جملات زیبای کتاب واقعه ایستگاه کرچی توفکا و خانه ماتریونا | طاقچه
تصویر جلد کتاب واقعه ایستگاه کرچی توفکا و خانه ماتریونا

بریده‌هایی از کتاب واقعه ایستگاه کرچی توفکا و خانه ماتریونا

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز
۵.۰از ۱ رأی
۵٫۰
(۱)
خودم را با این وضع تطبیق داده بودم چون زندگی به من آموخته بود که هدف اصلی حیات غذا خوردن نیست.
helen
در این دنیا دو معما هست: چگونه متولد شدم؛ به خاطر نمی‌آورم! چطور خواهم مرد؛ نمی‌دانم!
میرزاقلمدون
«در این دنیا دو معما هست: چگونه متولد شدم؛ به خاطر نمی‌آورم! چطور خواهم مرد؛ نمی‌دانم!»
helen
وقتی از رادیو می‌شنید دستگاه جدیدی اختراع شده است، از توی آشپزخانه غر می‌زد: «همیشه دستگاه جدید، دستگاه جدید، اون‌ها که از دستگاه‌های قدیم هم استفاده نمی‌کنن! حالا این‌همه دستگاه رو می‌خوان کجا بذارن؟
میرزاقلمدون

حجم

۱۳۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

حجم

۱۳۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
تومان