بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دایره گچی قفقازی | طاقچه
تصویر جلد کتاب دایره گچی قفقازی

بریده‌هایی از کتاب دایره گچی قفقازی

نویسنده:برتولت برشت
انتشارات:نشر قطره
امتیاز:
۳.۲از ۵ رأی
۳٫۲
(۵)
خواننده: به هنگام فرار از چنگ سربازان زره‌پوش پس از بیست و دو روز پیاده‌روی در پای یخ‌های روان یانگا گروشه واخنادزه کودک را به فرزندی پذیرفت. نوازندگان: بی‌پناهی بی‌پناه دیگری را به فرزندی پذیرفت. در کنار یک نهر آب نیمه یخ‌بسته، گروشه واخنادزه چمباتمه زده و با مشت برای بچه آب برمی‌دارد. گروشه: حالا که هیچ‌کس تو رو نمی‌خواد باید خودم ورت دارم. چون در این روزها که به سیاهی آنان در سال‌های فقر نیست. چون در این روزها کسی تو را نپذیرفت، باید به من قناعت کنی.
ایران آزاد
رفقا، چرا انسان وطن رو دوست داره؟ برای اینکه وطن نونش خوشمزه‌تره، آسمونش بلندتره، هواش خوشبوتره، نغمه‌هاش پرطنین‌تره و خاکش دوست‌داشتنی‌تره. مگه همین‌طور نیست؟
Màyn
وه چه کورند بزرگان، آنان همچو ابدیت می‌آیند و می‌روند. از سرهای خم‌شده، خود را بزرگ می‌پندارند. به مشت‌های مزدور اعتماد می‌کنند. و به نیروی زور خود که زمانی چنین دراز پایدار مانده است اتکا دارند. اما زمان دراز هرگز جاودانه نیست.
Màyn

حجم

۱۰۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۱۰۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۱۸,۹۰۰
۷۰%
تومان