود. واقعیت این است که اطلاعاتی که ازطریق تخیل وارد ذهن آگاه می‌شوند، به‌هیچ وجه آن را بی‌اعتبار نمی‌کنند؛ زیرا «تجربه تخیل شاعرانه همیشه با اعتقاد به واقعیت آن‌چه تخیل شده همراه است.»
mhzm
خویشتن دارای نمادهای مخصوص به خود است: دایره، ماندالا (دایره‌ای که به چهار قسمت تقسیم شده است)، مربع و الماس که همگی اَشکال انتزاعی بیان‌کننده خویشتن کهن‌الگویی هستند.
mhzm
خویشتن هم‌چنین در تمامی رؤیاهای حاوی چهار شخصیت یا با تأکید بر روی عدد چهار حاضر است. یونگ متوجه شد که اعداد نماد کهن‌الگوها هستند. عدد چهار در همه مذاهب از زمان باستان تاکنون برای نمادسازی تمامیت کائنات و کمال تحول معنوی استفاده شده است. دیگر نماد خویشتن روح الهی یا سلطنتی است: پیوند قطب‌های زنانه و مردانه، مانند پیوند یین و یانگ، عالی‌ترین ترکیب خویشتن را نمادسازی می‌کند.
mhzm
ما نیاز نداریم از زندگی شخص دیگری تقلید کنیم. ما دیگر نیاز به خودنمایی نداریم؛ زیرا آن‌چه که هستیم به اندازه کافی غنی است و بسیار بیشتر از آن چیزی است که همیشه انتظار داشتیم.
daanow
تداعی‌ها در ذهن شما شروع به پیوند خوردن می‌کنند؛ ارتباط آن‌ها با زندگی درونی شما کم‌کم واضح می‌شود و درنهایت مفهوم کلی رؤیا از آن‌ها متولد می‌شود.
گیسو
درون ناخودآگاه هر فرد، الگویی ابتدایی و «طرح کلی» وجود دارد که براساس آن ذهن آگاه و شخصیت کارآمد کلی فرد از بدو تولد و در طول تمام سال‌های رشد تدریجی روان به سمت کمال حقیقی درون شکل می‌گیرد.
papar
یک زن نیز ممکن است آنیموسش را بر روی مردی در بیرون فرافکنی کند و نه به اندازه یک انسان، بلکه به اندازه تصویر روحی‌ای که بر روی آن مرد فرافکنی کرده، عاشق او شود. پایه همه خیال‌بافی‌های عاشقانه که معمولا عشق معمول انسانی را خراب می‌کند، فرافکنی آنیمای یک مرد روی یک زن یا آنیموس یک زن روی یک مرد بیرونی است. در این روش، افراد تلاش می‌کنند خودشان را ازطریق انسان دیگری کامل کنند و ناخودآگاه را زندگی کنند؛ بدون آن‌که بخش‌های درونی‌شان را ازطریق اشخاص بیرونی‌ای که بر روی آن‌ها فرافکنی عاشقانه انجام داده‌اند، بشناسند.
کاربر ۴۸۹۲۴۴۰
هیچ‌کدام از ما، یک چیز نیستیم. ما موجوداتی تک‌بعدی نیستیم. ما ترکیبی غنی از بی‌نهایت کهن‌الگوی متفاوت هستیم. هر کدام از ما تاحدودی قهرمان و تاحدودی ترسو هستیم، تاحدودی والد و تاحدودی بچه، بخشی از ما قدیس و بخشی از ما سارق است. به کمک شناسایی این درون‌مایه‌های کهن‌الگویی درون‌مان، یاد می‌گیریم به هر کدام به‌عنوان یک خصوصیت انسانی مجاز احترام بگذاریم و انرژی هر کدام را به شیوه‌ای سازنده زندگی کنیم.
Arash
هر فردی باید زندگی درونی را به هر شکلی که می‌تواند آگاهانه یا ناآگاهانه، ارادی یا غیرارادی انجام دهد. دنیای درونی مدعی ما خواهد شد و حقش را از ما مطالبه خواهد کرد. ما ازطریق کار درونی می‌توانیم به آن قلمرو وارد شویم؛ نیایش‌ها، تمرکز، کار روی رؤیاها، مراسم و آیین‌ها و تخیل فعال. اگر ما تلاش کنیم به دنیای درون بی‌اعتنا باشیم، همان‌طور که اکثرمان هستیم، ناخودآگاه ازطریق آسیب‌های روانی راه خود را به زندگی ما باز خواهد کرد؛ نشانه‌های بیماری‌های روان‌تنی، وسواس‌ها، افسردگی‌ها و مشکلات عصبی.
papar
فردیت، آگاه شدن از تمامیت خویشتن‌مان است. این همان «به فعلیت رساندن طرح کلی» است که پیش از این درباره‌اش صحبت کردیم.
papar
باید بدانید وقتی به ناخودآگاه نزدیک می‌شوید، در حال تعامل با نیرومندترین و خودکارترین نیروها در انسان هستید. هدف از راهکارهای کار درونی این است که نیروهای عظیم ناخودآگاه را به حرکت درآورد؛ اما مانند این است که درپوش یک آبفشان را برداریم. اگر مراقب نباشید ممکن است کنترل امور از دست‌تان خارج شود. اگر این فرآیند را به‌طور جدی دنبال نکنید یا آن را به یک سرگرمی صِرف تبدیل کنید، ممکن است به خودتان آسیب برسانید.
papar
حس عظیمی از امنیت از فرآیند فردیت شکل می‌گیرد. ما یاد می‌گیریم لازم نیست تلاش بیش از اندازه‌ای کنیم تا شبیه دیگران باشیم؛ زیرا اگر خودمان باشیم، روی مطمئن‌ترین زمین ایستاده‌ایم. ما یاد می‌گیریم شناخت کامل خودمان و گسترش نیروهایی که درون‌مان ساخته شده‌اند، وظیفه مادام‌العمر ماست. ما نیاز نداریم از زندگی شخص دیگری تقلید کنیم. ما دیگر نیاز به خودنمایی نداریم؛ زیرا آن‌چه که هستیم به اندازه کافی غنی است و بسیار بیشتر از آن چیزی است که همیشه انتظار داشتیم.
کاربر ۳۶۰۶۷۰۹
اگر می‌خواهید از رؤیاهای‌تان چیزی بیاموزید، بر روی آن‌ها کار کنید. با نمادهای موجود در رؤیاهای‌تان به‌گونه‌ای زندگی کنید که انگار دوستان واقعی زندگی‌تان هستند. اگر این کار را انجام دهید، متوجه می‌شوید که آن‌ها واقعآ دوستان ش
Farzane Iranmanesh
اگر شما یک روان‌کاو در دسترس ندارید، ممکن است از خود بپرسید آیا درست است به تنهایی بر روی رؤیاهای‌تان یا دیگر روش‌های کار درونی کار کنید یا نه. من معتقدم شما این کار را بدون هیچ خطری انجام خواهید داد و از منافع یادگیری این روش‌ها بهره‌مند خواهید شد. تنها یک شرط وجود دارد: شما باید احتیاط را رعایت کنید.
Farzane Iranmanesh
اما هزینه‌ای که برای این خودآگاهی پرداخت می‌شود بسیار سنگین است: پراکندگی، تضادهای درونی که به‌نظر سازش‌ناپذیر می‌آیند و احساس این‌که جهان از هم پاشیده شده و هیچ هدف اصلی‌ای ندارد. ما آن‌قدر آگاه هستیم که توسط تضادهای زندگی پاره‌پاره شویم؛ اما آن‌قدر آگاه نیستیم تا وحدت بنیادین جهان را درک کنیم. بااین حال، طبیعت با هستی بخشیدن به تنها شاهدش، از وجود خود آگاه می‌شود: آگاهی انسانی.
Farzane Iranmanesh
وظیفه ما این است که وحدت بنیادین و هدف و معنای زندگی را بیابیم؛ بدون آن‌که آگاهی‌مان نسبت به چندگانگی‌مان و درک‌مان از خودمان به‌عنوان موجودات خاص و متمایز را قربانی کنیم.
Farzane Iranmanesh
ازآن‌جاکه کار درونی، گفت‌وگو بین دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه است، همیشه کابوس تضاد را برمی‌انگیزد؛ تضاد درونی بر سر ارزش‌ها، ویژگی‌ها، اعتقادات، روش‌های زندگی، اخلاقیات و علایق. البته این تضادها چه با آن‌ها روبه‌رو شویم یا نه، همیشه آن‌جا حضور دارند. اما کار بر روی رؤیاها ما را مجبور می‌کند نگاهی به آن‌ها بیندازیم و تخیل فعال، شاید بیش از هر گونه کار درونی دیگری، این تضادها را به سطح می‌آورد و آن‌ها را باز می‌کند.
کاربر ۲۲۱۰۴۸۱
کار درونی در درجه اول، هنر یادگیری زبان نمادین ناخودآگاه است.
گیسو
وقتی ما تضادهای بی‌دلیلی را تجربه می‌کنیم که راه‌حلی برای‌شان نداریم، وقتی از یک گفت‌وگوی درونی آگاه می‌شویم که به‌نظر می‌رسد غیرمنطقی، ابتدایی یا مخرب است، وقتی به‌دلیل این‌که اندیشه‌های آگاهانه ما در تضاد با خود فطری ما هستند، دچار یک رنج عصبی می‌شویم آن‌گاه متوجه می‌شویم که ناخودآگاه در زندگی ما نقش مهمی دارد و ما نیاز داریم که با آن روبه‌رو شویم.
گیسو
جدایی ما از ناخودآگاه، به معنای جدایی ما از روح‌مان و زندگی معنوی است. نتیجه آن از دست دادن زندگی مذهبی است؛ زیرا در ناخودآگاه است که ما درک شخصی‌مان از خدا و تجربه الوهیت را می‌یابیم. مراسم مذهبی ــ این تمایل ذاتی به معنا و تجربه درونی ــ همراه با بقیه بخش‌های زندگی درونی، ارتباطش را با ما از دست داده است و فقط به زورِ مشکلات عصبی، تضادهای درونی و نشانه‌های روان‌شناختی می‌تواند راه خودش را به زندگی ما باز کند.
گیسو
یاد می‌گیریم لازم نیست تلاش بیش از اندازه‌ای کنیم تا شبیه دیگران باشیم؛ زیرا اگر خودمان باشیم، روی مطمئن‌ترین زمین ایستاده‌ایم.
گیسو
انگار رؤیا همان تخیلاتی است که در طول زمان خواب کار می‌کند و تخیل، رؤیایی است که در زمان بیداری درون ما جریان می‌یابد.
گیسو
در واقع هیچ‌کس در تخیل چیزی «نمی‌سازد». محتویاتی که در تخیل ظاهر می‌شوند، ریشه در ناخودآگاه دارند. تخیل مجرایی است که ازطریق آن این محتویات به ذهن آگاه سرازیر می‌شوند. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، تخیل یک مُبدل است که محتویات نامرئی را به تصاویری تبدیل می‌کند که ذهن آگاه می‌تواند درک کند.
گیسو
خیال‌بافی قدرت ما برای «ظاهر ساختن» محتویات دنیای درونی به‌وسیله دادن فرم و تجسد بخشیدن به آن‌هاست.
گیسو
حتی یک رؤیای کوتاه که به‌نظر بی‌اهمیت می‌آید، تلاش دارد چیزی به ما بگوید که نیاز به دانستن آن داریم. رؤیاها هرگز وقت ما را تلف نمی‌کنند. اگر ما این زحمت را به خود بدهیم که به یک رؤیای «کوچک» گوش دهیم، متوجه می‌شویم حامل پیام‌های مهمی است.
گیسو

حجم

۱۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۵۴,۰۰۰
۳۲,۴۰۰
۴۰%
تومان