بریده‌های کتاب زنده بگور
کتاب زنده بگور اثر صادق هدایت

کتاب زنده بگور

نویسنده:صادق هدایت
انتشارات:طاقچه
امتیاز:
۴.۲از ۲۵۲ رأی
۴٫۲
(۲۵۲)
همه از مرگ می‌ترسند، من از زندگی سمج خودم.
مستورع
نه یک احساساتی هست، یک چیزهائی هست که نمی‌شود بدیگری فهماند، نمی‌شود گفت، آدم را مسخره می‌کنند،
نسی
چه خوب بود اگر همه چیز را می‌شد نوشت. اگر می‌توانستم افکار خودم را بدیگری بفهمانم، می‌توانستم بگویم. نه یک احساساتی هست، یک چیزهائی هست که نمی‌شود بدیگری فهماند، نمی‌شود گفت، آدم را مسخره می‌کنند، هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت می‌کند. زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است.
حمید
هیچکس نمی‌تواند پی ببرد. هیچکس باور نخواهد کرد، به کسیکه دستش از همه جا کوتاه بشود می‌گویند: برو سرت را بگذار بمیر. اما وقتیکه مرگ هم آدم را نمی‌خواهد، وقتیکه مرگ هم پشتش را به آدم می‌کند، مرگی که نمی‌آید و نمی‌خواهد بیاید...! همه از مرگ می‌ترسند، من از زندگی سمج خودم.
mazdakiii
چه خوب بود اگر همه چیز را می‌شد نوشت
ᶜʳᶻ
همه از مرگ می‌ترسند، من از زندگی سمج خودم.
ᶜʳᶻ
الان نه از زندگی خوشم می‌آید و نه بدم می‌آید، زنده‌ام بدون اراده، بدون میل، یک نیروی فوق العاده‌ای مرا نگهداشته.
مستورع
اگر بخت ما بخت بود دست خر برای خودش درخت بود
ali karegaran
چه می‌شود کرد؟ سرنوشت پر زورتر از من است.
Rezi#
بنظرم می‌آمد که او هرگز نباید بمیرد، نمی‌توانستم باور بکنم که این صدا ممکن است یکروزی خاموش بشود.
Aminokey

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۴۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۵ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۴۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۵ صفحه

صفحه قبل
۱
۲
...
۴۱صفحه بعد