بریدههایی از کتاب نام های بی جنسیت
۳٫۱
(۴۲)
عشق به یک انسان را نباید با شمار حاضران در مراسم تدفین او سنجید.
Roshanak Jalali
آدم نمیتواند بهخاطر اینکه حرفهای نجاتبخشی را به موقع به زبان نیاورده است، تن به مرگ بدهد.
نازنین
یک نوع ماهی به اسم تهیخوار هست که اگر شرایط زیستمحیطیاش خیلی پرمخاطره شود، میتواند سالها خاموش شود، یعنی به آغوش مرگ پناه ببرد و منتظر بماند تا شرایط زندگی دوباره برایش مهیا شود. اپیسن، بیآنکه بداند، به ترفند ماهی تهیخوار متوسل شد. او دست به خودکشی نمادین زد، به این ترتیب که دور خودش حصار کشید. این قاتل نامرئی بیشتر از آنچه که تصور میشود، همه جا حضور دارد. چون آشکارا قابل تشخیص نیست، معمولاً آن را به صورت نشانهای میبینیم که خبر از آغاز دورهٔ نوجوانی میدهد.
ₘᵢₘ_ᵣₐ
مامان، به عاشق بودنت افتخار کن. قویترین آدمها کسانی هستند که عاشقاند.
hassan
ـ دارید چیزی را جشن میگیرید؟
ـ ملاقاتمان را.
هانیه
این بهایی است که باید بهخاطر زندگی زیبایم بپردازم.
Roshanak Jalali
وقتی ماری زهر خود را وارد بدن انسان بکند، باید جای گزیدگی را مکید و زهر را تف کرد. اپیسن از خود میپرسید: «وقتی گزیدگی در جای جای درون انسان صورت گرفته باشد، چه راه علاجی دارد؟»
هدی دختری در آپارتمان
هیچکس تو طلاق برنده نیست. هر دو طرف طلاق همیشه بازنده هستند.
Roshanak Jalali
او آرام نمیگیرد.
«آرام گرفتن» فعلی است که غالباً در شکل منفی به کار میرود. هرگز جایی نمیخوانید که کسی آرام و قرار دارد. چرا؟ چون که خشم با ارزش است: خشم حامی و حافظ یأس و نومیدی است.
Juror #8
آدم وقتی از روی سادهدلی دروغی بگوید، همیشه باید منتظر عواقبش نیز باشد.
Juror #8
دومینیک بیشتر وقتها به پسر جوانِ مهربانی که چهار سال پیش عاشقش شده بود، میاندیشید. چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد که او تا این حد عوض شده است؟
Juror #8
من و تو یک نقطهٔ مشترک داریم. نامهایی که داریم مشخص نمیکند جنسیت ما چیست.
Juror #8
آدم همینکه هیچوقت با کسی که از او متنفر است، سر و کار نداشته باشد، پیروزی بزرگی برایش محسوب میشود.
m.alavi
کینه خویشاوند نزدیک عشق است
m.alavi
قویترین آدمها کسانی هستند که عاشقاند.
زنبور
آنچه ممکن است در طول حیات کسی برایش بیشترین شور و حال را پدید آورد، برایش اتفاق افتاده بود: او فریفته شده بود.
Juror #8
مادر یک دختر نوجوان بودن خیلی سخت است. من که مادر سه تا از آنها هستم، میدانم دارم چه میگویم.
Juror #8
دومینیک آهی کشید. دخترش در دوازده سالگی از حیث معاشرتی بودن مثل صدف کف دریا میمانست.
Juror #8
چهل سالگی، سن برداشتِ ثمرهٔ تلاشهای خود است.
Juror #8
زن به چهرهٔ خود در آیینه مینگریست: نه کمترین چین و چروکی در خطوط ایدئال چهرهاش، نه یک تار موی سفید، و مهمتر از همه، درخششی تازه در چشمانش، درخششی حاکی از اعتماد.
Juror #8
حجم
۸۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۸۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۲۷,۰۰۰
۸,۱۰۰۷۰%
تومان