بریدههایی از کتاب آشنایی با موسیقی کلاسیک
۳٫۵
(۴۲)
بتهوون و سن ـ سانس به خاطر سوناتهای ویولنسل خود معروف هستند، و آهنگسازان مختلف، از جمله باخ و دبوسی، سوناتهایی برای ویولنسل ساختهاند. برامس، هیندِمیت، هایدن و دورژاک از آهنگسازانی هستند که کنسرتو برای ویولنسل ساختهاند.
مادربزرگ علی💝
چرا موسیقی کلاسیک گوش کنیم؟
گوش دادن به موسیقی کلاسیک ما را از دنیای روزمره با تمامی استرسها و فشارهایش خارج میکند. زمانی بالای ورودی مرکز لینکلن در نیویورک نوشته بودند «جانوران وحشی این جا آرام میگیرند». شاید عجیب به نظر برسد، اما هارمونیهای ناسازگار بارتوک یا نعرههای بلند والکورهها سبب آرامش و تسکین میشوند. ما وقتی آشفته یا خشمگین یا نومید هستیم خود به خود به موسیقی پناه میبریم، و این پدیدهای جدید نیست.
آیا میدانید
در اوایل قرن شانزدهم، مارتین لوتر گفت: «روی زمین هیچ چیز این ویژگی را ندارد که مانند موسیقی، غمگین را شاد، مأیوس را شجاع، مغرور را فروتن، و حسد و نفرت را خاموش کند.»
Sayyed Abbas Sayyedzade
«هنرمند میکوشد، و باز میکوشد تا به غیرممکن دست یابد. گاهی خوش اقبال است و کمی به هدفش نزدیک میشود. اما همه مدت به جایی دیگر رانده میشود، به جایی که کسی نمیتواند او را آرام کند، کسی نمیتواند کمکی به او بکند.
Hossein Mehrabi
روبرت شومان با تحسین چنین گفت: «آقایان، کلاه خود را بردارید! به احترام هدفهای والای شوپن و نبوغ استادانه و جوشان او کلاهتان را از سر بردارید.»
Chopin
ژان ـ باتیست لولی، آهنگساز فرانسوی، موقع رهبری اپراهای خود عصای پیادهروی خود را محکم به زمین میزد تا ریتم را مشخص کند. یک روز اشتباها عصا را به پای خودش کوبید و کمی بعد به علت مسمومیت خونی از دنیا رفت.
Sayyed Abbas Sayyedzade
نیچه، فیلسوف آلمانی، گفته است: «بدون موسیقی، زندگی اشتباه محض میبود.»
آرمان
«روی زمین هیچ چیز این ویژگی را ندارد که مانند موسیقی، غمگین را شاد، مأیوس را شجاع، مغرور را فروتن، و حسد و نفرت را خاموش کند.»
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
در مورد پاگانینی انواع شایعهها رواج داشت. عدهای در گوشی میگفتند که روح معشوقههایش در درون ویولن او حبس شده است؛ به این علت میتواند آرشه را چنان سریع حرکت دهد که انگار گلولههای سربی کوچکی در آن کار گذاشته است. اگر صدای عالی درمیآوَرَد به این علت است که زههای ویولن او از دل و روده حریفان مقتولش ساخته شده است؛ یا این که او روحش را به شیطان فروخته است تا این تکنیک باورنکردنی را به دست بیاورد. یک بار پاگانینی مجبور شد یک نامه مادر خود را منتشر کند تا همه باور کنند که او پدر و مادر داشته است.
علیرضا م
وقتی یک سنفونی را میشنوید آن را نمیشناسید ـ اصلاً نمیدانید سنفونی چیست.
Πυρια
نیچه، فیلسوف آلمانی، گفته است: «بدون موسیقی، زندگی اشتباه محض میبود.»
Somayeh Mousavi
اگر انواع موسیقی کلاسیک را بشنوید، بیتردید فرم یا سبکی را پیدا خواهید کرد که سبب شود احساس بهتری از خودتان و دنیای اطراف بیابید.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
زمانی از یک آوازخوان پرسیدند موسیقی مردمی چیست و او جواب داد که کل موسیقی موسیقی مردمی است، اسبها که آواز نمیخوانند!
Πυρια
نقطه کانونی یک ملودی، مرکزی که ملودی حول آن جریان مییابد، و معمولاً نتی که ملودی به آن ختم میشود، تونیک خوانده میشود. این نقطه همچنین درجه اول یا نت اصلی گامی است که ملودی در آن نوشته شده است: «لا» در تونالیته «لا» ماژور یا «لا» مینور، «سی» در «سی» ماژور یا «سی» مینور، و غیره. ملودی ممکن است خیلی از تونیک دور شود، اما نهایتا به آن باز میگردد و احساس خوشایند «حل» به ما میدهد، مانند «بازگشت به خانه» پس از سفری طولانی.
آرمان
چرا باید به موسیقی کلاسیک گوش کرد؟ به همان علت که باید خوراک لذیذ خورد. موسیقی خوراک روح است و این خوراک هم باید نوش جان باشد نه نیش جان. موسیقی کلاسیک حواس ما را به تحرک وامیدارد و ذهن را به فعالیت درمیآورد. در عین حال مفرّح، آرامش بخش یا هیجانانگیز است، و بسته به خلق و خوی شما و اثری که میشنوید شما را به تأمل و تفکر نیز وامیدارد.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
زمانی از یک آوازخوان پرسیدند موسیقی مردمی چیست و او جواب داد که کل موسیقی موسیقی مردمی است، اسبها که آواز نمیخوانند!
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
موسیقی کلاسیک را قبلاً موسیقی «مو بلندها» میخواندند، شاید به این دلیل که لیست، پاگانینی و سایر هنرمندان چیرهدست آن قدر مشغول از خود بیخود کردن شنوندگان بودند که به خودشان زحمت نمیدادند به آرایشگاه بروند. وضع به همین منوال بود تا آن که بیتلها و گروههای مختلف راک وارد صحنه شدند و با موهای بلند خود انحصار را از دست موسیقی کلاسیک خارج کردند.
☆Nostalgia☆
زیبایی در چشمِ ناظر ـ یا گوش شنونده ـ است. موسیقی خاصی ممکن است در این یا آن فرهنگ مسحورکننده باشد اما در فرهنگی دیگر زشت به نظر برسد. ما افراد نیز قضاوتهای موسیقایی متفاوتی داریم. بعضی از ما ممکن است از تکرار مکررات در کنسرتوهای باروک خوشمان نیاید، اما چهارفصل ویوالدی از محبوبترین قطعههایی است که تاکنون ساخته شده است. یک نقّاد پاریسی نوشته بود: «این میومیوهای کروماتیک یک گربه عاشق پیشه هیچ گاه جای یک ملودی تنال تأثیرگذار را نخواهد گرفت.» این نقاد به یک سنفونی آوانگارد اشاره نمیکرد بلکه منظورش کارمن اثر بیزه بود! نتیجه اخلاقی این که اگر انواع موسیقی کلاسیک را بشنوید، بیتردید فرم یا سبکی را پیدا خواهید کرد که سبب شود احساس بهتری از خودتان و دنیای اطراف بیابید.
☆Nostalgia☆
آثار مهم مالر
سنفونی پنجم، مانند بیشتر سنفونیهای مالر، بیش از یک ساعت است، اما یک موومان ده دقیقهای آداجتو دارد که مرثیهای تأثیرگذار برای هارپ و سازهای زهی است و هر شنوندهای از آن خرسند میشود. اگر این سنفونی را پسندیدید به سراغ سنفونی اول بروید که موومان سوم آن بسیار معروف است. در سنفونی دوم، معروف به رستاخیز، آوازهای سولو و کر نیز حضور دارد. سنفونی چهارم بسیار ملایم است و در آن یک سوپرانو نوعی نگاه کودکانه به آسمان را به ما القا میکند. مالر ۹ سنفونی ساخت، اما اگر با سنفونی دهم او مواجه شدید تعجب نکنید: این سنفونی ناتمامی است که دریک کوک، موسیقیشناس انگلیسی، تکمیلش کرد.
بعضی از آثار آوازی با ارکستر عبارتند از «کیندر توتنلیدر» («آوازهایی برای مرگ کودکان»،
☆Nostalgia☆
اصطلاح
سنفونی در لغت به معنی «هم صدایی» یا «صدادهی همزمان» است. در دوره باروک، این لفظ برای اوورتور یک اپرا یا قسمتهای سازی یک اثر آوازی به کار میرفت. از زمانی که هایدن ۱۰۴ سنفونیاش را ساخت، این لفظ به معنی اثر ارکستری نسبتا طولانی و سنگین به کار رفته است که بیشتر وقتها سه یا چهار موومان دارد.
موومان واحد اصلی و معمولاً مستقل یک اثر بزرگ است. موومان در لغت به معنی «حرکت» است و احتمالاً وجه تسمیهاش این است که معمولاً هر قسمت اثر سرعت متفاوتی دارد.
آرمان
ملودی توالی نتهایی است با زیر و بمهای مختلف که به هم چسبیدهاند تا چیز رضایتبخشی بسازند. وقتی از سالن سینما بیرون میآیید و موسیقی فیلم را با سوت میزنید، دارید یک ملودی را با سوت میزنید. وقتی آوازی از شوبرت تارهای قلبتان را میلرزاند، یا بیاختیار تمِ اصلی کنسرتوی شماره دوی راخمانینوف را زمزمه میکنید، معنیاش این است که این آهنگسازان توانستهاند ملودیهایی بسازند که در یادها میمانند.
آرمان
اصطلاح
ملودی مجموعهای از نتهاست که زیر و بمی آنها فرق میکند و مجموعا شکل موسیقایی قابل تشخیص دارند. تم یک ملودی است که آجر ساختمانی یک قطعه موسیقی محسوب میشود. معمولاً آهنگساز با تکرار یک تم، گاهی عینا و گاهی با بسط و تغییر، آن را به شنونده میشناساند. تمها انواع ماجراها را پشت سر میگذارند، اما اگر دقیق گوش کنید گوش شما آنها را در خلال هرگونه تغییر و تبدیل هم تشخیص میدهد. میتوان گفت هر بار که تم ظاهر میشود آن را میشناسید، انگار که دوست شما برگشته است و شما او را به جا میآورید. تغییراتی که در ملودی اصلی صورت میگیرد واریاسیون خوانده میشود.
آرمان
بعضی از آهنگسازان بزرگ خیلی شلخته بودند. یک نفر به نام بارون دو ترمون وقتی به دیدن بتهوون رفت «بینظمترین جای قابل تصور» را دید ـ «لکههای رطوبت سقف را گرفته بود، روی صندلیها سینیهایی بود که بقایای غذای شب قبل توی آنها بود، و یک لگن توالت هم زیر پیانو دیده میشد.» برامس هم دست کمی از بتهوون نداشت. میگویند ریش خود را آن قدر بلند کرده بود که یقهبند و کراوات (یا پاپیون) نبندد. شاوفلر در زندگینامه او نوشته است که «کلاهش بیشتر مناسب دهاتیها بود، روی کتش لکه لکه بود، شلوار سیاهش در قسمت باسن که روی صندلی مینشست قهوهای و ساییده شده بود.»
آرمان
اما قاعده کف زدن در اپرا یا باله فرق دارد. بعد از آریاهای هیجانانگیز و امثال آن، کف میزنند و هورا میکشند. اما باز هم مواظب باشید که نخستین نفر یا تنها کسی نباشید که کف میزنید. تشویق کردن هنرمند مرد با لفظ «براوو!» و تشویق کردن هنرمند زن با لفظ «براوا!» صورت میگیرد. برای چند نفر، چه مرد و چه زن، باید گفت «براوی!» اگر خیلی هیجان زده شدید میتوانید بگویید «براویسیمو!» یا «براویسیما!» یا «براویسیمی!»، اما ممکن است دیگران شما را متظاهر بدانند. به هر حال، قبل از استفاده از الفاظ دیگر، بهتر است به یک فرهنگ لغت ایتالیایی مراجعه کنید!
آرمان
بعضی از این فرمانروایان خودشان موسیقیدانان قابلی بودند ـ فردریک کبیر فلوت مینواخت و لویی نهم در بالههای درباری میرقصید ـ و بخش مهمی از آنچه امروزه موسیقی کلاسیک خوانده میشود محصول کار این اشراف اهل فرهنگ است.
آیا میدانید
ندا کیا
موسیقی مجموعه اصوات سازمان یافتهای برای ایجاد زیبایی فرم و بیان احساس است.
☆Nostalgia☆
سنفونی در لغت به معنی «هم صدایی» یا «صدادهی همزمان» است. در دوره باروک، این لفظ برای اوورتور یک اپرا یا قسمتهای سازی یک اثر آوازی به کار میرفت. از زمانی که هایدن ۱۰۴ سنفونیاش را ساخت، این لفظ به معنی اثر ارکستری نسبتا طولانی و سنگین به کار رفته است که بیشتر وقتها سه یا چهار موومان دارد.
موومان واحد اصلی و معمولاً مستقل یک اثر بزرگ است. موومان در لغت به معنی «حرکت» است و احتمالاً وجه تسمیهاش این است که معمولاً هر قسمت اثر سرعت متفاوتی دارد.
☆Nostalgia☆
ریتم همان نبض یا ضربان قلب در موسیقی است و آن را پیش میراند. هر فعالیتی که در نظر بگیرید، از نفس کشیدن گرفته تا راه رفتن، دارای ریتم است و در موسیقی نیز ضربان و تپش معمولاً ویژگی و نوع موسیقی را معلوم میکند. مثلاً آوازهای گرگوریوسی جریانی آرام دارند، کنسرتوهای سبک باروک دارای فراز و فرودهای دقیق و منظم هستند، و بعضی موسیقیها نیز ضرب متوقّف دارند.
☆Nostalgia☆
ملودی توالی نتهایی است با زیر و بمهای مختلف که به هم چسبیدهاند تا چیز رضایتبخشی بسازند. وقتی از سالن سینما بیرون میآیید و موسیقی فیلم را با سوت میزنید، دارید یک ملودی را با سوت میزنید. وقتی آوازی از شوبرت تارهای قلبتان را میلرزاند، یا بیاختیار تمِ اصلی کنسرتوی شماره دوی راخمانینوف را زمزمه میکنید، معنیاش این است که این آهنگسازان توانستهاند ملودیهایی بسازند که در یادها میمانند.
☆Nostalgia☆
هارمونی عبارت است از صدا دادن همزمان دو یا چند نت. هارمونی سبب غنای صدای ملودی میشود، بر الگوهای متغیر ریتمیک تأکید میکند، و به موسیقی کلاسیک غنا و رزونانس مخصوص آن را میبخشد. ارون کاپلند گفته است: «هارمونی یکی از اصیلترین دریافتهای ذهن بشر است.»
رنگ، طنین یا لحن هر خواننده یا ساز سبب عمق و تنوع موسیقی میشود. مانند تفاوت یک فیلم سیاه و سفید با یک کارتون تکنی کالر است. مانند سُسی است که سرآشپز به غذا اضافه میکند، خطوط سیالی است که استاد معماری به آسمانخراش وارد میکند. مجموعه حلقه ریشارد واگنر را بدون سازهای برنجی تصور کنید، یا تصور کنید که «فور اِلیزه»ی بتهوون را به جای پیانو با ترومپت بنوازند، آن وقت متوجه میشوید که رنگ چه تأثیری بر دریافت ما دارد.
☆Nostalgia☆
آواز ـ لید. در قرون وسطی، تروبادورها از قلعهای به قلعه دیگر میرفتند و آوازهای عشق و شوق و یأس میخواندند و گاه درگیر شایعات محلی میشدند و فاش میکردند که فلان آدم درباری مثلاً چه کاری با چه کسی کرده است. در فرانسه به این آوازها «شانسون» میگفتند. مادریگال آوازی بود در پنج یا شش قسمت؛ و عمدتا شعری بود که به قالب موسیقی درمیآمد. در آلمان، آواز را «لید» مینامیدند. لید بخصوص در عصر رمانتیک محبوبیت داشت. در لیدهای آهنگسازانی مانند شوبرت، شومان و برامس شاهد اوج احساس و عاطفه هستیم.
موسیقی مقدس یا کلیسایی. سرودهای گرگوریوسی در سقف بلند کلیساهای جامع طنین میانداخت و شنوندگان عظمت خداوند را احساس میکردند. این سرودها مونوفونیک و آکاپلاّ، یعنی یک صدایی و بدون همراه بودند.
☆Nostalgia☆
حجم
۲۸۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۳۲۷ صفحه
حجم
۲۸۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۳۲۷ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۲۲,۲۰۰۷۰%
تومان