بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب رنج و عشق | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتاب رنج و عشق

بریده‌هایی از کتاب کتاب رنج و عشق

۲٫۶
(۱۳)
درد، فراتر از هر چیز، تاثیر است؛ اثر نهایی، آخرین دفاع علیه جنون و مرگ. درد مانند آخرین مبارزه‌ای است که زندگی و توانایی ما به بازیابی خودمان را تصدیق می‌کند. فرد از فرط درد نخواهد مرد. تا زمانی که درد هست، ما نیز نیروهایی برای مبارزه با آن و ادامه حیات در اختیار داریم.
maryam_z
من از فقدان دیگری درد نمی‌کشم. من از این رو درد می‌کشم که نیروی میلم از هیجان ناشی از حساسیت تن زنده او محروم می‌شود.
El Santo
بنا به نظر نازیو، درد در نهایت یک اثر مرزی است: درد اثر «نهایی» است، یعنی آخرین سد محافظ در برابر جنون (ما این را نیز می‌دانیم که درد آخرین خط دفاعی علیه جنون است)
Mostafa
کسانی که به خاطر فقدان محبوب درد می‌کشند درد بی‌رحمانه‌ای را که خواهان آنند تجربه می‌کنند. آنها خواهان دردند، زیرا دردشان ادای احترام به فرد متوفی و اثبات عشق است.
El Santo
دلیل درد از دست دادن فرد محبوب نیست بلکه استمرار عشق‌ورزی شدید و بیش از پیش به اوست، حتی با اینکه می‌دانیم که او به شکل جبران‌ناپذیری از دست رفته است
El Santo
روان‌کاو مانند رقاصی عمل می‌کند که پیش از تلوتلو خوردن شریکش، جلوی سقوط او را می‌گیرد، بی‌آنکه توازن را از دست بدهد و کمک می‌کند تا زوج تعادل خود را دوباره بازیابد»
El Santo
چون شیون درد را حمل می‌کند، به درد جان دوباره می‌بخشد و تولیدش می‌کند. این فکر به ذهن ما خطور می‌کند که گویا از رهگذر مادیت شیون ارتباط عمیقی بین شیون‌کننده و شنونده آن وجود دارد. نزد نازیو، این مادیت، از رابطه انتقالی عمیق بین روان‌کاو و بیمار حمایت می‌کند.
El Santo
مونتنی در تلاش پاسخ گفتن به این سوال که دلایل او برای چنین عشق بی‌نظیری به دوست بسیار خاص و تازه از دست‌رفته‌اش چه بوده این جمله تکان‌دهنده و مملو از زیبایی و ملاحظه را نوشته است: «اگر کسی مجبورم کند که بگویم چرا او را دوست می‌دارم احساس می‌کنم فقط این جواب را توانم داد که: زیرا این اوست؛ زیرا این منم.» بنابراین عشق راز نفوذناپذیری است که نباید در توجیه آن کوشید بلکه باید صرفا به آن اقرار کرد.
El Santo
عشق یک آرزوست و درد شکستگی ناگهانی و غیرمنتظره این آرزو.
Eli
هنگام وقوع درد، ‌ ما بی‌تردید در شرف گذر از آستانه و تجربه‌ای تعیین‌کننده‌ایم. کدام تجربه؟ تجربه جدایی از محبوب، زمانی که ناگهانی و قاطعانه ما را ترک می‌کند، ما را خُرد می‌کند و موجب می‌شود خودمان را بازسازی کنیم. درد روانی درد جدایی است زمانی که جدایی از ریشه درآوردن و نبودِ ابژه‌ای است که عمیقا به آن پیوسته‌ایم - شخصی که دوست می‌داریم، ‌ شیئی مادی، یک ارزش یا یکپارچگی بدنمان - یعنی به نوعی که آن پیوند ما را برمی‌سازد
Eli
درد ترک‌شدن نیز می‌تواند در میان باشد، زمانی که معشوق ناگهان از عاشق خود کناره‌ می‌گیرد یا درد تحقیر، زمانی که غرورمان عمیقا جریحه‌دار می‌شود و درد معلولیت، زمانی که عضوی از بدنمان را از دست می‌دهیم. تمام انواع درد مراتب مختلف درد جدایی بی‌رحمانه از معشوق است، همو‌ ‌که چنان عمیق و دائم با او پیوستگی داریم که توازن روان ما را تنظیم می‌کند. درد تنها در زمینه عشق وجود دارد.
Eli
هر چه بیشتر عشق بورزی بیشتر درد می‌کشی آن چیست که پیوند عشق را می‌گسلد و چنان دردناک است که اگو را غرق اندوه می‌کند؟ فروید بی‌درنگ پاسخ می‌دهد: فقدان محبوب یا عشق
Eli
عشق با اینکه شرط اساسی سرشت بشر است، همچنان مقدمه انکارناپذیر رنج ما باقی می‌ماند. هرچه بیشتر عشق بورزی بیشتر درد می‌کشی
Eli

حجم

۵۶۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۵۶۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان