بریدههایی از کتاب روان شناسی مرگ
۳٫۵
(۲)
«برای بعضی از مردم زندگی بسیار ساده است. آنها به راحتی میدانند که فلان چیز خوب است یا بد، فلان کار درست است یا غلط. برای آنها درست همیشه درست است و غلط همیشه غلط؛ آنها هیچ نادرستی را درست یا تاحدی درست نمیپندارند. همه چیز در ذهن آنها یا سیاه و یا سفید است... اما برخی در مییابند که خوب و بد و درست و غلط امور چندوجهی و پیچیدهای هستند. آنها سعی میکنند همه ابعاد را در نظر بگیرند، اما هرچه بیشتر در این کار موفق باشند، کمتر مطمئن خواهند بود.»
bec san
بکر توضیح داد: «ما فقط از طریق لایه بیرونی خود با دیگران در تماسیم، در حالی که هر یک از ما یک زندگی درونی غنی داریم. ما ناامیدانه از دیگران جدا شدهایم. افراد را از بیرون بدنشان لمس میکنیم (و آنها نیز به همین صورت)، اما نمیتوانیم به درون آنها دست یابیم و نمیتوانیم درون خود را برای آنها آشکار کنیم.»
bec san
نیلوفرهای صحرایی و پرندگان از شکنجههای وجودی که ما متحمل میشویم در امان هستند اما از لذت خودآگاهی منحصربهفرد ما انسانها نیز محروم هستند.
bec san
اگر وارد رابطهای شوید که میخواهید طرف مقابل شما را کاملاً بشناسد، به ناچار ناامید و ناکام خواهید شد. با تلاش برای استفاده از شخص دیگری برای غلبه بر انزوای وجودی، افراد در جستجوی افراطی هستند و بنابراین اغلب در نهایت راه به جایی نمییابند.
bec san
همانطور که هارولد سرلز روانکاو به تصویر میکشد: «کنار آمدن با مرگ مستلزم این است که فرد به صورت خودخواسته و ارادی با این واقعیت مواجه شود که زندگی با تمام جذابیتهایش، دردهایش، هیجانانگیز بودنش، خسته کننده بودنش، اطمینانبخش بودنش و ترسناک بودنش و با تمام لحظات آرامشبخش و آشفتهاش، روزی به صورت اجتنابناپذیری به پایان خواهد رسید.»
bec san
همچنین، خودآگاهی مسرتبخش است؛ به قول اتو رنک، به واسطه آن میتوانیم به این واقعیت فکر کنیم که هر یک از ما از یک نیروی کیهانی اولیه منشأ گرفتهایم. همه ما مستقیماً از اولین موجود زنده و همچنین هر موجود زمینی که تا به حال زنده بوده یا در آینده زندگی خواهد کرد، به وجود آمدهایم و در نتیجه با آنها مرتبطیم. چقدر برایمان لذتبخش است که زنده باشیم و در همان لحظه بدانیم که زندهایم!
iDa
اولین خط دفاع روانشناختی ما در برابر کسانی که تصوراتشان از واقعیت با ما متفاوت است، تحقیر یا کوچک شمردن آنها و کاستن تهدیدی است که باورهای آنها برای باورهای ما ایجاد میکند.
bec san
تعداد بسیار کمی از زنان مدلهایی لاغراندام هستند و هیچکدامشان جوان نمیمانند؛ تعداد بسیار کمی از مردان دارای ثروت فراوان دونالد ترامپ یا بیل گیتس هستند؛ و تعداد بسیار کمی از مردان، زنان یا کودکان به نویسندگان، ستارههای سینما، موسیقیدانها و ورزشکاران مشهور تبدیل میشوند. با توجه به چنین معیارهای غیرواقعی ارزش، جای تعجب نیست که عزتنفس متزلزل در ایالات متحده امری عادی است و تعجبآور نیست که از هر ده آمریکایی یک نفر از نظر بالینی افسرده است و بسیاری از آنها از اضطراب، اختلالات خوردن و سوء مصرف مواد رنج میبرند. این مشکلات، حداقل تا حدی پیامد مستقیم فرهنگی است که معیارهایی تقریباً غیر قابل دستیابی را برای احساس شایستگی ترویج میدهد.
bec san
برای زنان آمریکایی، زیباییِ جوانی عامل اصلی عزتنفس است. دختران کم سن و سال خود را با عروسکهای باربی و زنان لاغراندامی که در موزیک ویدیوها و مجلات تماشا میکنند مقایسه میکنند. در حقیقت، این روزها میانگین وزن مدلهای زن حدود ۲۳ درصد کمتر از زنان معمولی است (وزنی که تا ۲۰ درصد کمتر از وزنی است که برای سن و قد آنها مناسب است).
bec san
عزتنفس، یک زندگی موفق یا دستاوردی بزرگ که لازمه آن داشتن تواناییهای ذاتی، آموزش عالی، انگیزه، تعهد و تلاش مداوم است را تضمین نمیکند؛ اما کلید امنیت روانی است: همانطور که دیدیم به کاهش اضطراب کمک میکند، واکنشهای دفاعی نسبت به افکار مرگ را کاهش میدهد، افراد را بیشتر منعطف میکند و بهزیستی جسمی، روانی و بین فردی را افزایش میدهد.
bec san
هیچ نمادی برای غلبه بر وحشت مرگ به اندازه کافی دستوری و مطلق نیست. همیشه قدری اضطراب مرگ باقی میماند، «غوغایی از وحشت» که به گروههای دیگری از مردم که به عنوان «شر» شناخته میشوند، فرافکنی میشود؛ و هنگامی که افراد یک گروه با تحمیل اراده و تخلیه خصومت خود بر گروهی دیگر، امنیت روانیشان را تقویت میکنند، اغلب باعث واکنش شدید «دیگران» شده و در نتیجه یک دور باطل خشونت ایجاد میشود.
bec san
حجم
۵۱۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۷۴ صفحه
حجم
۵۱۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۷۴ صفحه
قیمت:
۴۴,۹۰۰
تومان