رُمانتیکها، بیآنکه بهصراحت از جنایت دفاع کنند، با تصاویر مکرّر مرد قانونشکن، جنایتکار خوشقلب و راهزن مهربان به یک نظام انتقامجو ادای احترام میکنند.
مریم صدیقین
در دنیای قدرت هیچ برابریای وجود ندارد و اربابان قدرتمند بهای خون خود را به نرخ نزولخواران بازپس میستانند.
مریم صدیقین
اگر دستورالعمل ساد این باشد: «زندان را بگشایید و تقوای خود را ثابت کنید»، دستورالعمل سَنژوست چنین خواهد بود: «یا تقوای خود را ثابت کنید یا به زندان بروید.» امّا هردو تروریسم را توجیه میکنند مرد هرزه تروریسم فردی و کاهن اعظمِ تقوا تروریسم دولتی را. خیر مطلق یا شرّ مطلق با استدلالهای خود هردو به یک جا میرسند.
مریم صدیقین
امّا رُمانتیسم در سرچشمههای الهام خویش اساساً درگیر انکار قوانین اخلاقی و الهی است. به همین دلیل، اصیلترین آفریدهٔ آن نه انسان انقلابی بلکه، همانگونه که از نظر منطقی هم درست درمیآید، انسان خودنماست.
مریم صدیقین
طغیان تنها محدود به ستمدیدگان نیست و میتواند به صرف مشاهدهٔ ستمی که دیگری قربانی آن میشود، روی دهد. در چنین مواردی، احساس یگانگی با دیگران پدید میآید. باید در همین جا روشن کنیم که مسئله مسئلهٔ اینهمانی روانشناختی، یعنی تجاهلی که فرد به یاری آن میتواند احساس کند اوست که مورد ستم قرار میگیرد، نیست. گاه حتی ممکن است ما خود آزار ببینیم و بدان تسلیم شویم، امّا از اینکه نمیتوانیم به کسان دیگری که همان آزار را میبینند یاری دهیم دچار همین احساس شویم. خودکشی انقلابیون روس در سیبری همچون اعتراض به تازیانه خوردن همرزمان نشان از همین موارد است.
Mohammad samadani