بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مفهوم ساده روانکاوی | طاقچه
تصویر جلد کتاب مفهوم ساده روانکاوی

بریده‌هایی از کتاب مفهوم ساده روانکاوی

امتیاز:
۳.۷از ۳ رأی
۳٫۷
(۳)
ثابت شود که در این مورد به خصوص بیماران مانند بیماران دیگر نیستند و درمان‌کنندهٔ آنها که پزشک نیست، ممکن است فردی عامی و بی‌کفایت نباشد و سرانجام پزشکان نیز به صرف داشتن عنوان پزشکی نمی‌توانند در این مورد خاص آنچه را از یک طبیب انتظار می‌رود اجرا کنند و چنین درمانی را به خود منحصر سازند.
fuzzy
پزشکان برای این‌گونه ناراحتی‌ها طبقه‌بندی ویژه‌ای تنظیم کرده‌اند و بنا به معیار و مأخذ خود، هر یک از این ناراحتی‌ها را نام مخصوص می‌دهند: نوراستنی (پی‌پریشانی)، پسی‌کاستنی (روان‌پریشانی)، هراس‌ها، وسواس عصبی، هیستری (حمله و غش). در این گونه حالات پزشکان اعضای گوناگون بدن را که معرف عارضه (بیماری) هستند، مانند قلب، معده، روده و آلات تناسلی، معاینه کرده و متوجه می‌شوند هر یک از آنها سالم‌اند؛ آنگاه به بیمار توصیه می‌کنند که در وضع زندگی خود تغییری ایجاد کند: تفریح، انجام ورزش‌های سبک و نشاط‌انگیز، خوردن داروهای مقوی و غیره. بر اثر اجرای دستور آنان، ممکن است بیمار یک بهبود زودگذر به دست آورد. پاره‌ای اوقات نیز کوچک‌ترین تغییری در حالش ایجاد نمی‌شود.
fuzzy
این کار یک نوع جادوگری به حساب می‌آمد. اگر می‌توانست زودتر از این مدت نتیجه بدهد،
fuzzy
شک نیست که در ابتدا عمل بود. کلمه بعد از آن آمد و هنگامی که عمل تبدیل به کلمه شد، از پاره‌ای لحاظ این مسئله یک جهش معنوی به حساب آمد، ولی در ابتدا کلمه، حالت افسون و جادو داشت و هنوز هم به میزان زیادی از این نیروی کهن با خود همراه دارد.
fuzzy
شخص متوجه بروز یک اشکال جالب روانی شود، بدین قرار که قسمتی از افکار او می‌بایستی مانند رازی فاش‌نشدنی از شخص خودش هم پنهان بماند. چنین به نظر وی می‌رسد آن وحدتی که همیشه برای شخصیت خویش قائل بود، دیگر وجود ندارد. انگار چیزی در او هست که می‌تواند بر ضد خودش قیام کند؛ در این حال گویی چیزی به صورت تضاد بین شخصیت و حالت روحی‌اش به طور مبهم نمایان می‌شود. حال اگر او شرایط روانکاوی را که بیان و تشریح همهٔ مسائل است بپذیرد، بی‌شک انتظار خواهد داشت که تشریح و بیان افکارش تحت چنین شرایط غیرعادی به نتایج غیرعادی نیز منتهی شود.
fuzzy
«اعتراف» در مسئلهٔ روانکاوی هست، ولی صرفاً به منزلهٔ سرآغاز آن به شمار می‌آید. اعتراف را به تنهایی نمی‌توان روانکاوی تلقی کرد. فرق میان این دو بسیار است، زیرا اعتراف به تنهایی، نتایج روانکاوی را دربر ندارد. در مسئلهٔ اعتراف، گناهگار آنچه را که می‌داند بیان می‌کند، اما در روانکاوی، بیمار باید بیش از آنچه که می‌داند بیان کند؛
fuzzy
در آغاز کار همین طور است، ولی بعداً به عنوان کمکی برای اجرای روانکاوی به کار خواهد رفت و به ما قدرت می‌دهد که بزرگ‌ترین عمل ضد تلقینی را انجام دهیم. شاید من بتوانم به وسیلهٔ مثالی به شما نشان دهم که تکنیک روانکاوی تا چه اندازه با روش سرکوبی افکار تفاوت دارد. اگر بیمار ما از احساس ارتکاب گناه رنج ببرد به طوری که گویی جنایت بزرگی مرتکب شده باشد، به او توصیه نمی‌کنیم که چون بی‌شک بی‌گناه هستی پس وسوسه‌های وجدان اخلاقی خود را کنار بگذار. این، کاری است که خود به آن عمل کرده و نتیجه‌ای هم نگرفته است. به جای این توصیه، برایش تشریح می‌کنیم این چنین احساس نیرومند و مداوم می‌بایستی از یک مسئلهٔ دیگری سرچشمه گرفته باشد که شاید ما بتوانیم آن را کشف کنیم».
fuzzy
اگر شما این پیشرفت‌ها را با دقت بیشتری بررسی کنید خواهید دید که باید در زمرهٔ مباحث مربوط به فیزیولوژی حسی (مغز و اعصاب) سلسله‌بندی شوند
fuzzy
اینکه این دستگاه از چه چیزها ساخته شده، باید خواهش کنم که چیزی نپرسید، زیرا ارتباطی به اصل روان‌شناسی ندارد. سؤال شما در این مورد از مطلب خیلی به دور است و مثل این می‌ماند که در مبحث عدسی‌ها در فیزیک سؤال کنند آیا قسمت‌های متحرک لولهٔ یک تلسکوپ از فلز ساخته شده است یا از مقوا!
fuzzy
مسئلهٔ مواد تشکیل‌دهندهٔ آن را کنار می‌گذاریم، ولی مسئلهٔ فاصله و تماس را کنار نمی‌گذاریم. به راستی ما فرض می‌کنیم آن دستگاه مجهولی که امور روحی را بر عهده دارد، عیناً مانند یک ماشین و دستگاه از قسمت‌های گوناگون ساخته شده است و ما هر یک از این قسمت‌ها را عامل می‌خوانیم. هر یک از آنها وظیفهٔ خاصی انجام می‌دهد و بین این عوامل یک رابطهٔ ثابت از نظر فاصله برقرار است؛ بدین معنی که جنبه‌های مربوط به فاصله و بعد، مانند جلو، عقب، بالا، پایین، معنی چیزی را دارند که معرف ارتباط وظایف گوناگون باشند. آیا حرف‌های مرا می‌فهمید؟».
fuzzy
مأخذ خود را بر زمینهٔ تجربیات روزانه قرار می‌دهیم و این طور فرض می‌کنیم که در هر انسان یک سازمان روانی نیز موجود است. این سازمان در میان دو چیز دیگر جا داده شده است: یکی از آنها قوهٔ ادراک و تأثرات حسی است که به وسیلهٔ آن نیازمندی‌های بدنی احساس می‌شود. دیگری نیروی تحریکی اوست. این سازمان روانی که خود جزئی از دستگاه روانی است، با هدف معینی میان ادراکات و نیروی تحریک میانجیگری می‌کند. سازمان روانی را "خود" یک انسان می‌نامیم.
fuzzy
در روانکاوی ما میل داریم با شیوهٔ تفکر مردم در تماس باشیم و به همین ترتیب، به کار بردن و استفاده از مشاهدات روزانه را برکنار نهادن آنها ترجیح می‌دهیم. انتخاب نام‌های سنگین، شایستهٔ کار ما نیست. ما باید در همین راه خود پیش برویم، زیرا تعلیمات و تجربیات ما را باید بیماران ما درک کنند. بیمارانی که بسیار باهوش‌اند، ولی در همهٔ موارد به میزان هوش خود از تحصیلات عالیه برخوردار هستند.
fuzzy
یک درخت را در نظر آرید. پوسته‌های تنهٔ درخت، یعنی آن قسمت‌ها که در خارج واقع شده‌اند، در عین حال که مشخصات به خصوص خود را دارند، تحت تأثیر عوامل و محیط خارج که با آن در تماس هستند نیز واقع می‌شوند. همین مثال را می‌توان در مورد دستگاه روانی به کار برد که "خود"، پوسته یا لایهٔ خارجی آن به شمار می‌آید و این پوسته، قشری است که بر اثر نفوذ دنیای خارج (یعنی واقعیت زندگی) تغییر می‌کند، تحت تأثیر قرار می‌گیرد و تعدیل می‌شود.
fuzzy
. آنچه اهمیت فراوان دارد و لازم است همواره در نظر گرفته شود آن است که در چندین مورد "خود" و "نهاد" کاملاً با یکدیگر تفاوت دارند. اعمال روحی در "خود" تحت قوانینی غیر از قوانین مربوط به "نهاد" تدوین و صادر می‌شوند. "خود" هدف‌ها و راه‌هایی غیر از هدف‌ها و راه‌های "نهاد" را تعقیب می‌کند.
fuzzy
انجام دادن بسیاری از کارها در پشت جبهه مجاز بود، در حالی که انجام دادن همان کارها در خط اصلی جبهه منع شده بود. آشکار است که علت اساسی این منع در خط اصلی جبهه، نزدیکی دشمن به آنجا بود. در زندگی روحی نیز علت منع پاره‌ای کارها، نزدیکی و تماس دنیای خارج (که مانند دشمن و بیگانه به شمار می‌آید) به "خود" است و در اینجا "خود" را می‌توان خط اصلی جبههٔ جنگ به حساب آورد. در "نهاد"، جنگ و جدالی وجود ندارد. تناقضات و تضادها در کنار هم قرار دارند و اغلب با ایجاد سازش، اختلافات حل و تسویه می‌شوند؛ اما در "خود" چنین نیست. "خود" در حالتی مشابه حالت "نهاد" احساس وجود کشمکش و جدالی در خویش می‌کند که می‌بایستی روی آنها تصمیم قطعی بگیرد و این تصمیم بدین ترتیب گرفته می‌شود که یک انگیزه، فدای انگیزهٔ دیگر می‌شود.
fuzzy
صفت بارز و مشخص دستگاه "خود"، تمایل جدی آن به اتحاد و ترکیب است، در حالی که "نهاد" چنین خاصیتی ندارد؛ به زبان ساده‌تر، گویی "نهاد" از اجزای مختلف ساخته شده و انگیزه‌های آن هر یک آزادانه، مستقلاً و بدون اعتنا به دیگری هدف خود را دنبال می‌کنند».
fuzzy
پیش از روانکاوی، روان‌شناسی راه خود را برای رسیدن به دنیای "نهاد"، با اتخاذ فرضیهٔ خاصی مسدود کرد. این فرضیه ظاهراً عملی و صحیح به نظر می‌رسد، ولی در اصل غیرمعقول است. بنا بر این فرضیه، همهٔ فعالیت‌های روحی از روی آگاهی و هشیاری کامل انجام می‌شود و اعمال ذهنی هنگامی ذهنی و فکری تشخیص داده می‌شوند که در هشیاری و آگاهی باشند. باز مطابق این فرضیه، چنانچه در مغز ما جریانات و اعمال از روی بی‌خبری انجام شود، چنین اعمالی شایستهٔ داشتن نام فعالیت روحی نیستند و به روان‌شناسی هم ارتباطی نخواهند داشت».
fuzzy
آیا می‌خواهید بگویید که مثلاً اندک "عطف توجه" شما کافی است که یک عمل غیرذهنی تبدیل به ذهنی شود؟
fuzzy
فقط تا این اندازه صحیح است که بگوییم هر اتفاقی که در "نهاد" رخ می‌دهد ناهشیار است و به همان صورت باقی می‌ماند؛ از طرف دیگر امکان دارد جریاناتی هم که در "خود" رخ می‌دهد به حال هشیاری درآیند، ولی باید دانست که همهٔ این جریانات در حالت هشیاری نیستند و تازه آنها که به حالت هشیارند نیز همیشه به این حال باقی نمی‌مانند و باز هم باید دانست که حالت هشیاری شرط لازم آنها نیست و سرانجام نکتهٔ دیگر آنکه قسمت‌های عمده‌ای از "خود" ممکن است برای همیشه به حالت ناهشیار باقی بمانند.
fuzzy
هنگامی که ما به شاگردان خود تئوری‌های روانکاوی را می‌آموزیم، به خوبی مشاهده می‌کنیم که تا چه میزان ناچیزی در آنها اثر می‌گذارد. شاگردان ما به تعلیمات روانکاوی همان اندازه سردی و بی‌علاقگی نشان می‌دهند که به مسائل پیچیدهٔ دیگری که در مغزشان رفته است. شاید بعضی از آنها میل داشته باشند مجاب شوند، ولی نشانی از آن به نظر نمی‌رسد. آنگاه متوجه می‌شویم هر کس که می‌خواهد دیگران را با روانکاوی درمان کند، ابتدا باید خود روانکاوی شود و فقط در طی یک چنین دوره (که به غلط آن را روانکاوی شخصی نام داده‌اند) هنگامی که او در حقیقت شخص خود یا بهتر بگوییم روح خود را آزمایش کرد، جریاناتی را که بر اثر روانکاوی رخ می‌دهد، درک می‌کند و آن وقت است که مجاب می‌شود و همین ادراک و مجاب شدن بعدها وی را در کار روانکاوی راهنما خواهد بود.
fuzzy
گفتیم "خود" پوستهٔ محیطی و خارجی "نهاد" است. فرض می‌کنیم بر روی آخرین قسمت خارجی سطح این "خود"، یک عامل مخصوص تشکیل شده که مستقیماً با دنیای خارج مربوط می‌شود. کیفیتی را که ما هشیاری می‌نامیم فقط بر اثر فعالیت این عضو یا این سطح پدید می‌آید. این عضو ممکن است متساویاً از خارج یا داخل تحریک شود. تماس با دنیای خارج هنگامی است که به کمک اعضای حسی بدن تحریکاتی از دنیای خارجی دریافت می‌شود؛ و اما از داخل، زمانی است که ابتدا احساس و تأثرات "نهاد"، و به دنبال آن، واکنش ایجادشده در "خود" وقوف شوند و به حالت آگاهی انسان برسند».
fuzzy
بیایید این طور فرض کنیم که نیروهای محرکهٔ دستگاه روانی، از اعضای بدن سرچشمه می‌گیرند، بدین معنی که نیازمندی‌های شدید بدنی آنها را ایجاد می‌کنند. لابد شنیده‌اید که شیلر اظهار داشته بود: "گرسنگی و عشق است که چرخ‌های جهان را می‌گرداند". تردیدی نیست که این دو نیرو در خور احترام هستند. ما این دو نیرو را تا زمانی که مانند محرکی برای دستگاه روانی کار می‌کنند، نیازمندی‌های بدنی می‌نامیم؛ به زبان دیگر این‌ها غریزه هستند. "نهاد" از این دو غریزه پر شده است و به طور خلاصه می‌توان گفت که همهٔ نیروی "نهاد"، از این دو غریزه سرچشمه می‌گیرند. از طرفی نیروهای موجود در "خود" نیز منشأ دیگری غیر از این‌ها ندارند و همه‌شان از نیروهای "نهاد" مشتق می‌شوند.
fuzzy
غرائز می‌خواهند ارضا شوند. ارضا یعنی ایجاد وضعی که بر اثر آن نیازمندی‌های بدنی، امکان خاموشی و استهلاک پیدا می‌کنند و این، هنگامی است که هیجان ایجادشده بر اثر نیازمندی‌ها کاهش می‌یابد و ضمیر آگاه ما حالت لذت‌بخشی احساس می‌کند؛ از سوی دیگر به محض اینکه هیجان مزبور افزایش می‌یابد شخص احساس ناراحتی می‌کند. بر اثر کم و زیاد شدن این هیجانات، یک رشته احساس لذت و رنج به وجود می‌آید که دستگاه روانی همهٔ فعالیت خویش را در سایهٔ این حالات تنظیم می‌کند و این فعالیت خود "اصل طلب لذت" نامیده می‌شود.
fuzzy
اگر غرائز "نهاد" ارضا نشوند دنیا در نظر آدم، تحمل‌ناپذیر می‌شود. تجربه به زودی نشان می‌دهد که وضع و موقع ارضاکننده فقط با کمک دنیای خارج ممکن است ایجاد شود. هنگامی که این اصل مسلم شد، آن قسمت از "نهاد" که به سوی دنیای خارج گراییده، یعنی "خود"، آغاز فعالیت می‌کند. گرچه نیروهای غریزی "نهاد" فعالیت و پیشروی را فراهم می‌کنند، ولی این "خود" است که هدایت و تنظیم این نیروها را به عهده دارد و بدون آن به هیچ هدفی نمی‌توان دست یافت.
fuzzy
"خود"، فعالیت خویش را در دو جهت به کار می‌اندازد: از یک جهت با کمک عامل دراکهٔ خویش (سازمان هشیاری و آگاهی وجود) در دنیای خارج مطالعه می‌کند که مناسب‌ترین فرصت را برای ارضای بی‌زیان و بی‌خطر به چنگ آورد. از سوی دیگر "نهاد" را تحت نفوذ قرار می‌دهد و شور و هیجان آن را زنجیر می‌کند و بدین ترتیب غرائز را وادار می‌سازد که ارضای خویش را به تعویق اندازند؛ حتی در پاره‌ای موارد که لازم بداند آنها را مجبور می‌کند که اصولاً نحوهٔ ارضا را تغییر دهند یا آنکه در ازای پاداش نیکوتری از آنها صرف نظر کنند.
fuzzy

حجم

۱۰۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۱۰۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۹,۰۰۰
۷۰%
تومان