بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گفتاری درباره اقتصاد سیاسی | طاقچه
تصویر جلد کتاب گفتاری درباره اقتصاد سیاسی

بریده‌هایی از کتاب گفتاری درباره اقتصاد سیاسی

نویسنده:ژان ژاک روسو
امتیاز:
۳.۸از ۸ رأی
۳٫۸
(۸)
در واقع اگر صدای طبیعت بهترین مشاور برای پدری است که برای درک وظایف خود به آن گوش می‌سپارد، برای زمامدار، راهنمای دروغینی است که مدام او را از ایفای نقشش باز می‌دارد و اگر متعالی‌ترین فضیلت‌ها بر او مهار نزنند، دیر یا زود او را به ویرانی خویشتن و دولت می‌کشاند. پدر خانواده صرفاً باید احتیاط کند که به دام فساد نیفتد و سیرت طبیعی خود را از تباهی دور بدارد، حال آنکه همین سیرت طبیعی مایه تباهی زمامدار است. اولی برای درست عمل کردن فقط باید به ندای قلب خود گوش کند اما برای دومی گوش دادن به این ندا خیانت است. او حتی باید به خرد خود ظنین باشد. او نباید از هیچ قاعده‌ای پیروی کند جز خردِ عمومیِ عصرش که قانون نامیده می‌شود
Omid
خدمتگزاران، استران، اثاثیه گران‌قیمت، لباس‌های فاخر، باغ‌ها و بناهای مجلل، انواع سرگرمی‌های جمعی، مشاغل غیرضروری، مثل رقاصی، خوانندگی، نوازندگی و در یک کلمه، هر مجموعه‌ای از متعلقات زینتی، سرگرم‌کننده و بیهوده که پیش چشم همه قرار دارد و پنهان‌کردنش کار آسانی نیست، چون نیتی جز اینکه در دید قرار بگیرد در پس آن نیست، باید مالیات‌های سنگینی داشته‌باشد. نباید ترسید از اینکه گفته شود این مالیات‌ها خودسرانه و به‌دلخواه وضع شده‌اند چون این تجملات مطلقاً ضرورتی ندارند.
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
باید مردمی بسازیم که کشور خود را دوست داشته‌باشند: اما چگونه چنین علاقه‌ای ممکن می‌شود، وقتی کشور برای آنها چیزی بیش از آنچه برای بیگانگان هست، نباشد و چیزی بیش از آنچه به هر کسی می‌بخشد، به مردم خود ندهد یا از این بدتر، وقتی آنها حتی از امتیاز امنیت اجتماعی برخوردار نباشند و زندگی، آزادی و مالکیت آنها در گرو صاحبان قدرت باشد، بدون آنکه اجازه داشته‌باشند یا برایشان ممکن باشد که به قانون پناه ببرند؟ در این حالت__ اگرچه مردم در انقیاد تکالیف وضعیت جامعه مدنی هستند__ حتی از امتیازات عادی وضعیت طبیعی نیز بی‌بهره‌اند و نمی‌توانند از قدرت دفاع خود استفاده کنند
حامد
بهترین مشاور برای پدری است که برای درک وظایف خود به آن گوش می‌سپارد، برای زمامدار، راهنمای دروغینی است که مدام او را از ایفای نقشش باز می‌دارد و اگر متعالی‌ترین فضیلت‌ها بر او مهار نزنند، دیر یا زود او را به ویرانی خویشتن و دولت می‌کشاند. پدر خانواده صرفاً باید احتیاط کند که به دام فساد نیفتد و سیرت طبیعی خود را از تباهی دور بدارد، حال آنکه همین سیرت طبیعی مایه تباهی زمامدار است. اولی برای درست عمل کردن فقط باید به ندای قلب خود گوش کند اما برای دومی گوش دادن به این ندا خیانت است. او حتی باید به خرد خود ظنین باشد. او نباید از هیچ قاعده‌ای پیروی کند جز خردِ عمومیِ عصرش که قانون نامیده می‌شود.
Omid
اینکه فقط به شهروندان بگوییم خوب باشید کافی نیست؛ باید خوب‌بودن را به آنها آموخت
حامد
«کافی نیست که فقط اندیشه به واقعیت نزدیک شود؛ بلکه خود واقعیت نیز می‌بایست به اندیشه نزدیک شود»
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
وقتی درباره قانون حرف می‌زنیم، دیگر گفتن اینکه مردم باید توان سرپیچی داشته‌باشند و یا اینکه حاکم نباید آن را تحمیل کند، بی‌معنا است؛ و اگر قدرت تنها مسئله تعیین‌کننده باشد، پرداختن به اینکه چنین کاری مشروع هست یا نه، بیهوده‌است.
Dara Kian
این فساد است که به بی‌اعتبارکردن قانون کمک می‌کند، چراکه هر قدر هم حکومتْ فرزانگی به خرج دهد، تباهی مردم و حاکمانشان در طولانی مدت به حکومت هم تسری می‌یابد. بزرگ‌ترین سوءاستفاده این است که در ملأ عام به قانون تن در دهیم صرفاً برای آنکه در عمل، نقض آن خطری را متوجه ما نسازد. چراکه اگر چنین شود بهترین قانون به مهلک‌ترین چیز بدل خواهدشد؛ و صد بار بهتر است که اصلاً قانونی وجود نداشته‌باشد؛ چون در چنین وضعیت‌های ناگواری قانون فقط منبعی است که می‌توان وقتی منابع دیگر ته کشید سراغش رفت.
غزل رستمی
وقتی همه قدرت در دست یک نفر باشد، به لرزه درآوردن جهان و در نتیجه تسخیر دل مردمان کار دشواری نیست؛ چراکه مردم به تجربه آموخته‌اند که حکمرانِ خود را تا آن اندازه دوست بدارند که او از شرارت دوری می‌جوید؛ و اگر از آزارش در امان باشند، او را خواهندستود. احمق‌ها هم وقتی امرشان مطاع
زهرا موحد
ریختن خون مجرمان، به هر اتهامی، چنان دشوار بود که طبق قانون پورسیوسی، مجازات اعدام، برای کسانی که حاضر بودند در ازای جلای چنان وطنی زنده بمانند، قابل تخفیف دادن به تبعید بود. چه در روم و چه در اردوگاه‌های رومی، از همه‌چیز عشق به یکایک هم‌میهنان و احترام به رومی بودن تراوش می‌کرد، و هر کسی که از افتخار رومی بودن برخوردار بود، جرأت و فضیلت می‌یافت.
زهرا موحد
بگذارید وطنِ ما، مادر تمامی شهروندان خود باشد؛ بگذارید امتیازاتی که شهروندان در وطن خود از آن برخوردار می‌شوند مام میهن را در چشم آنها گرامی‌تر کند؛ اجازه دهید دولت آنها را در امور عمومی مشارکت دهد تا حس کنند در کاشانه خود هستند؛ و نگذارید قانون را چیزی جز ضامن آزادی همگانی بپندارند.
زهرا موحد
اگر توزیع اسکان در یک سرزمین نابرابر باشد و بخش‌هایی از سرزمین خالی بماند و جمعیت در مکان‌های خاصی متمرکز شود، اگر به‌جای حرفه‌های کارا و پرزحمت، فنون ساخت لوازم تجملاتی و فنون صنعتی محض تقویت شوند، اگر کشاورزی در پیشگاه تجارت قربانی شود، اگر به سبب مدیریت غلط منابع دولتی، تیولداری ضروری شود، و خلاصه، اگر همه‌چیز آن‌قدر پولکی شود که حتی اعتبار عمومی با ارزش مادی محاسبه شود و فضیلت را با قیمت بازار بسنجند، چنین چیزهایی پیش خواهندآمد: فقر و ثروت بیش از حد، جایگزین‌شدن منافع مشترک با منفعت خصوصی، کین‌توزی متقابل شهروندان، بی‌اهمیت شدن اهداف مشترک، تباهی مردم و کاهش توان حکومت. این‌ها معضلاتی هستند که وقتی پیش بیایند به‌سادگی قابل حل نخواهندبود و مدیریتی خردمندانه باید از آن‌ها اجتناب کند تا در کنار اخلاق نیک، بتواند احترام به قوانین، میهن‌پرستی و اعمال اراده عام را گسترش دهد.
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
به‌جای افزایش عایدات، رنج پیش‌بینی راه‌های مقابله با نیازها را به جان بخرید، چراکه هر قدر کوشش کنید، باز هم همیشه درمان‌های پسینی، سرعتی کمتر از مصائب دارند و به مرور دولت تضعیف می‌شود. همین ‌که در حال درمان یک معضل هستیم، معضلات دیگری پیدا می‌شوند و حتی گاهی داروهای درمانی خود بیماری‌های جدیدی می‌آفرینند؛ طوری که کشور در طولانی‌مدت در بدهی فرومی‌رود و مردم تحت ستم قرارمی‌گیرند و در عین حال حکومت هم اثرگذاری خود را از دست‌می‌دهد و حتی با مبالغ گزاف هم کار چندانی از پیش نمی‌برد. تصور می‌کنم حکومت‌های باستانی __ که بسیار کمتر از ما در استفاده از ذخایر خود دست‌ودل‌باز بوده‌اند__ به این دلیل از پسِ چنین معضلاتی بر می‌آمدند که این آیین را رعایت می‌کردند؛ شاید به همین دلیل است که معنای اقتصاد __ در تداول عام__ بیشتر مدیریت خرمندانه داشته‌هاست تا راه‌های کسب چیزهایی که نداریم.
muhammad shirkhodaei
هر لحظه که نیاز به افزایش عایدات را حس کنیم، با اولین نشانه‌های اختلال داخلی دولت روبه‌رو شده‌ایم؛ مدیر دوراندیش، وقتی می‌کوشد راهی برای تأمین نیازهای حال حاضر خود پیدا کند، مدام به فکر درک علل عمیق پیدایش این نیازهای جدید هم هست؛ درست مثل وقتی که آب کل کشتی را در برمی‌گیرد و کشتی‌بان، همان‌طور که به تخلیه آب مشغول است، در پیِ کشف و ترمیم شکستگی‌های کشتی هم هست.
Ali Ebrahimi
در واقع روسو نظریه‌پرداز دقیق یک ایده فلسفی نیست، بلکه متفکری است که فضایی را در اندیشه گشوده‌است
زهرا موحد
یکی از مسائل اصلی فکر روشنگری پرداختن به مسئله شر است. اینکه شر چگونه ممکن می‌شود یا به بیان دیگر عامل شر و فساد چیست. این مسئله در سنت الهیات و اخلاق مسیحی، به‌خصوص به خاطر معنویت‌هراسی موجود در این اندیشه، همواره در مرکز توجه قرار داشته‌است. روسو هم به همین مسئله می‌پردازد اما پاسخی خاص برای این سؤال دارد: عامل شر، جامعه یا وضعیت اجتماعی است. این پاسخ در واقع پیوند زدن الهیات با سیاست است.
زهرا موحد
جامعه، مسئول شر و از جمله نابرابری است؛ پس توبه یا رستگاری در الهیات مسیحی جای خود را به انقلاب سیاسی می‌دهد و مسئله شر به مسئله تأسیس نظم سیاسی پیوند می‌خورد. این منظر جدیدی است که روسو پیشِ روی اندیشه باز کرده‌است؛ این منظر کماکان بر کنش‌ها و فعالیت‌های سیاسی مؤثر است. به این معنا روسو نه یک متفکر دست دوم با تأثیرات شخصی بر متفکرین اصیل بلکه اندیشمندی معاصر ما است.
زهرا موحد
می‌توانیم بگوییم راولز فلان هدف را دارد، فلان فرض را می‌گیرد، از فرض خود فلان گزاره را استخراج می‌کند و این گزاره او را به نتایج چندگانه‌ای می‌رساند. حتی می‌توانیم بگوییم که کار راولز در چه سنت فلسفی‌ای، با چه روشی و در برابر چه گفته‌هایی بیان شده و به چه سیاست‌هایی انجامیده‌است. اما این شکل از توالی در گزاره‌های مربوط به روسو دیده‌نمی‌شود.
زهرا موحد
مسئله اینجا است که شیوه‌های جدی‌شدن راولز و روسو متفاوت هستند. راولز وقتی جدی می‌شود که نظم تحلیلی او توضیح داده‌شود. روسو وقتی جدی می‌شود که دغدغه او به دغدغه ما پیوند بخورد. وقتی که بفهمیم او چه فضایی را برای اندیشه ممکن کرده‌است و از طرف دیگر، خود او در چه فضایی ممکن شده‌است.
زهرا موحد
روسو تصور نمی‌کند که چیزی به اسم وضعیت طبیعی وجود داشته‌است که با تشکیل جامعه از میان رفته‌است. دست‌کم تا آنجا که به فکر سیاسی روسو مربوط می‌شود، این هسته مرکزیِ افسانه روسو پوک و توخالی است. روسو به‌صراحت در قرارداد اجتماعی می‌گوید که وضعیت طبیعی، نه واقعیتی تاریخی که امکانی تخیلی است. امکانی که می‌تواند مبنای نقد نظام سیاسی قرار بگیرد
زهرا موحد
. روسو حبِّ نفس را فقط در شرایط طبیعی باز می‌شناسد که در آن انسان باید از نفس خود صیانت کند. در حالی‌که خودپرستی شکلی از رابطه با دیگران است که در آن فرد خود را بیش از دیگران دوست می‌دارد. روسو در امیل سرچشمه تمامی نیکی‌ها را حبِّ نفس می‌داند و خودپرستی را منشأ تمام رذایل می‌شمارد.
زهرا موحد
خوانش کاسیرر، خوانشی سیاسی است. چراکه در آن ریشه‌های تحلیل سیاست را نباید در اخلاق جست، بلکه باید دانست که ریشه گناه اولیه یا مسئله خیر و شر در نهاد سیاسی گذاشته شده‌است. به این ترتیب، حبِّ نفس و وضعیت طبیعی در جایگاه خیر قرار ندارند بلکه بیرون از دایره خیر و شر و در وضعیت حیوانی قرار دارند. این رابطه انسان‌ها با یکدیگر است که جامعه و در ادامه اخلاق را ممکن می‌کند. بیرون از جامعه هیچ چیزِ اخلاقی، خوب یا بد وجود ندارد. در نتیجه، جامعه منشأ اخلاق است.
زهرا موحد
روسو، میثاق را به‌عنوان پیش‌شرط قرارداد اجتماعی و آنچه پدید آورنده کلیتی از افراد است طرح می‌کند. طبیعی است که چنین میثاقی به اتفاق آراء نیاز دارد. در نتیجه این میثاق مبنایی می‌شود برای آنچه روسو اراده عام می‌نامد.
زهرا موحد
گروهی از افراد، پیمانی میان خود منعقد می‌کنند، و یک هیئت سیاسی را تشکیل می‌دهند، از آن حیث که فرمان می‌رانند هیئت حاکمه خوانده می‌شوند و از آن حیث که بر آن‌ها فرمان رانده می‌شود دولت نامیده می‌شوند. اعضای این دو تفاوتی با هم ندارند اما دو حیث و شخصیت متفاوت می‌یابند. در نتیجه، حاصل قرارداد پیدایش دوگانه هیئت حاکمه/دولت است. این پیمان تجلی اراده عام است؛ اما این افراد برای اجرای پیمان، و قوانین دیگری که وضع می‌شوند به قوایی نیاز دارند که صرفاً عامل اجرایی اراده عام هستند
زهرا موحد
حکومت حاصل بلاواسطه اراده عام نیست بلکه صرفاً شامل بخشی از اعضای دولت است که وظیفه‌ای به آن‌ها واگذار شده‌است. اراده حکومت اراده عام نیست، بلکه اراده‌ای خاص است.
زهرا موحد
اراده فقط زمانی عام است که به تمامی مردم تعلق داشته‌باشد. اما اراده خاص، می‌تواند اراده یک فرد یا یک گروه باشد. یکی از نمونه‌های چنین گروه‌هایی حکومت است
زهرا موحد
خودپرستی نسبتی با میهن‌پرستی دارد. در واقع در سطحی که اعضای جامعه عام دولت‌ها باشند، خودپرستی معنایی جز میهن‌پرستی ندارد.
زهرا موحد
خودپرستی و حبِّ نفس، نه بر اساس ملاک خیر و شر بلکه به واسطه قرار گرفتن در وضعیت اخلاقی و طبیعی از یکدیگر متمایز می‌شوند. در واقع روسو تمایزی هستی‌شناختی __ و البته تخیلی __ میان وضعیت طبیعی و اجتماعی برقرار می‌کند که می‌تواند مبنای اندیشه او قرار گیرد. با تشکیل هیئت سیاسی، افراد از وضعیت فرد انسانی یا حیوانی به شهروندی بدل می‌شوند که تابعیت یک هیئت سیاسی را داراست. به این معنا گفته‌اند که روسو نظریه‌پرداز دولت_ ملت و یا شهروندی مدرن است. به همین دلیل مشروطه می‌توانست با روسو به وضعیت سیاسی خود بیندیشد.
زهرا موحد
اگر به سال‌های مشروطه بازگردیم، خواهیم دید که مسئله اقتصاد سیاسی با فکر ترقی و ساخت دولت_ ملت گره خورده بود.
زهرا موحد
همواره فرق بسیاری میان حکومت خانگی است که در آن پدر همه‌چیز را خود به عینه می‌پاید، و حکومت مدنی که سرکردگان آن به‌سختی می‌توانند، بی‌ یاری دیگران، مراقب چیزی باشند.
زهرا موحد

حجم

۱۰۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۰۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان