اگر از جانب معشوقه نباشد کششی
کوششِ عاشق بیچاره به جایی نرسد
فاطمه
گاهی آدم حاضر است هرچه دارد بدهد تا فقط چند ساعت بیخبر و رها از قید چیزهایی که آزارش میدهد، در سکوتی محض آرامش بگیرد. همان موقعهاست که خواب به داد آدم میرسد، و اگر مثل علاج کامل نباشد، لااقل مثل مُسکنی قوی دردها را در زمان حال از آدم دور میکند. آن روز خواب برای من با همه آشفتگیاش این طور بود. فراموشی و فرار از زمان حال.
malihe
زن و شوهر ریشه زندگی هستن، بچهها برگ و بار، برگ هم یک روز به شاخهس یک روز نیست، اصل ریشهس. ریشه که باشه و درخت سرِ جا، برگ و بار هم دوباره سرجایش برمیگرده
malihe
هوای کوی تو از سر نمیرود ما را
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
زینب:)
وقتی حرص پول آدمهارو گرفت و چشم و همچشمی زیاد شد و دنبالهاش تجمل، این شد که میبینی، دلها فاصله گرفت، انگار هرچی خونهها جدا و بزرگتر شد، دلها کوچکتر و نظرها تنگتر شد
malihe
میشود. مقصود خداوند از عقد و ازدواج به اسارت درآوردنِ دیگری نیست؛ برای محبت حریمی آسمانی قائل شدن است، نه اجباری برای تحمل.
malihe
خدایا، اگر طاقت نیاورم؟ اگر دوباره اختیار از دست
زهرا حسینی
خدا کنه بدیهایی که آدم میکنه، ریشهاش از نادانی باشه، نادانیرو هم خدا میبخشه، هم بنده خدا. ولی بدیهایی که از سر بدذاتی و قصد و غرض است، نه قابل بخشش است نه گذشت.»
malihe
امّا، زندگی معطل درماندگیهای ما نیست، میگذرد و در گذر روزها بزرگترین مصیبتها از تو دور میشوند و متعلق به گذشته. تا هستی و نفس داری، مجبوری دوباره به زندگی برگردی، ببینی و بفهمی و تحمل کنی. درد از بین میرود؟ از عظمت مصیبت و فاجعه کم میشود؟
malihe