بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک ضیافت خصوصی | طاقچه
تصویر جلد کتاب یک ضیافت خصوصی

بریده‌هایی از کتاب یک ضیافت خصوصی

گردآورنده:رسول رخشا
انتشارات:نشر قطره
امتیاز:بدون نظر
روزی در تاریخ ادبیات کودکان کشورمان تمامی این غبارها، تمام این مه‌ها از بین می‌رود و معلوم می‌شود چه کسی چه کاری کرده. من خودم را با نیما مقایسه نمی‌کنم. هیچ کسی را به اندازهٔ نیما، در این مملکت تحقیر نکردند. در همین اسناد ملی که درآمده، بخوانید. در زمانی که نیما در لاهیجان معلم بود، آقای صادق سرمد، شاعر ملی بود ولی نیما خیال می‌کرد که مجسمهٔ او را می‌سازند که ساختند. من گمان نکنم نسل جوان، اصلاً اسم صادق سرمد را شنیده باشند. چه شدند این‌ها؟ آقای رعد آذرخشی که برای نیما شمشیر می‌کشید، چه شد؟ آن‌ها رفتند و او ماند. اگر کاری اصالت داشته باشد، این موج‌ها می‌آید و می‌رود. آن چیزی که اصیل است، می‌ماند. تاریخ بی‌رحم است. با کسی شوخی ندارد.
alim

حجم

۲۹۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۳۹۱ صفحه

حجم

۲۹۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۳۹۱ صفحه

قیمت:
۱۳۷,۰۰۰
۴۱,۱۰۰
۷۰%
تومان