در ذهن از آنچه به نحو عینی حقیقی است»؛ لذا نقطهٔ اشتراک آن با منطق همین «حقیقت ذهنی» است
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
که امر تفسیری همزمان دربردارندهٔ تصویر و تجسم مفهومی است که فقط به مدد تفسیر میتوان به وجود آن پی بُرد.
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
همین سیطرهٔ فراگیر تفسیر به جای تجربهٔ زیباشناختی است
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
واژهٔ زیباشناسی (اِستتیک) بر مبنای واژهٔ یونانی «aisthêsis» به معنای ادراک حسی ساخته شده است. لذا در رشتهٔ «زیباشناسی» از «حضور انسان در عالَم» بحث میشود.
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
ملاحظه میکنیم که در اینجا «ذوق» و «شوق» مسئلهساز نیستند بلکه مشکل خودِ اصطلاح «لطافت» [یا ظرافت طبع] است
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
«اصول ذوق نزد همه کاملاً یکسان اما میزان غلبهٔ آن در هر فرد متفاوت است.»
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
از میان فصول پنجگانهٔ تحقیق، ما نخست به تقابل بَهجت و لذتمیپردازیم
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
«من اصطلاح "بَهجت" را برای بیان احساسی به کار میبرم که در غیاب درد و خطر پدید میآید و، به همان ترتیب، وقتی از لذت ایجابی سخن میگویم غالباً منظورم همان "لذت" است.»
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
«شوقی که در طبیعت به واسطهٔ عوامل باشکوه و والا برانگیخته میشود، آنگاه که این عوامل با قدرت هر چه تمامتر رخ میدهد، حیرت است،
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
یعنی حالتی که طی آن همهٔ حرکات و جنبشهای نفْس در اثر درجاتی از دهشت و وحشت متوقف میشود.»
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
ویژگیهای امر «والا» و دهشتزایی آن با ظلمات و سکوت و عظمت و لایتناهی و، در یک کلام، همهٔ آنچه حیات ما را با «قدرت» قاهر خود تحتتأثیر قرار میدهد
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
حال آنکه «لذت» حاصل از زیبا محصول آرامش مطبوعی است که زیبایی در اندامهای حسی و قوای ذهنی پدید میآورد
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
هر چند آن را «شناخت دانی» و شناخت عقلی را «شناخت عالی» در نظر گرفت.
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
این تصورات وضوح مییابند.
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
لذا تخیل با ابداعاتش «جهانآفرینی» میکند و این جهانها خصوصیتی شاعرانه دارند.
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
همچون متافیزیک زیبایی عبارت است از «کمال شناخت حسی»
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷
ذوق سلیم، که بیش از پیش در عالم گسترش مییابد،
کاربر ۸۸۴۶۸۶۷