بریدههایی از کتاب گفت و گو با مرگ
۵٫۰
(۱)
طبیعت مراقب است که درختها بیش از حد معینی قد نکشند. حتّی درخت رنجها هم.
Pariya Ahmadi
دستبند فلزی درخشان، در حقیقت خوشآیندترین منظرهای بود که میتوانستم آرزویش را بکنم.
کاربر ۲۷۵۹۴۴۰
بعضی وقتها حتی خیال میکنم که قبلا خوشحال بودم. آدم نهفقط درباره آیندهاش، بلکه درباره گذشتهاش هم، خیالات بههم میبافد.
کاربر ۲۷۵۹۴۴۰
در حقیقت خوشآیندترین منظرهای بود که میتوانستم آرزویش را بکنم.
کاربر ۲۷۵۹۴۴۰
راستی یادم افتاد با وجود قولی که زندانبان داده بود، تشک و پتویم را عوض نکرده بودند. کفریم کرد. و بعد از اینکه دوباره میتوانستم سر هیچ و پوچ کفری بشوم، خوشحال شدم.
کاربر ۲۷۵۹۴۴۰
یک مدّت با تظاهر به اینکه آدم خودش جمعیتی است، میشود سرش را شیره مالید، اما خیلی زود سر از کلک کار درمیآورد. منِ خودِ آدم بههیچوجه همصحبت خوشایندی نیست.
کاربر ۲۷۵۹۴۴۰
روزهایی که بهعلّت بیحادثگی و ملالتبار بودنشان، طولانیتر از همه بهنظر میرسند، دقیقاً بهدلیل همین بیحادثگیشان، بهمحض اینکه گذشتند، آب میروند و هیچ میشوند.
کاربر ۲۷۵۹۴۴۰
یک مدّت با تظاهر به اینکه آدم خودش جمعیتی است، میشود سرش را شیره مالید، اما خیلی زود سر از کلک کار درمیآورد. منِ خودِ آدم بههیچوجه همصحبت خوشایندی نیست.
کاربر ۲۷۵۹۴۴۰
امیدم را به پس گرفتن وسایلم از دست دادهام. چه بهتر. امید یعنی انتظار، و انتظار آدم را عصبی میکند.
کاربر ۲۷۵۹۴۴۰
نمیدانستم که آدم چه سریع به یک طبقه ممتاز از افراد، به چشم موجودات بیولوژیکی برتر نگاه میکند، و امتیازهایشان را چنان مسلم و بدیهی میپندارد که انگار موهبتهای طبیعی هستند.
کاربر ۲۷۵۹۴۴۰
گر کار خوردن مثل کار عشق ورزیدن اینهمه با تابوها بهوسیله اجتماع، محدود و محصور شده بود، روانکاوها میبایست کار و بارشان را ول کنند و فقط به عقدههای گرسنگی سرکوفته و اختلالات روانی تشنگی برسند. اگر کسی خواب ویولونی را میدید، معنیاش این بود که غرایز پنهانش در آرزوی یک ران گوسفند است.
کاربر ۲۷۵۹۴۴۰
حجم
۲۲۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
حجم
۲۲۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان