بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سفر به سرزمین کوبلای خان (سفرنامه مارکوپولو) | طاقچه
تصویر جلد کتاب سفر به سرزمین کوبلای خان (سفرنامه مارکوپولو)

بریده‌هایی از کتاب سفر به سرزمین کوبلای خان (سفرنامه مارکوپولو)

نویسنده:مارکو پولو
انتشارات:نشر روزگار نو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۱۳ رأی
۳٫۴
(۱۳)
در این قوم هیچ مردی تحت هیچ شرایطی حاضر به ازدواج با یک دختر باکره نمی‌باشد. آنها بر این باورند که ارزش زن به تعداد مردانی که شیفته‌ی خود کرده و با آنها همبستر شده است می‌باشد. این گمان هم برگرفته از این اندیشه است که می‌گویند حتما چنین زنی خداوندگار را رنجانده است زیرا که اگر مورد لطف و توجه بت‌ها و خدایان‌شان بود، مردان زیادی را شیفته و همنشین وی می‌ساخت. و آنها با زنان‌شان در پیروی این گمان رفتار می‌کنند.
سیّد جواد
این مردم احترام بسیار زیادی برای پدر و مادر خود قائل هستند. اگر فرزندی عملی خلاف میل پدر و مادرش انجام دهد و یا به وقت نیاز آنان را فراموش کند، توسط دایره‌ای که تنها وظیفه‌ی آن مجازات افراد ناسپاس در برابر والدین است، بازخواست می‌شود.
سیّد جواد
سفرنامه مارکوپولو ازجمله سفرنامه‌هایی است که پیش از عهد صفویه نگاشته شده است و حاوی اطلاعاتی غنی درباره ایران نیز می‌باشد.
سیّد جواد
تبریز نخستین شهر بزرگ ایران بود که مارکو به آن وارد شد. وی آن را با نام «تاوریز» می‌خواند.
سیّد جواد
مارکوپولو در سفرنامه‌اش به هیجان انگیز بودن سفر در سرزمین پهناور ایران اشاره می‌کند.
سیّد جواد
زمانی که برای دفن خان بزرگ به سوی این کوه در سفر بودند- که مدت چهل روز، حال کمی بیشتر یا کمتر، به طول انجامید- ملازمان و همراهان وی هر آنکه را سر راهشان قرار می‌گرفت به زیر تیغ می‌کشاندند و فریاد می‌زدند: برو! و خدمت‌گذار پادشاه مان در آن دنیا باش.
Dexter
از آنجایی‌که وی روحی جنگجو و جسور داشت دیگر ونیز را موطن خود نمی‌یافت بنابراین چون در طی این مدت با فنون دریایی آشنا گشته بود به نیروی دریایی پیوست و در جنگ میان ونیز و جنوا اسیر گشت و به زندان افتاد. در همان زندان جنوا بود که مارکوپولو خاطرات پر ماجرای سفرهای خود را به روی کاغذ آورد. سفرنامه‌ای که پس از گذشت هفت قرن، مارکوپولو را به سرشناس‌ترین جهانگرد قرون گذشته تبدیل کرد وی بعد از آزادی ازدواج کرد و صاحب سه فرزند گشت.
سیّد جواد
قرن‌ها پیش از اروپائیان این چینی‌ها بودند که از اسکناس استفاده می‌کردند. این اسکناس‌های که از پوست یک نوع درخت ساخته می‌شد با مهر قرمز امپراطور اعتبار و ارزش پیدا می‌کرد و در تمام نواحی چین رواج داشت.
سیّد جواد
سفر به چین سه سال به درازا کشید
سیّد جواد
دیوار افسانه‌ای چین که دو هزار سال از بنای آن می‌گذرد. با شکوه‌ترین بنایی بود که مارکوپولو در دوران جهانگردی خود دیده بود. دیوار چین حدود هزار و چهارصد مایل طول و نزدیک ده متر عرض دارد چنانکه دو کالسکه به راحتی می‌توانند بر عرض آن حرکت کنند.
سیّد جواد
مردم بومی این منطقه همگی ‌بت‌پرست و بدرفتار هستند. آنها دزدی و بدرفتاری را به هیچ وجه زشت نمی‌دانند و بزرگ‌ترین دغل کاران و ماهرترین دزدان جهان هستند. زندگی آنان به کمک شکار، گله‌ها و میوه‌های رشد کرده بر درختان می‌گذرد
سیّد جواد
در میان آنها نزدیک شدن به همسران یکدیگر بنا بر هر دلیلی در این دنیا قابل توجیح نیست و چنین عملی را پست و خفت‌آور می‌دانند. زنان این قبیله نسبت به شوهران‌شان بسیار صادق و وفادار و در انجام امور خانه‌داری بسیار متبحر هستند. به راستی اگر ده یا بیست نفر از این مردم با هم در یک خانه زندگی کنند در چنان همبستگی و اتحاد و به دور از هر گونه خودستایی و خود برتر بینی کنار هم روزگار می‌گذرانند که حتی هیچ وقت کلمه یا سخن گستاخانه‌ای را از دهان آنها نسبت به یکدیگر نمی‌شنوید.
سیّد جواد
سنت ازدواج این قوم بدین گونه است که هر مردی مجاز است به هر تعداد که مایل است، گاهی حتی تا صدها زن را به همسری خود در آورد، البته به شرطی که قادر به تأمین مایحتاج آنان باشد.
سیّد جواد
آن‌هابه طرف جنوب رفتند پس از هفته‌ها دشواری و خستگی به بندر هرمز رسیدند. کشتی‌هایی که در این بندرگاه پهلو می‌گرفتند ساخت عجیب و متفاوتی داشتند. در این کشتی‌ها به جای میخ و بست‌های فلزی از میله‌های چوبی و پوست درخت نارگیل استفاده شده بود که سفر با آنها را بسیار خطرناک و نا امن می‌کرد. مارکوپولو در این مورد می‌نویسد: به راستی که دریانوردان ایرانی سر نترس و بی‌باکی دارند. مردان ونیزی حتی حاضر نبودند با این کشتی‌ها یک کیلومتر از ساحل دور شوند. افرادی که عادت به نوشیدن مسکرات ندارند و اگر کمی از آن بنوشند فوری اسهال می‌گیرند
سیّد جواد
از لحاظ اخلاقی و نیز دانش در زمینه رشته‌های مختلف سرآمد دیگر ملل هستند، زیرا که بیشترین زمان را به مطالعه و کسب دانش اختصاص می‌دهند. لحن کلام‌شان بسیار شیوا و روان است و با خوشرویی و مؤدبانه با یکدیگر سلام و احوال پرسی می‌کنند، رفتاری موقرانه دارند و افرادی اهل تمیزی و نظافت هستند. اما متاسفانه توجه‌ای به سعادت روحی ندارند و تنها به ذات جسمی بدن و شادمانی زمینی خود اهمیت می‌دهند. البته آنها به ابدی و فنا ناپذیری روح اعتقاد دارند اما به سبک و سیاقی دیگر از آن مراقبت می‌کنند
Dexter
زمانی که تاتارها برای یک عملیاتِ طولانی مدت لشکرکشی می‌کنند هیچ باروبنه‌ای با خود حمل نمی‌کنند و تنها دو دبه‌ی چرمی برای نگه داشتن شیر و یک دیگ کوچک برای پختن گوشت با خود به سفر می‌برند. یک چادر کوچک را هم برای پناه گرفتن در زیر آن به هنگام بارش باران به همراه دارند. سپاهیان این قوم در صورت لزوم می‌توانند ده روز بدون توقف و هیچ توشه‌ای و حتی بدون درست کردن آتش و تنها به مدد خون اسب‌های‌شان زندگی کنند. به این نحو که در طی آن ده روز سفر بی‌وقفه هر سوارکاری یکی از رگ‌های اسبش را سوراخ می‌کند و از خون حیوان به عنوان منبع غذایی استفاده می‌کند.
Dexter
حقیقت قابل توجه دیگری که در مورد این افسونگران و جادوگران که آنها را "بخشی‌ها" می‌نامند وجود دارد. به شما در مورد درستی این ماجرای پیش رو اطمینان می‌دهم. زمانی که خان بزرگ در سالن بزرگ کاخ پشت میزی که حدود هشت ذراع بالاتر از کف سالن می‌باشد، می‌نشیند، تعدادی فنجان پر شده از شراب، شیر و دیگر نوشیدنی‌های لذیذ در کف زمین و حدود ده قدم دورتر از خان گذاشته می‌شود، این بخشی‌ها با افسون و فنون خاص خود‌شان فنجان‌ها را از زمین جایی که خودشان ایستاده‌اند بدون تماس دست بلند می‌کنند و آنها را روی میز خان بزرگ می‌چینند. آنها این کار را جلوی چشمان ده‌ها هزار نفر انجام دادند. تمام آنچه برای شما تعریف کردم حقیقت محض و بدون حتی ذره‌ای خیال بافی و دروغ است.
Dexter
حال باید از یکی از رسوم بسیار به خصوص دیگر این مردم برایتان بگویم. زمانی که فردی محکوم به مرگ می‌شود و توسط صاحب اختیاران کشته می‌شوند آنها بدن مرده را برداشته و با گوشت آن غذا درست می‌کنند و می‌خورند اما اگر کسی در قوم آنان به مرگ طبیعی بمیرد هرگز به فکر خوردن آن نمی‌افتند.
Dexter
سپاهیان این قوم در صورت لزوم می‌توانند ده روز بدون توقف و هیچ توشه‌ای و حتی بدون درست کردن آتش و تنها به مدد خون اسب‌های‌شان زندگی کنند. به این نحو که در طی آن ده روز سفر بی‌وقفه هر سوارکاری یکی از رگ‌های اسبش را سوراخ می‌کند و از خون حیوان به عنوان منبع غذایی استفاده می‌کند. جالب است این را هم بدانید که آنان شیر را به صورت خشک شده که همچون نوعی خمیر است به عنوان توشه همراه دارند.
sadeghi
وقتی کودکان دو خانواده‌ی این قبیله در حالی که یکی پسر و بر فرض مثال چهارساله یا در هر سن دیگری، می‌میرد و دیگری دختری فوت شده در همان سن و سال است خانواده ی‌شان آنها را به ازدواج یکدیگر در می‌آورند. یعنی دختر مرده را به همسری پسر مرده می‌پذیرند و سند ازدواجی برای آنها می‌نویسند. سپس این سند را می‌سوزانند و مدعی می‌شوند که دود برخاسته از آن نزد فرزندان‌شان به آن دنیا می‌رود و آنها بنا بر آن سند یکدیگر را به عنوان زن و شوهر می‌پذیرند. حتی جشن عروسی بزرگی برای آنها برپا می‌کنند و مقداری غذا را این گوشه و آن گوشه پخش می‌کنند زیرا که معتقدند این غذاها به فرزندان‌شان در آن دنیا خواهد رسید.
سیّد جواد

حجم

۱۰۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۱۰۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد