بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مقررات | طاقچه
تصویر جلد کتاب مقررات

بریده‌هایی از کتاب مقررات

نویسنده:سینتیا لرد
ویراستار:مژگان کلهر
انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۲.۷از ۳ رأی
۲٫۷
(۳)
جیسون، صندلی‌اش را حرکت می‌دهد. ــ صبرکن، کجا می‌روی؟ ــ میان. بقیه. بچه‌ها. ــ ولی من... ــ قانون. تو. بشکن. مثل هواپیمایی هستم که روی باند است و می‌خواهد اوج بگیرد: «بسیارخب.» دنبالش می‌روم و لابه‌لای بچه‌های دیگر، لذت بردن در میان جمع را تجربه می‌کنم. من، کاترین، خودم هستم بدون این‌که از چیزی هراسی داشته باشم.
Fateme Farjam
بیش‌تر مردم معتقدند اگر آرزویت را بگویی، برآورده نمی‌شود. اما من چنین اعتقادی ندارم. فکر نمی‌کنم پری‌های قصه‌ها این قدر بدجنس باشند که بخواهند آدم را برای گفتن یا نگفتن آرزویش اذیت کنند. آه! آرزویت را به زبان آوردی. دیگر خبری از دوچرخهٔ جدید نیست! اما آرزوی من آن‌قدر دور است که حتی اگر یکی از آن پری‌ها منتظر به زبان آوردنش باشد، تاثیری روی برآورده شدن یا نشدنش نمی‌کند. می‌گویم: «کاش زندگی به همهٔ آدم‌ها این شانس را می‌داد که لذت ببرند، چون انصاف نیست بعضی‌ها از خیلی چیزها محروم باشند. تو چی؟ تو چه آرزویی کردی؟»
هانا

حجم

۱۱۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۱۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان