بریدههایی از کتاب سرگذشت تنهایی
۲٫۵
(۱۵)
مکانها هم مثل آدمها در تجربهٔ تنهایی سهیماند.
Mohsen Panahi
تنهایی برای بعضی آدمها به چالهٔ آبی میماند که یکباره پایشان میرود توی آن و زود از آن بیرون میآیند، اما برای برخی دیگر اقیانوسی بیانتهاست.
Mohsen Panahi
فقیرترین اقشار جامعه بالاترین سطح از تنهایی را تجربه میکنند، و این نشان میدهد هرچه سطح محرومیت بالاتر رود، دسترسی به خدمات حمایتی کمتر میشود.
محسن
تنها به دنیا میآییم. تنها میمیریم. فقط عشق و اعتماد است که فاصلهٔ میان این دو وضعیت را ارزشمند میکند. به همین خاطر هم از لحاظ هندسی دایره شکلی است یگانه. همهچیز از دیگری به تو میرسد. باید بتوانی دستت را بهسوی او دراز کنی. در غیر این صورت، نصیبی جز تنهایی نخواهی داشت.
لویی بورژوا
محمد حیدری سیروانی
گاهی اوقات، ما خودمان بهدنبال تنهایی هستیم و آن را با دلوجان میپذیریم؛ منظورم فقط انزوای خودخواسته نیست، که پیشینهٔ خاص خودش را دارد، بلکه تنهایی به معنای حس دردناک گسست است که میتواند جسمی، عاطفی، نمادین، حسی یا رفتاری باشد.
Mohsen Panahi
گسست ارتباط بین فرد و جهان اطرافش حس تنهایی را تشدید میکند. چنین گسستی از مشخصههای بارز نئولیبرالیسم است، اما اینگونه نیست که بخشی طبیعی از زندگی انسان باشد و گریزی از آن نداشته باشیم.
Mohsen Panahi
به نظر میرسد مردان بیشتر از زنان دچار تنهایی میشوند؛ احتمالا به این دلیل که مردان بیشتر با همجنسان خود معاشرت دارند، و اینکه اغلب صحبت دربارهٔ احساسات خود از جانب زنان پذیرفتهتر است.
محسن
تنهایی تبدیل شده به یکجور دستاویز احساسی: واژهای مختصر و مفید برای اشاره به فقدان شادی، احساس گسست و فقدان ارتباط، افسردگی، بیگانگی و انزوای اجتماعی
کاربر ۶۴۳۷۵۵۴
تنهایی وضعیتی عاطفی است که در آن فرد، آگاهانه و دانسته، نوعی فاصلهٔ اجتماعی و بیگانگی بین خود و دیگرانی که برایش مهم هستند احساس میکند، نوعی خلأ احساسی که مربوط به جایگاه فرد در جهان است.
F.saljoughi
ترجمهٔ واژهٔ «تنها» در زبان عربی واژهٔ «وحید» است به معنای «یک» یا «یگانه» در انگلیسی. این مثال بهشکلی جالبتوجه بر آن گفتهٔ پیشین من صحه میگذارد که تنهایی زمانی در غرب ظهور کرد که تمرکز بر فردیت بیشتر شد. «خانواده» در دنیای عرب بیشتر از یک نفر را شامل میشود. به این ترتیب، ارتباط بین افراد در شکلگیری هویت فردی و جمعی بسیار تأثیرگذار است.
محسن
تنها به دنیا میآییم. تنها میمیریم. فقط عشق و اعتماد است که فاصلهٔ میان این دو وضعیت را ارزشمند میکند. به همین خاطر هم از لحاظ هندسی دایره شکلی است یگانه. همهچیز از دیگری به تو میرسد. باید بتوانی دستت را بهسوی او دراز کنی. در غیر این صورت، نصیبی جز تنهایی نخواهی داشت.
کاربر ۶۴۳۷۵۵۴
اگر تنهایی نمودی باشد از شکاف بین تصویر مطلوب فرد از ارتباطات اجتماعی و عاطفی و آنچه در واقعیت به آن دست یافته است و اگر تصویر آرمانی جامعه از فرد فقط با یافتن نیمهٔ گمشده محقق شود، در صورت نیافتن چنین شخصی آیا میتوان انتظار داشت فرد در زندگی قلباً احساس رضایت کند؟
|امیـــن|
همهچیز از دیگری به تو میرسد.
بلبل سرگشته
«اینهمه آدمِ تنها از کجا میآن؟»
نیم قرن از آن دوره گذشته و تنهایی به نوعی «همهگیری» تبدیل شده که سلامت عمومی را تهدید میکند و طبق مطلبی در مجلهٔ اکونومیست، میتوان آن را ازنظر احساسی برابر با بیماری جذام دانست.
بلبل سرگشته
ما موجوداتی هستیم دارای بدن که جهانمان را هم فردیتمان تعریف میکند و هم باورها و روابطمان با دیگران: با اشیا، حیوانات و آدمها
محمد حیدری سیروانی
باید تنهایی را هم مثل چاقی نوعی «بیماری ناشی از تمدن» بدانیم، ناخوشیای مزمن و بیمارگونه که حاصل سبک زندگی ما در جهان مدرن و صنعتیشدهٔ غرب است. قطعاً شباهتهای زیادی بین تنهایی و چاقی وجود دارد. هردو هزینههای سنگینی بر بخش خدمات درمانی تحمیل میکنند، هردو با بیماریهای جسمی و روانی در ارتباطاند و هردو متأثر از ناتوانی فرد در سازگاری با انتظارات جامعه هستند. علاوهبر این، در این «ناخوشیها» فرد بهشکلی بیمارگونه در دنیای محدود خود محصور میشود؛ در رابطه با چاقی مفرط این حصار از جنس تن و در رابطه با تنهایی از جنس ذهن است
محمد حیدری سیروانی
بیش از نیمی از افراد مبتلا به مشکلات روحی و روانی خود را تنها میدانند.
کاربر ۶۴۳۷۵۵۴
سرگذشت تنهایی با نگاهی تاریخی و جامع به مسئلهٔ تنهایی در غرب به این نکته میپردازد که تنهایی، به شکل نوین آن، هم در سطح واژه و هم تجربهای ملموس، حوالی سال ۱۸۰۰ پدیدار شد، یعنی کمی بعد از آنکه نظراتی درباب اجتماعیبودن و دینگریزی به جزئی مهم از ساختار اجتماعی و سیاسی تبدیل شدند.
F.saljoughi
اگر تنهایی نمودی باشد از شکاف بین تصویر مطلوب فرد از ارتباطات اجتماعی و عاطفی و آنچه در واقعیت به آن دست یافته است و اگر تصویر آرمانی جامعه از فرد فقط با یافتن نیمهٔ گمشده محقق شود، در صورت نیافتن چنین شخصی آیا میتوان انتظار داشت فرد در زندگی قلباً احساس رضایت کند؟
|امیـــن|
راهبان قرونوسطایی هرقدر هم که از دیگران فاصله میگرفتند و در کنج عزلتشان فرومیرفتند، باز هم در جهان ذهنیشان حضور همیشگی خدا را حس میکردند. بنابراین، هرگز همچون کسی که چنین نگاهی به جهان ندارد احساس رهاشدگی و فقدان نداشتند. در قرن بیستویکم، هرکدام از ما در جهانی که خودش ساخته رها مانده است، جهانی که در آن قطعیت و یگانگی فرد بسیار مهمتر از احساس تعلق جمعی است
محمد حیدری سیروانی
تنهایی، برخلاف آنچه اغلب بهاشتباه تصور میشود، به معنای تکوتنهابودن نیست. تنهایی وضعیتی عاطفی است که در آن فرد، آگاهانه و دانسته، نوعی فاصلهٔ اجتماعی و بیگانگی بین خود و دیگرانی که برایش مهم هستند احساس میکند، نوعی خلأ احساسی که مربوط به جایگاه فرد در جهان است
محمد حیدری سیروانی
انسانهای تنها اغلب به اشیا جان میبخشند و ویژگیهایی انسانی برایشان در نظر میگیرند و با این کار بهنوعی احساس آرامش میکنند.
کاربر ۶۴۳۷۵۵۴
کابوس تنهایی در میان جمع همان چیزی است که بین انزوا و تنهایی تمایز ایجاد میکند. مسئله این نیست که کسی دوروبر ما هست یا نه، مشکل از جایی آغاز میشود که احساس میکنیم هیچ نقطهٔ مشترکی با دیگران نداریم، چیزی که بتواند ارتباطی معنادار بینمان ایجاد کند.
کاربر ۶۴۳۷۵۵۴
در سالهای آغازینِ عصر مدرن، وقتی کسی بهعمد تصمیم میگرفت تنهادور از دیگرانباشد، هدف او ارتباط با خدا، و در قرن هجدهم اغلب ارتباط با طبیعت بود. متون ادبی زیادی دربارهٔ کشف سرزمینهای جدید و زندگی «بدوی» وجود دارد که انزوا با آنها عجین است، اما لزوماً یک مشکل به حساب نمیآید. حتی در کتاب زندگی و ماجراهای رابینسون کروزوئه (۱۷۱۹)، نوشتهٔ دنیل دوفوداستان مردی کشتیشکسته که بیست و هشت سال از عمرش را بهتنهایی در جزیرهای استوایی میگذراند تنهایی مضمون اصلی نیست و رابطهٔ ارباب و رعیتی که بین کروزوئه و فرایدی شکل میگیرد هم تنها دلیل این موضوع نیست. در این رمان حتی یکبار هم به احساس تنهاییِ شخصیت اصلی یا تجربهٔ تنهایی او اشارهای نمیشود. کروزوئه در جزیره تکوتنهاست، اما هرگز احساس تنهایی نمیکند. چنین پدیده یا تجربهای برای خوانندگان امروزی بههیچوجه قابل درک نیست.
محمد حیدری سیروانی
احساس تنهایی در میان جمع یا با فردی بیتفاوت یا بیعاطفه چنان خلئی در وجود انسان ایجاد میکند که هیچکس تمایل ندارد تجربهاش کند. تنهایی میتواند انتخابی شخصی باشد، همدم زندگیمان باشد نه سایهای سنگین بر آن. تنهایی گاه با فرصتی که برای تفکر و رشد و یادگیری فراهم میکند میتواند مثبت و سازنده باشد. منظورم فقط انزوای خودخواسته یا صِرف وضعیت دوربودن از جمع نیست، بلکه تنهایی به معنای آگاهیای عمیق از مرزهای خویشتن آدمی است که در شرایط مناسب میتواند حیاتبخش هم باشد. تنهایی برای بعضی آدمها به چالهٔ آبی میماند که یکباره پایشان میرود توی آن و زود از آن بیرون میآیند، اما برای برخی دیگر اقیانوسی بیانتهاست.
Paradox
حجم
۶۱۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۵۱ صفحه
حجم
۶۱۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۵۱ صفحه
قیمت:
۱۶۰,۰۰۰
تومان