بریدههایی از کتاب یافتن معنا در نیمه دوم عمر
نویسنده:جیمز هالیس
مترجم:سید مرتضی نظری
انتشارات:بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتال
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۵از ۵۵ رأی
۳٫۵
(۵۵)
هیچ یک از ما صبح هنگام در حالی از خواب بیدار نمیشود که بگوید «بله، امروز فکر کنم تمام کارهای احمقانهای که در گذشته انجام دادهام را تکرار خواهم کرد.» اما این دقیقاً همان کاری است که ما انجام میدهیم، چراکه بخش زیادی از زندگی ما بر اساس هدایت خودکار است
Forest ♂️
اگر شما زندگیتان را دوست ندارید آن را تغییر دهید، اما دیگران را مقصر ندانسته و آنها را سرزنش نکنید. چراکه حتی اگر آنها به شما لطمهای زده باشند، این شما هستید که دارید انتخابهای زندگی بزرگسالیتان را انجام میدهید. حتی اگر شما به واسطۀ لطماتی که در کودکی دیدهاید انتخابهایی صورت دادهاید، با این حال اکنون به خاطر این انتخابها مسئول هستید. شما همیشه مسئول زیستن زندگیتان هستید؛ شما مسئول زندگی کردن زندگی دیگران نیستید.
behrangha
«بیمعنایی، کمال زندگی را محدود میکند و در نتیجه مترادف بیماری است. معنا باعث میشود بسیاری از چیزها و شاید همهچیز قابلتحمل شود.»
Mohammad Zarei
درماندگی به معنی تجربۀ ناتوانی اساسی ما در رویارویی با محیطمان است. این محیط درماندهکننده، ممکن است شامل حضور پدر و مادر سلطهجو یا مداخلهجو، فشارهای اجتماعی ـ اقتصادی، اختلالات بیولوژیکی، رویدادهای جهانی و غیره باشد. در رویارویی با این درماندگی، پیام اساسی این است که فرد قدرت کافی برای تغییر دادن وضعیت موجود در جهان خارج را ندارد.
Forest ♂️
او ترس شدیدی از مردن دارد، چراکه هنوز نزیسته است...
Forest ♂️
بزرگترین راز این نیست که ما به طور تصادفی در غنای زمین و کهکشان پرستاره پرتاب شدهایم، بلکه این است که در این زندان ما میتوانیم تصوراتی دربارۀ خودمان ایجاد کنیم که به اندازۀ کافی نیرومند است که بتواند ناچیز بودنمان را نفی کند.
Mohammad Zarei
زخم ناکافی بودن به ما میگوید ما نمیتوانیم به جهان تکیه کنیم تا نیازهای ما را برآورده کند.
Forest ♂️
ما ممکن است شغلمان را انتخاب کنیم، اما هرگز کار مورد علاقهمان را انتخاب نمیکنیم؛ کار مورد علاقۀ ماست که ما را انتخاب میکند.
Forest ♂️
هرگاه ما بدون معنا زندگی میکنیم، از بزرگترین بیماری رنج میبریم.
محمدرضا
آرزو و درد و رنج مانند برادران دو قلو هستند.
Forest ♂️
عشق ورزیدن به بچهها به معنی توانمند ساختن آنهاست تا بتوانند بدون ما زندگی کنند، کاری که در هر حال مجبور خواهند بود انجام دهند.
mary
زندگی کردن ممکن است ترسناک به نظر برسد، اما قدری درنگ کرده و به این فکر کنید چه احساسی خواهید داشت وقتی در بستر مرگ به عقب بنگرید و زندگیتان را بررسی کنید و اینگونه نتیجهگیری کنید که هرگز واقعاً خودی نشان ندادهاید، چراکه میترسیدید. آیا این چشمانداز تیره و تار ترسناکتر از روبرو شدن با خود ترس مستقیماً در همین زمان نیست؟
احسان
یونگ به روشنی توصیف کرده است:
هر کسی میخواهد روان انسان را بشناسد تقریباً چیزی از طریق روانشناسی تجربی یاد نمیگیرد. بنابراین توصیه میشود که این فرد لباس کارشناسی را کنار بگذارد، با مطالعاتش خداحافظی کند و با قلب انسانی درون جهان پرسه بزند. در آنجا و در وحشت زندانها و آسایشگاهها و بیمارستانهای روانی و در مشروب فروشیهای تاریک حومۀ شهرها و در فاحشهخانهها و سالنهای قمار و در سالنهای زیبایی و در بازار معاملۀ بورس و در جلسات سوسیالیستی، کلیساها و در گردهماییهای احیاکننده و فرقههای هیجانانگیز از طریق عشق و تنفر و از طریق تجربۀ علایق شدید در هر شکلی و در نوع خودش، فرد ذخایر غنیتری از دانش را میتواند برداشت کند. این منابع بسیار بیشتر از کتابهایی که یک فوت ضخامت دارند، میتوانند مطالب جدید بیاموزند. در این صورت فرد خواهد دانست چگونه بیماران را با استفاده از دانش واقعی روح انسان درمان کند.
behrangha
ترس یک چالش و یک کار است. چراکه فقط شجاعت و جسارت به ما کمک میکند از ترس عبور کنیم. و اگر ریسک این کار را به جان نخریم، معنای زندگی به نحوی نقض خواهد شد.
Forest ♂️
چه میشد اگر به بیانهای مختلفی به فرزندانمان میگفتیم: «تو برای ما ارزشمند هستی؛ تو همیشه عشق و حمایت ما را خواهی داشت؛ تو در اینجا حضور داری تا همانی باشی که هستی؛ سعی کن هرگز به دیگری صدمه نزنی، اما هرگز دست از تلاش برای تبدیل شدن به خود کاملت برندار؛ وقتی زمین میخوری یا شکست میخوری، هنوز ما دوستت داریم و از تو استقبال میکنیم، اما تو به اینجا آمدهای تا روزی ما را ترک کنی و بی آن که نگران خوشنود ساختن ما باشی، دنبال سرنوشتت بروی.» در این صورت، تاریخ چه تغییری میکرد! فرزندان رها میشدند اگر پدر و مادرها این جرأت و جسارت را داشتند که در خدمت به سفر مشترک اما مجزای فرزندشان، نیازهای خودخواهانهشان را قربانی کنند! در این صورت، پدر و مادرها آزاد میشدند تا به سؤالاتی بپردازند که زندگی برای آنها مطرح میکند، بدون این که بخواهند از طریق فرزندانشان زندگی کنند! در این صورت، هر کودکی میتوانست کشف کند، تجربه کند، اشتباه کند و گروه جدیدی تشکیل دهد، بدون احساس شرمساری و بدون تحقیر خویشتن، در حالی که همیشه پشتوانۀ تجربۀ عشق و حمایت پدر و مادر را دارد
بهاره مظاهری
فردریک نیچه گفته است که معلمی که دانشجویانش از او بالاتر نروند، خوب خدمت نکرده است.
بهرام
اضطراب بهایی است که باید برای بلیط زندگی بپردازیم؛ افسردگی درونروانی محصول جانبی پرهیز ما از سوار شدن بر کشتی زندگی است.
احسان
از بین تمام ایدئولوژیهایی که روح انسان مدرن را تسخیر کرده است، شاید هیچ کدام به اندازۀ این خیالبافی رمانتیک، قدرتمند و اغواگر نیست که شخصی در دنیای بیرون وجود دارد که کاملاً مناسب ماست، همسری که برای ما همچون یک روح در دو بدن است و ما مدتها دنبال او بودهایم.
Forest ♂️
پشتمان به آینده است، و انتخابهایمان را در هر لحظه بر اساس دادهها و دستور کارهای قدیمیمان صورت میدهیم، و سپس تعجب میکنیم که چرا الگوهای تکراری مشکلات در زندگی ما پدیدار میشود.
احسان
زندگی کردن ممکن است ترسناک به نظر برسد، اما قدری درنگ کرده و به این فکر کنید چه احساسی خواهید داشت وقتی در بستر مرگ به عقب بنگرید و زندگیتان را بررسی کنید و اینگونه نتیجهگیری کنید که هرگز واقعاً خودی نشان ندادهاید، چراکه میترسیدید. آیا این چشمانداز تیره و تار ترسناکتر از روبرو شدن با خود ترس مستقیماً در همین زمان نیست؟
Forest ♂️
شخصی که از طریق جایگاه اجتماعی مشتاقانه بدنبال تأیید بیرونی است، کسی است که احتمالاً بیش از همه از درون، کار بزرگ تمام نشدهای دارد.
Forest ♂️
حالت «عاشق بودن» از آنجایی که همچون مواد مخدر عمل میکند، خودآگاهیمان را سست میکند، رشد را به تعویق میاندازد و به عنوان دارویی خوابآور برای روح عمل میکند.
Zohreh
عشق ورزیدن خودآگاه به طرف مقابل مستلزم خطرپذیری، شهامت در رویارویی با ابهام و قدرت تحمل است. کسی که فاقد این ویژگیهاست هرگز یک رابطه رضایتبخش نخواهد داشت.
Zohreh
این خیال که عشقبازی با یک شعلۀ قدیمی رابطهای عاشقانه را به بار خواهد آورد، یک توهم عمیق است.
Forest ♂️
حقیقتاً باید روی این احتمال تعمق کنیم که بسیاری از انتخابهای زندگی ما و پیامدهای مربوطۀ آنها ممکن است بر اساس یک چیز آغازین باشد، چیزی که تأثیر بسیار پایداری روی نتیجۀ همۀ کارهایی که انجام میدهیم دارد.
Forest ♂️
بجای این که مسئولیت هر اشتباهی که رخ میدهد را بپذیریم، ادعا میکنیم که شانسمان بد است، کارمای ما (یا سرنوشت ما) بد است، ژنهایمان ایراد دارد و کس دیگری مقصر است، و همچنان به نادیده گرفتن نیازمان به خودآگاهی ادامه میدهیم.
Forest ♂️
بیتوجهی دراز مدت به خویشتن جایی خود را نشان خواهد داد، شاید در بیماری فیزیکی یا افسردگی یا به طرزی معمولتر، در زودرنجی که در واقع نشت خشم ابراز نشده است.
Forest ♂️
حیوانات دیگر ممکن است بجنگند تا زنده بمانند اما هرگز دربارۀ فناپذیریشان نگران نیستند. آنها رمز و راز وجود را به عنوان میراث غریزیشان حمل میکنند، همانگونه که در مورد ما اینگونه است، اما رمز و راز وجودی ما محدود به گونۀ خاص انسان است که اغلب متفاوت از زمینۀ غریزی و طبیعی آن رشد میکند. تمایل طبیعی ما به تأمل دربارۀ خویشتن که منحصر به انسان است و کشف استعارهها، نمادها و قیاسها و مسائل انتزاعی و تمنای غیرقابلتوصیفی که ذات ما را از سایر حیوانات کاملاً متمایز میکند، علاقۀ شدید ما به «معنا» را ابراز میکند. این اصرار ژرف برای رسیدن به معنا که غیرقابلانکار و اجباری است و درد عظیم ما به واسطۀ از دست دادن معنا، یک حس درونی دربارۀ پارامترهای روح ما و برنامۀ مصرانۀ آن به ما میدهد.
Mohammad Zarei
وقتی جوان بودم، تصور میکردم تمام آن چیزی که لازم است بدانم تا درست انتخاب کنم را میدانم؛ امروز میدانم که من هرگز به اندازه کافی نخواهم دانست، این که همیشه فاکتورها یا عوامل ناخودآگاهی در کار حضور دارد که تنها مدتی بعد در مسیر مشخص میشوند، حتی آن موقع نیز ممکن است مشخص نشود و نیروهای قدیمی (بستر ناراحت خاطرات) بسیار قویتر از آنی است که من به رسمیت شناخته بودم. چیزی که زمانی اعتماد به نفس جوانی بود (با این که اغلب سوت زدن در تاریکی بود) را هماکنون به عنوان غرور و نخوت، نقطهضعف قهرمان، و ناخوداگاهی در نظر میگیرم
unicorn
اغلب آنچه که به عنوان احساس گناه تضعیفکننده ظاهر میشود، در واقع نوعی اضطراب است؛ اضطرابی که در زمانی پیشتر در زندگی به عنوان بهای ابراز کردن نظرات و احساسات در برابر پدر یا مادری که احتمالاً طردکننده یا تنبیهگر بودهاند، یاد گرفته شده است.
Forest ♂️
حجم
۵۳۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه
حجم
۵۳۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۶۰,۰۰۰۴۰%
تومان