جملات زیبای کتاب خون بر برف | طاقچه
تصویر جلد کتاب خون بر برف

بریده‌هایی از کتاب خون بر برف

نویسنده:یو نسبو
امتیاز
۳.۹از ۱۰ رأی
۳٫۹
(۱۰)
چه چیزی باعث می‌شود متوجه بشویم که خواهیم مرد؟ در آن روزی که می‌پذیریم مرگ فقط احتمال نیست، بلکه واقعیت نحسی است که از آن گریزی نیست
نوح
او بیشتر مراقب دیگران بود تا خودش و به گمانم آن‌موقع، این کارش سرمشقم شده بود.
نوح
مثل شقایق دریایی، که شنیده‌ام دهان و مخرجش یکی است
نوح
احتمالاً داشت همان داستان همیشگی را می‌گفت که از روزی که سیگار را ترک کرده، آن را پشت گوشش گذاشته. که به تنباکو نشان بدهد دنیا دست کیست.
عاطفه
حس کردم پشت میز پوکر نشسته‌ام و حریف‌هایم بازنده‌های مشکوکی هستند که تا دندان مسلح‌اند و من هم چهار تا آس دستم دارم. گاهی خبر خوب آن‌قدر خوب است که در واقع خبر بدی است. خب، پوکرباز باهوش این‌طور مواقع کارت‌هایش را می‌اندازد، باخت را می‌پذیرد و منتظر شانس بهتر و مناسب‌تر، در دست بعدی می‌ماند. مسئله این بود که دیگر برای اعلام باخت خیلی دیر شده بود. می‌دانستم هافمن پشت پردهٔ قتل زنش خواهد بود، چه من انجامش بدهم چه هرکس دیگری.
کاربر ۹۱۹۷۶۷۸
اما طمع مثل آبِ حاصل از ذوب برف است: وقتی کانالی بسته بشود، به راحتی کانال دیگری پیدا می‌کند.
عاطفه
اینکه تا آن زمان هر روز صبح در همان جسم بیدار می‌شدم و به همان دنیا قدم می‌گذاشتم، دنیایی که در آن هرچه اتفاق افتاده بود واقعی بود، بدین معنی نبود که
عاطفه
فردا صبحش باز همان اتفاق بیفتد
عاطفه
تازه فهمیدم که او هم در وجودم خانه کرده. مثل ویروس، مثل بیماریِ خونی.
عاطفه

حجم

۱۱۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۱۱۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۲۰۰
تومان