بریدههایی از کتاب دکتر ژیواگو
۳٫۲
(۴۱)
برای درک حقیقت باید تنها بود
shogun
نمیتوان او را چون زنی کاملاً عادی به حساب آورد. این امر، نتیجهی دانایی زیاد و عجیب بودنش است. او بیاندازه معلومات دارد، نه آنطور که روشنفکران دارند بلکه آنطور که در میان مردم عادی دیده میشود.
پویا پانا
این دنیای پر از پستی و نیرنگ، جایی که یک زن نجیب و تربیت شده و خانوادهدار مجبور میشود که تحقیر این کارگران حیوانصفت مفلوک را تحمل کند، جایی که قربانی میخوارگی اینگونه نظم و قاعده، لذتش را در این میبیند که امثال خود را تحقیر کند، این چنین دنیایی را تا این لحظه به این اندازه حقیر و پست ندیده و از آن متنفر نشده بود. او تند راه میرفت، مانند این بود که این عجله و شتاب میتوانست زمانی را نزدیک کند که تمام دنیا معقول و همآهنگ گردند؛ آنطور که اکنون در مغز پر تب و تاب خود آن را تصور میکرد و میدید
کاربر ۲۵۷۳۳۳۵
سخن نقره است، اما سکوت طلاست.
shogun
کودکان راستگویند و بیقید و احتیاط و از حقیقت ترسی ندارند، در صورتی که ما، از ترس اینکه مبادا بیهوش و بیشعور در نظرها جلوه کنیم، آمادهایم آنچه را که نزد ما عزیز و گرانبهاست، انکار کنیم و از آنچه که تنفرانگیز است، به نیکی یاد کنیم و آنچه را که نامفهوم و گنگ است، بستائیم.
shogun
خوب «یورا» ، بالاخره زندگی میگذرد. تو باید بخوابی. دیر وقت است، از هر لحاظ که فکر کنی، نمیتوان به همهی کارها رسید. باید استراحت کنی.
پویا پانا
جابران و بیدادگران انقلاب مخوفاند، نه به خاطر اینکه تبهکارند، بلکه شالودۀ ترکیب نظامی هستند که افسارشان را رها کرده و به خودشان واگذار نمودهاند، گویی لوکوموتیوهایی هستند که از خط خارج شدهاند.
Firooz
گاهی چقدر انسان مایل است که تقلب و دو رویی بزرگوارانه، تاریکیهای ضخیم پرگویی بشری را ترک کند و در سکوت جالب طبیعت، در زندان بیسر و صدای یک کار مداوم و سمج، در بیخبری توصیفناپذیر یک خواب عمیق، در موسیقی واقعی و آرامش زبان دلها که روح سرشار و لبریز را به سکوت وامیدارد، پناه ببرد.
Marzieh.T
منشاء تمام بدیهایی که آشکار شد، فقدان ایمان در عقاید شخصی بود
shogun
«اگر خوکی را سر میزت دعوت کنی، او پاهایش را در بشقاب میگذارد.»
پویا پانا
مثلی است معروف که با اتفاق، جهان را میتوان گرفت.
پویا پانا
زن بودن و دیوانگی کردن
یک دلاوری کامل است.
پویا پانا
شعور یک روشنایی است که به بیرون میتابد، شعور راه جلوی پای ما را روشن میکند تا پایمان نلغزد. شعور، مانند نورافکنی است که در جلو لوکوموتیو نصب شده است. اگر نور آن را به داخل برگردانید، دچار فاجعه و مصیبت میشوید.
Marzieh.T
چنان غمگینام که نمیدانم خونسردی چیست. خستگی و بیخوابی، غمناکم میکند. اما سخنان شما تسکینام میدهد. دیر یا زود برف میبارد. در هوای برفی گوش دادن به مکالمات طولانی معقول، بسیار لذتبخش است. هنگامی که برف میبارد، اگر از پنجره به بیرون نگاه کنند، چنین به نظر میرسد که کسی از حیاط میگذرد و به طرف خانه میآید.
پویا پانا
آه، چقدر وحشتناک است! زندگی چه چیز وحشتناکی است، اینطور نیست؟
پویا پانا
احتیاج، خیلی چیزها را به انسان یاد میدهد.
پویا پانا
اگر از دیگران بدتریم، چرا نباید تا جایی که توانایی داریم خود را اصلاح کنیم و معتدل سازیم.
Marzieh.T
این بیماری قرن و دیوانگی عصر انقلاب بود، مردم به چیزی دیگر فکر میکردند و گفتار و رفتاری دیگر داشتند
shogun
فردی که اجتماع را دوست دارد، روحش قریحه و استعداد ندارد، خواه این فرد به «سولوویوف» خواه به «کانت» یا «مارکس» وفادار باشد، هیچ فرق نمیکند. برای درک حقیقت باید تنها بود و از کسانی که انسان را چندان دوست ندارند، رشتۀ پیوند را گسست.
پویا پانا
«تاریخ چیست؟ همان آشکار کردن کوششها و کارهایی است که برای روشن ساختن تدریجی راز مرگ و بالاخره مغلوب کردن آن، انجام میگیرد.
پویا پانا
خوشا بهحال کسانی که فکرشان را ابداً در جبر بهکار نبردند.
پویا پانا
او موی سفید دارد، اما چیزی در مغزش نیست.
پویا پانا
ما اکنون در میان آشفتگی و هرج و مرج هستیم. هیچکس از این وضع چیزی نمیفهمد.
پویا پانا
آن قزاقی که با آن پیرمرد بدبخت شوخی میکرد، نمونهای از هزاران پستی و رذالت خالص و ساده است. فلسفه در این مورد کاری نمیتواند بکند. باید با مشت ادبش کرد.
پویا پانا
گاهی چقدر انسان مایل است که تقلب و دو رویی بزرگوارانه، تاریکیهای ضخیم پرگویی بشری را ترک کند و در سکوت جالب طبیعت، در زندان بیسر و صدای یک کار مداوم و سمج، در بیخبری توصیفناپذیر یک خواب عمیق، در موسیقی واقعی و آرامش زبان دلها که روح سرشار و لب
پویا پانا
که در زندگی «اشخاص ثروتمند» چیزهای بیفایده و مضر بسیار دیده میشود. انبوهی از اشیاء زائد، مبل، اتاق و ظرافت در احساسات، طرز بیان آن، از اندازه افزون است و بیمورد. بهتر آناست که اندکی آن را محدود کنند. اما باز هم کافی نیست، باید قدمهای جدیتری بردارند.
پویا پانا
هیچ جریانی را ندیدهام که به اندازهی مارکسیسم در خود پیچیده و کلافه شده و از حقایق دور افتاده باشد.
پویا پانا
اشخاصی را که به حقیقت اهمیت نمیدهند، دوست ندارم.
پویا پانا
میفهمید که در عین حال نمیشود اسم این وضع را زندگی گذاشت، بلکه چیزی باور نکردنی عجیب و پوچ است.
پویا پانا
یک زندگی سگی و یک خانه پر از دیوانه داریم. همیشه میان دو آتش به سر میبریم و راه گریز نداریم.
پویا پانا
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۴۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۴۰ صفحه
قیمت:
۲۹۳,۰۰۰
تومان