۲٫۴
(۷)
تنهایی؟ مگه تو از تنهایی با خبری؟ از تنهایی شعرا و ناتوانیها شاید. تنهایی؟ ولی کدوم تنهایی؟ آخ که تو نمیدونی انسان هرگز تنها نیست و همهجا و همیشه سنگینی بار آینده و گذشته به دوش ماست. آدمهایی که کشتی با تو هستن. باز تحمل اونا سادهتره، ولی اونایی رو که دوستشون داشتی، و اونایی که تو رو دوست داشتن و تو اونا رو دوست نداشتی. ندامتها، آرزوها، تلخیها و شیرینیها، فحشا و خدایان.
samarium
مردها گریه میکنن برای اینکه مسائل اونطور که باید نیستن.
samarium
آخ! سزونیا میدونستم که یأس وجود داره. ولی معنی این کلمه رو درک نکرده بودم. مثل همه تصوّر میکردم که این یک درد روحیه، ولی نه، این جسم توست که رنجوره. پوستم، قفسهٔ سینهم، دست و پام درد میکنه. قلبم منقلبه و مغزم خالی، موحشتر از همه طعمیه که در دهن دارم که نه طعم خونه و نه طعم مرگ و تب و درعینحال همهٔ اینهاست. یک چرخش زبانم کافیه که همهچیز تیره بشه و تمام مخلوقات منفور. مرد شدن چقدر دشواره، چقدر تلخه.
samarium
توجّه بفرمایید که بدبختی مثل ازدواجه، آدم فکر میکنه انتخاب کرده درحالیکه انتخاب شده، همینه که هست، چارهای نیست. کالیگولای ما بدبخته ولی شاید اصلاً خودش نمیدونه چرا! خودشو در تنگنا دیده و فرار کرده، خود ما هم همین کارو میکردیم. آقایون مثلاً خود بنده اگه میتونستم پدرمو انتخاب کنم، هرگز به دنیا نمیاومدم.
م.
مردها گریه میکنن برای اینکه مسائل اونطور که باید نیستن.
samarium
هلیکون!
هلیکون: بله کایوس.
کالیگولا: تو فکر میکنی من دیوانهم؟
هلیکون: خودت میدونی که من هرگز فکر نمیکنم، باهوشتر از اونم که فکر کنم.
کالیگولا: راسته! بگذریم ولی من دیوانه نیستم و هرگز به عاقلی امروز نبودم. خیلی ساده ناگهان در خودم حس کردم که به یک چیز غیرممکن احتیاج دارم. (سکوت) مسائل بهصورت فعلی بهنظرم رضایتبخش نمیآن.
هلیکون: فکر تازهای نیست.
کالیگولا: درسته! ولی قبلاً نمیدونستم، امروز میدونم. (طبیعی) دنیا بهصورت موجود، غیرقابل تحمله. پس من احتیاج به ماه دارم، یا به خوشبختی، یا به ابدیت، شاید به یک چیز که جنون باشه که درهرحال متعلّق به این دنیا نباشه.
م.
میدونم چه فکر میکنی، چه رسوایی بهخاطر مرگ یک زن! نه، این نیست. درسته به خاطر میآرم زنی که دوست داشتم چند روز پیش مرد، ولی مگه عشق چیه؟ یک چیز ناقابل. این مرگ اهمیتی نداره. قسم میخورم. فقط نمودار یک حقیقته، حقیقتی که احتیاج منو به ماه قطعی میکنه، یک حقیقت ساده و روشن و کمی احمقانه که دیر کشف میشه و حملش مشکله.
هلیکون: و این حقیقت چیه کایوس؟
کالیگولا: انسانها میمیرن و خوشبخت نیستن.
م.
تمام رم متوجه کالیگولاست و کالیگولا فقط متوجه فکرشه.
م.
حجم
۸۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۸۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۹,۰۰۰۷۰%
تومان