بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی (دفتر اول) | طاقچه
تصویر جلد کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی (دفتر اول)

بریده‌هایی از کتاب مجموعه اشعار شمس لنگرودی (دفتر اول)

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۷ رأی
۴٫۳
(۷)
عشق چیزی نیست که بتوان با آن زندگی کرد و زندگی چیزی نیست که بتوان بی‌عشق گذراند.
kamrang
آغاز دیگر اگر این‌گونه نابشایست سرودی در ستایش توست با پرندگان و بهار بگو خنجر در نیام کشند من کلامی به دیگربار آغاز کرده‌ام. 29/8/ 53
masihakekooshmooloo
عشق چیزی نیست که بتوان با آن زندگی کرد و زندگی چیزی نیست که بتوان بی‌عشق گذراند.
"هلاله"
زندگی چوبه دار و همه آویختگان
مینا جعفری
دیوانه‌ای که می‌خندد بی‌گمان دنیا را زیباتر می‌بیند.
"هلاله"
من فکر می‌کنم که پشت همه تاریکی‌ها شفّافیت شیری‌رنگ حیات است. این راز را من از حفره مهتاب و روزنه ستاره‌ها دریافته‌ام.
پریسا کامران
دیوانه‌ای که می‌خندد بی‌گمان دنیا را زیباتر می‌بیند.
آرزو ایرانمهر
عشق چیزی نیست که بتوان با آن زندگی کرد و زندگی چیزی نیست که بتوان بی‌عشق گذراند.
pejman
خوشبختی کوچه‌ای‌ست که مدام باران سنگ در آن می‌بارد و انسان عروسکی‌ست که خواب می‌بیند و رؤیاهایش را زندگی می‌کند.
مینا جعفری
قلب گرفتارم دیگر به رفتار تو هم درمان نمی‌گیرد.
یك رهگذر
انسان همواره زود به‌دنیا می‌آید و زندگی لحظه‌ای‌ست که طول می‌کشد و زندگی گلدانی‌ست که همیشه از گل خالی می‌ماند. خوشبختی کوچه‌ای‌ست که مدام باران سنگ در آن می‌بارد و انسان عروسکی‌ست که خواب می‌بیند و رؤیاهایش را زندگی می‌کند.
ابری
آه، چه بسیارند آن کسان که شب سراسر شب از ستاره و ماه سخن می‌گویند و ماه می‌گذرد بی‌آن که از دریچه نگاهی اندازند.
پریسا کامران
من آمده‌ام و برون در مانده‌ام عریانم و سرما استخوان و جان مرا به تیزه‌های سنگ خاره بدل می‌کند. پنهانم کنید پیش از آن‌که طبل تهی جهان شما در نک این سنگ خاره بترکد.
پریسا کامران
زیانبار بدان‌سانی فرود آمدیمکه راه‌مان به تباهی انجامید. هراسی دیگر با راهی که پایانش آشکاره است و زندانی که ما را خفه خواهد کرد.
مینا جعفری
عشق چیزی نیست که بتوان با آن زندگی کرد و زندگی چیزی نیست که بتوان بی‌عشق گذراند.
یك رهگذر
چشمانش آسمان را در خود غرق دارد و کلامش سعادت است خوشبختی است.
"هلاله"
ماه را در گلو پنهان می‌کنم. زمین را در گلو پنهان می‌کنم. خونابه را در گلو پنهان می‌کنم. خنجر را در گلو پنهان می‌کنم. گل سرخ درخشانی که در دل من می‌چرخد ستاره شفّافی که جنگل دلگیر را روشن می‌کند موج عظیم تو‌اما آزادی! در گلو پنهان نمی‌شود.
tasnim
نور در سایه می‌درخشد و آب در خاربنان می‌جوشد. ماهی در پیاله دارم که اگر سر کشد سرکشی جهان همه هیچ است. حرفی بزن ای ماه آخر چیزی بگو
tasnim
دست از دلم بردار بگذار من تنها بمانم بگذار در یلدای رؤیاهای خود ویرانه گردم دیگر نیایشگاه چشم خانمان‌سوزی نبینم دست از دلم بردار.
ابری
عشق تو شکنجه‌ام می‌کند چون بر درگاه جلوه می‌کنی می‌بینم آسمانی که از آن من است چیزی نیست جز سیاهی شبانگاهی که برفپوش‌امیدی بیمار سپیدش می‌نمایاند و پیروزی من شهامت عشق توست که دیری‌ست به شکنجه‌ام می‌کشاند.
ابری
زیبایی تو پرنده‌ای‌ست که خون مرا می‌نوشد
آرزو ایرانمهر
من بتاب که تهاجم بی‌دریغت هوایی دیگر دارد بهارانی‌ست که شکوفه‌ها خواهد داد.
آرزو ایرانمهر
آن کس که عشق را می‌شناسد زندانبانی‌ست که قفس را خود آماده می‌کند
pejman
آن کس که نفرت را نمی‌شناسد دیر عاشق می‌شود.
یك رهگذر
سطر اول با تو بودم، سطر سطر دور گشتم چون نمی‌خوانی مرا
Sahar B
هوای قریه بارانی‌ست کسی از دور می‌آید کسی از منظر گلبوته‌های نور می‌آید صدایش بوی جنگل‌های باران‌خورده را دارد و وقتی گیسوانش را رها در باد می‌سازد دل من سخت می‌گیرد دلم از غصه می‌میرد.
Sahar B
جمیله، آه برنجستان ما غمگین غمگین است و دیگر برزگرها شعر لیلا را نمی‌خوانند روایت‌های شیرین را نمی‌دانند هوا در عطر سوسن‌های کوهی بوی اردک‌های وحشی را نمی‌ریزد و در شب‌های مهتابی صدایی جز هیاهوی مترسک‌ها نمی‌آید تمام کوچه‌ها دلتنگ دلتنگ‌اند جمیله جان خداحافظ خداحافظ دل من سخت غمگین است.
Sahar B
انسان همواره زود به‌دنیا می‌آید و زندگی لحظه‌ای‌ست که طول می‌کشد و زندگی گلدانی‌ست که همیشه از گل خالی می‌ماند. خوشبختی کوچه‌ای‌ست که مدام باران سنگ در آن می‌بارد و انسان عروسکی‌ست که خواب می‌بیند و رؤیاهایش را زندگی می‌کند.
Sahar B
پیری چه زود فرامی‌رسد و خواب‌ها چه زود گوارایی‌شان را از دست می‌دهند. اینک هراسی دیگر با راهی که پایانش آشکاره است. و زندگی در مرزهای بیهودگی تکه‌تکه خواهد شد.
Sahar B

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۴۵۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۴۵۰ صفحه

قیمت:
۲۱۳,۰۰۰
تومان