اما دیدگاه نظام جهانی به توصیف رشد و افول چرخههای هژمونی از ابتدا تاکنون و فرآیندهای مربوط به چگونگی انباشت به عنوان موضوعات فراتاریخی میپردازد و این چرخهها را صرفا مربوط به نظام سرمایهداری نمیداند بلکه نظام سرمایهداری را صرفا یک شیوه تولید مسلط در زمان حال تصور میکند (Arrigi&Silver, ۲۰۰۱: ۲۶۳-۲۶۸). حکمرانی جهانی در این نظریه در قالب چرخههای هژمونی معنا مییابد و سرمایهداری تنها یکی از این چرخهها و آخرین آنها محسوب میشود.
mohammad vafaee
درحالیکه دیدگاه رئالیستی بیش از هر چیز به یک ساختار مبتنی بر قدرت یا به عبارت دقیقتر توزیع قدرت نظر دارد. فرآیندهای مورد نظر آن اساسا از طریق رقابت بر سر منافع متضاد و درک نسبی از قدرت عمل میکنند. در عینحال نقش قدرتهای بزرگ در آنها اساسی است. در این معنا از دیدگاه رئالیستی اجبار زیستی (بقا)، اجتماعی بودن را بر بازیگران تحمیل میکند (Sterling-Folker, ۲۰۰۱:۱۸-۱۹).
mohammad vafaee