به نظر او، ما در وهله اول سوژههایی آگاه نیستیم که به جهان بنگریم، بلکه «موجوداتی هستیم که همواره از پیشْ در معرضِ دیدیم»
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲
ساختار زبان است که از طریق سوژه سخن میگوید، نه برعکس. لاکان این قضیه را در جمله مشهورش خلاصه میکند: سوژه آن چیزی است که از طریق یک دال به دال دیگر بازنموده میشود.
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲
اختگی از نظر لاکان فرایندی است که به موجب آن پسران میپذیرند که تنها با پذیرش اینکه هرگز نمیتوانند «در واقعیت» فالوس را داشته باشند میتوانند بهطرزی نمادین فالوس «داشته باشند»
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲
همانطور که اسلاوی ژیژک توضیح میدهد، از منظر لاکانی، تنها چیزی که فرد میتواند به آن یقین پیدا کند این است که وجود ندارد.
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲
لاکان لحظه دقیق ظاهر شدن سوژه را تعیین نمیکند، زیرا سوژه هرگز به معنای دقیق کلمه ظاهر نمیشود. سوژه در روانکاوی لاکانی ثبات و استمرار ندارد.
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲
ایدئولوژی به غایت ناخودآگاه است، چراکه به محض اینکه آن را به مثابه امری ایدئولوژیک تشخیص میدهیم از اثر میافتد
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲
«من» تنها از یک نقطه میبینم اما از همه نقاط در معرض دید هستم
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲
«من» تنها از یک نقطه میبینم اما از همه نقاط در معرض دید هستم
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲
چشمی که ابژه را مینگرد در جانب سوژه است، اما نگاه خیره در جانب ابژه است. هنگامی که به ابژه نگاه میکنم، ابژه همواره از پیش به من خیره شده است، از جایی که نمیتوانم آن را ببینم
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲
فانتزی «ناحیه ممتازی است که در آن واقعیت اجتماعی و ناخودآگاه درگیر تجسمی هستند که با هردوی آنها تافته میشود»
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲
فانتزی میزانسن میل است
کاربر ۹۱۴۴۹۷۲