بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب داستان‌های آقای کوینر | طاقچه
تصویر جلد کتاب داستان‌های آقای کوینر

بریده‌هایی از کتاب داستان‌های آقای کوینر

۳٫۶
(۸)
از آقای کا پرسیدند: «به چه کاری مشغولید؟» آقای کا پاسخ داد: «درگیر کار بسیار دشواری هستم. دارم اشتباه بعدیم را آماده می‌کنم.»
حسین
«نباید کسی را که مطلوب‌ترین کار از عهده‌اش ساخته نیست، از کاری که کمتر مطلوب است معاف کرد.»
حسین
پرفسور فیلسوفی نزد آقای کا آمد و به صحبت از خردمندی‌های خویش پرداخت. پس از مدتی آقای کا به او گفت: «تو راحت نمی‌نشینی، راحت سخن نمی‌گویی و راحت فکر نمی‌کنی.» پرفسور فیلسوف عصبانی شد و گفت: «من نظرت را نه درباره‌ی خود بلکه درباره‌ی محتوای آن‌چه گفتم، می‌خواستم بدانم.» آقای کا گفت: «محتوایی ندارد.» و ادامه داد: «می‌بینمت که ناشیانه راه می‌روی و در حین رفتن، به هدفی دست نمی‌یابی. تو مبهم و تاریک سخن می‌گویی و با سخنانت هیچ روشنایی پدید نمی‌آوری. رفتارت را که می‌بینم، دیگر علاقه‌ای به هدفت ندارم.»
Dexter
از آقای کا پرسیدند: «به چه کاری مشغولید؟» آقای کا پاسخ داد: «درگیر کار بسیار دشواری هستم. دارم اشتباه بعدیم را آماده می‌کنم.»
alefzed
او می‌گفت: «محاسبه‌ی ایشان ساده است، وقتی صدا می‌زنند، در برویشان باز می‌شود. اگر در برویشان باز نشود، دیگر صدا نمی‌زنند. صدا زدن، خود یک پیشرفت است.»
حسین
مردی که آقای کا را برای مدت درازی ندیده بود، از او با این کلمات استقبال کرد: «شما اصلاً تغییری نکرده‌اید.» آقای کا گفت: «اوه!» و رنگ از چهره‌اش پرید.
alefzed
آقای کوینر از میان دره‌ای می‌گذشت که ناگهان متوجه شد که در آب راه می‌رود. در همین هنگام پی برد که آن دره در واقع شاخه‌ای از دریاست و وقت مدّ دریا نزدیک می‌شود. فورا ایستاد تا ببینید که آیا قایقی را در اطراف خود می‌یابد یا نه و تا موقعی که امید دیدن قایقی را داشت، همان‌طور سر جای خود ایستاده ماند. اما وقتی دید که هیچ قایقی قابل رؤیت نیست، از این امید صرف‌نظر کرده و این‌بار امیدوار شد که آب بیش از این بالا نیاید. تازه در آن وقت که آب به چانه‌اش رسید، از این امید نیز چشم پوشید و شروع به شنا کرد. او به این شناخت دست یافت که او خود، یک قایق بوده است.
alefzed

حجم

۱۱۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

حجم

۱۱۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان