جملات زیبای کتاب دیدار دو دریا | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیدار دو دریا

بریده‌هایی از کتاب دیدار دو دریا

دسته‌بندی:
امتیاز
۴.۳از ۱۲ رأی
۴٫۳
(۱۲)
خوانده‌ام دزدی پای بر دیوارِ کسی نهاد. یک پایش به کوچه بود و یک پایْ در خانه. خداوندِ خانه (صاحبخانه) زانوی ادب بر خاک زده، مُصحفِ شریف در پیش نهاده و این آیت را به آوایی گوارا می‌خواند: اَلَم یَاْنِ لِلّذینَ آمَنوٓا اَنْ تَخشَع قُلوُبهُم لِذِکرِالله. «آیا زمان آن نرسیده است آنان که ایمان آورده‌اند، قلب‌هایشان به ذکرِ خدا خاشع شود؟!». برقی از منزلِ لیلیِ غیب بدرخشید در آن سحر، وه که با خرمنِ این دزدِ تبهکار چه کرد! دزد گریست که: بلی! زمانِ آن رسید. زمان آن رسید. پای از دزدی بیرون کشید. در طریقِ صدق نهاد. فُضیلِ عیاض شد. چه جای انکار؟! هر که با خدا نَرد عشق باخت، بُرد.
Roya
ما را اگر قیمتی باشد از عشق است. به سوالی عاشق کنند، به جوابی به خدا رسانند. یک حرف بس است
Roya
ذوقِ تاریکِ کوته‌بینان، تعصب است. چه انتظار داریم؟!
Roya
«ساختن در سوختن است. خرابش کردم که آبادانی در خرابی است».
Roya
«خلل از این است که خدا را به نظرِ محبت نمی‌نگرند، به نظرِ علم می‌نگرند و به نظرِ معرفت و نظرِ فلسفه. نظرِ محبت، کارِ دیگر است». والله تا مجنونانه ننگری لیلای عالَم را نبینی. «به نظر مجنون نگر. محبوب را به نظر مُحب نگرند که یُحِبُهُم».
Roya

حجم

۲۲۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۵۰ صفحه

حجم

۲۲۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۵۰ صفحه

قیمت:
۸۷,۵۰۰
تومان