بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بازی درونی تنیس | طاقچه
تصویر جلد کتاب بازی درونی تنیس

بریده‌هایی از کتاب بازی درونی تنیس

امتیاز:
۳.۳از ۱۴ رأی
۳٫۳
(۱۴)
موقعی که بذر گل رز را در زمین می‌کاریم، متوجه هستیم که کوچک است، اما آن را با الفاظ «بی‌ریشه و بی‌ساقه» نکوهش نمی‌کنیم. مثل بذر با آن رفتار می‌کنیم، آب و مواد مغذی را که بذر نیاز دارد به آن می‌دهیم. زمانی که تازه سر از زمین برمی‌آورد، ملامتش نمی‌کنیم که نابالغ و رشدنایافته است. از غنچه‌هایش هم انتقاد نمی‌کنیم که چرا وقتی ظاهر می‌شوند باز نیستند. از فرایندی که در جریان است شگفت‌زده می‌شویم و مراقبتی را که گیاه در هر مرحله از رشدش نیاز دارد نثارش می‌کنیم. گل رز، از زمانی که بذر است تا وقتی که بمیرد، گل رز است. تمام مدت همهٔ پتانسیل‌ها را در خود دارد. به نظر می‌رسد دائماً در حال تغییر است. باوجوداین، در هر حالت و در هر لحظه کاملاً روبه‌راه است. به همین ترتیب، اشتباهاتی که ما مرتکب می‌شویم می‌توانند بخش مهمی از فرایند رشدمان دیده شوند.
🎸🍃تبسم🍃🎸
بهترین این ورزش‌کاران می‌دانند که اوج اجرایشان هرگز موقعی نمود پیدا نمی‌کند که دربارهٔ آن فکر می‌کنند.
tabasom
شخص بسیار دانایی یک دفعه به من گفت: «وقت پیروزی بر موانع که می‌شه، آدم‌ها سه دسته‌ان. دستهٔ اول بیشتر موانع رو فائق‌نیومدنی می‌دونن و ازش می‌گذرن. دستهٔ دوم مانع رو می‌بینن و می‌گن می‌تونم از پسش بربیام و شروع می‌کنن به کندن از زیر، بالارفتن از مانع، یا به‌زور رخنه‌کردن در مانع. دستهٔ سوم قبل از تصمیم به پیروزی بر مانع، سعی می‌کنن دیدگاهی پیدا کنن تا چیزی که اون‌ور مانع هست دیده بشه. بعد، فقط در صورتی که پاداش به تلاش بیرزه، برای فائق‌اومدن بر مانع اقدام می‌کنن.»
🎸🍃تبسم🍃🎸
تصویر بهتر از کلام است، نشان دادن بهتر از گفتن، دستورالعمل زیادی بدتر از راهنمایی‌نکردن و اینکه تلاش‌کردن اغلب نتایج منفی به بار می‌آورد.
tabasom
«موفقیت پیاپی» تا زمانی ادامه می‌یابد که بازیکن شروع کند به فکرکردن در مورد آن و بکوشد این موفقیت را حفظ کند. به مجرد این‌که سعی می‌کند کنترل بازی را به دست گیرد، آن را از دست می‌دهد.
tabasom
خلاصه این‌که «به‌انجام‌رساندن» کار نیاز به آرام‌شدن ذهن دارد. آرام‌کردن ذهن یعنی کمتر فکرکردن، محاسبه‌کردن، قضاوت‌کردن، دل‌شوره‌داشتن، ترسیدن، امیدواربودن، سعی‌کردن، افسوس‌خوردن، کنترل‌کردن، ترس‌ولرز داشتن یا حواس‌پرت شدن. هنگامی که ذهن تماماً این‌جا و اکنون و با کنش و کننده کاملاً یکی است، آرامش دارد. هدف بازی درونی افزایش تکرار و مدت‌زمان این لحظات، چند درجه آرامش‌بخشیدن به ذهن و در نتیجه افزایش مداوم گنجایشمان برای یادگیری و اجراست.
🎸🍃تبسم🍃🎸
اگرچه توانایی یادگرفتن طبیعی را داریم، بسیاری از ما آن را فراموش کرده‌ایم و ارتباط با احساس را از دست داده‌ایم. باید یاد بگیریم که چگونه دوباره حس کنیم و چگونه دوباره بیاموزیم. شایسته است که کلام استاد پیر در این‌جا بیاید: هیچ معلمی بالاتر از تجربهٔ خودِ فرد نیست.
🎸🍃تبسم🍃🎸
موقعی که شخص تمرکز می‌کند، ذهن ساکت می‌شود. زمانی که ذهن را در زمان حال نگه می‌داریم، آرام می‌شود. تمرکز یعنی نگه‌داشتن ذهن در اکنون و این‌جا.
🎸🍃تبسم🍃🎸
خودآگاهی باعث می‌شود بتوانیم تمام اشیا و رویدادها را شناسایی کنیم. بدون خودآگاهی چشم‌ها نمی‌توانستند ببینند، گوش‌ها نمی‌توانستند بشنوند و ذهن نمی‌توانست اندیشه کند. خودآگاهی شبیه انرژی خالص چراغی است که نیرویش باعث می‌شود حوادث را بشناسیم، همان‌گونه که چراغ برق باعث دیده‌شدن اشیا می‌شود. خودآگاهی را می‌توان نور چراغ‌ها نامید، برای این‌که با روشنایی آن است که همهٔ چراغ‌های دیگر قابل‌رؤیت می‌شوند. در بدن انسان، انرژی چراغِ خودآگاهی شناختش را از طریق چند قابلیت محدود، یعنی حواس پنج‌گانه و ذهن، به دست می‌آورد.
🎸🍃تبسم🍃🎸
نظر من، درایت ایجاد ثبات در چنین مواقعی لازمهٔ بدیهیِ زندگی موفقیت‌آمیز است. شاید اولین گام به‌سوی ثبات درونی اذعان به این نکته باشد که خویشتن درونی‌ای هست که نیازهای طبیعی خودش را دارد، خویشتنی که تمام استعدادها و ظرفیت‌های شما را که امیدوارید با آن‌ها به هر موفقیتی برسید دارد. همهٔ نیازمندی‌های خودش را در دسترس دارد. این‌ها خواسته‌هایی طبیعی‌اند که اصلاً نیازی نداشتیم یادمان دهند. به همهٔ خویشتن‌های دو، صرف‌نظر از این‌که کجا به دنیا آمده‌اند، از بدو تولد غریزه‌ای اعطا شده تا طبیعتشان را تکمیل کنند. خویشتن دو می‌خواهد کیف کند، یاد بگیرد، درک کند، قدر بشناسد، برای به دست آوردن تلاش کند، استراحت کند، سالم باشد، زنده بماند، آزادانه آن چیزی باشد که هست، خود را ابراز کند و همکاری بی‌نظیرش را ارائه دهد.
🎸🍃تبسم🍃🎸
پیام بازی درونی ساده است: تمرکز. متمرکزکردن توجه در زمان حال تنها زمانی که می‌توانی واقعاً در آن زندگی کنی، در مرکزیت این کتاب و در دل هنر انجام‌دادن بهینهٔ هر کاری است. تمرکز یعنی این‌که در گذشته زندگی نکنی، چه در اشتباهاتش، چه در افتخاراتش. یعنی چندان در فکر آینده نباشی، چه فکر ترس‌هایش، چه فکر امید و آرزوهایش، چون توجه کامل از زمان حال گرفته می‌شود. توانایی تمرکز ذهن یعنی این‌که اجازه ندهی ذهن از تو بگریزد، به معنی فکرنکردن نیست، بلکه به این معنی است که تو همان هستی که فکر خودت را هدایت می‌کنی.
🎸🍃تبسم🍃🎸
«وقت پیروزی بر موانع که می‌شه، آدم‌ها سه دسته‌ان. دستهٔ اول بیشتر موانع رو فائق‌نیومدنی می‌دونن و ازش می‌گذرن. دستهٔ دوم مانع رو می‌بینن و می‌گن می‌تونم از پسش بربیام و شروع می‌کنن به کندن از زیر، بالارفتن از مانع، یا به‌زور رخنه‌کردن در مانع. دستهٔ سوم قبل از تصمیم به پیروزی بر مانع، سعی می‌کنن دیدگاهی پیدا کنن تا چیزی که اون‌ور مانع هست دیده بشه. بعد، فقط در صورتی که پاداش به تلاش بیرزه، برای فائق‌اومدن بر مانع اقدام می‌کنن.»
سحر
به‌محض این‌که تأمل و تفکر و اندیشه می‌کنیم، ناخودآگاهِ اولیه از بین می‌رود، و فکری مداخله می‌کند... تیر از زه رها می‌شود، اما مستقیم به‌سمت هدف نمی‌رود، هدف هم سر جایش نمی‌ایستد. برآورد، که خطای محاسباتی است، شروع می‌شود... انسان موجودی متفکر است، اما کارهای مهمش را زمانی انجام می‌دهد که حساب‌وکتاب و فکر نمی‌کند. «کودک‌سان» بودن باید حفظ شود... شاید به همین دلیل است که می‌گویند شعر شگرف در سکوت خلق می‌شود. می‌گویند موسیقی و هنر متعالی در سکوتِ عمق ناخودآگاه برانگیخته می‌شوند؛ و می‌گویند اظهارات راستین عشق از منشأیی در ژرفای واژه‌ها و افکار برمی‌خیزد.
🎸🍃تبسم🍃🎸
داشتن واضح‌ترین تصویر ممکن از نتایج دلخواهتان مفیدترین روش ارتباط با خویشتن دو است، به‌خصوص هنگامی که مسابقه می‌دهید.
🎸🍃تبسم🍃🎸
متوجه شده‌ام که مؤثرترین روش عمق‌بخشیدن به تمرکز از طریق بینایی متمرکزشدن بر چیز ظریفی‌ست که به‌راحتی دیده نشود. دیدن توپ راحت است، اما نه آن‌قدر راحت که در هنگام چرخش آن متوجهِ طرح‌های دقیقی بشوی که نوارهایش ایجاد کرده‌اند
🎸🍃تبسم🍃🎸
به‌محض این‌که تأمل و تفکر و اندیشه می‌کنیم، ناخودآگاهِ اولیه از بین می‌رود، و فکری مداخله می‌کند... تیر از زه رها می‌شود، اما مستقیم به‌سمت هدف نمی‌رود، هدف هم سر جایش نمی‌ایستد. برآورد، که خطای محاسباتی است، شروع می‌شود... انسان موجودی متفکر است، اما کارهای مهمش را زمانی انجام می‌دهد که حساب‌وکتاب و فکر نمی‌کند. «کودک‌سان» بودن باید حفظ شود... شاید به همین دلیل است که می‌گویند شعر شگرف در سکوت خلق می‌شود. می‌گویند موسیقی و هنر متعالی در سکوتِ عمق ناخودآگاه برانگیخته می‌شوند؛ و می‌گویند اظهارات راستین عشق از منشأیی در ژرفای واژه‌ها و افکار برمی‌خیزد.
🎸🍃تبسم🍃🎸
دکتر آبراهام مازلو، روان‌شناس انسان‌گرا، چنین لحظاتی را «تجارب اوج» نام نهاده است. او با تحقیق دربارهٔ ویژگی‌های مشترک افرادی که این تجارب را داشته‌اند عبارات توصیفی زیر را ارائه می‌دهد: «احساس هماهنگی بیشتری می‌کند.» (دو خویشتن یکی هستند)؛ «احساس می‌کند با تجربه هماهنگ است.»؛ «نسبتاً ناخودآگاه است» (ذهن آرام)؛ «احساس می‌کند در اوج قدرتش است.»؛ «تماماً غرق کار است.»؛ «نهادینه است»؛ «بی‌تلاش»؛ «رها از مانع، بازدارنده، احتیاط، ترس، شک، نظارت، قیدوشرط، خودانتقادی، کندکننده»؛ «خودجوش و خلاق‌تر است.»؛ «در این‌جا و اکنون است.»؛ «تکاپو نمی‌کند، نیازی ندارد، آرزو نمی‌کند... فقط هست.»
🎸🍃تبسم🍃🎸
«چیزی که به نظرم فن درست ضربه‌زدنمه، روزبه‌روز در حال تغییر دائمیه. الگوی من مدام نابود می‌شه، و هر چی بیشتر یاد می‌گیرم، از نو ساخته می‌شه. تکنیک‌هام همیشه رو به تکامل هستن» ذات خویشتن دو این است که هر فرصتی را که به دست می‌آورد تکامل می‌بخشد. درحالی‌که فنونتان تکامل می‌یابد، شروع می‌کنید به بهترشدن در یادگرفتن فن، و قادر خواهید بود در مدتی کوتاه تغییراتی عظیم ایجاد کنید. موقعی که توانایی‌های یادگیری خویشتن دو را کشف می‌کنید، نه‌تنها ضربات تنیستان بهبود می‌یابد، بلکه ظرفیتتان را در یادگرفتن هر چیزی افزایش می‌دهید.
زهرا عبودیت
اگر مادر با هر زمین‌افتادن فرزندش همسان‌پنداری و با هر موفقیتش غروری شخصی در خود حس کند، تصورش از خود همچون تعادل‌نداشتن بچه‌اش بی‌ثبات خواهد بود. مادر موقعی که بداند با بچه‌اش فرق دارد و او را با عشق و علاقه، اما همچون موجودی مجزا تماشا کند، ثبات خود را باز می‌یابد.
سحر
خوشبختانه اغلب کودکان، پیش از آن‌که والدینشان یادشان دهند، راه‌رفتن را می‌آموزند. باوجوداین، آن‌ها نه‌تنها راه‌رفتن را خوب یاد می‌گیرند، بلکه از فرایند طبیعی یادگیری که از درونشان نشئت می‌گیرد اعتمادبه‌نفس به دست می‌آورند. مادرها تلاش کودکانشان را با عشق و علاقه، و اگر باتدبیر باشند، بدون چندان دخالتی مشاهده می‌کنند. اگر در بازی‌های تنیس همان‌طور عمل کنیم که در یادگیری راه‌رفتن کودک انجام می‌شود، پیشرفت بیشتری خواهیم کرد. هنگامی که کودک تعادلش را از دست می‌دهد و می‌افتد، مادر او را به‌خاطر ناآزموده‌بودن سرزنش نمی‌کند. حتی احساس بدی هم درباره‌اش ندارد. فقط متوجه حادثه می‌شود و شاید برای تشویق عکس‌العملی نشان دهد. در نتیجه، پیشرفت کودک در یادگیری راه‌رفتن با این ایده که ناهماهنگ است به تعویق نمی‌افتد.
سحر
این خودآگاهی است که آگاهی از چشم‌اندازها، صداها، عواطف و افکاری را که به زعم ما «تجربه» را تشکیل می‌دهند، ممکن می‌سازد. بدیهی است که آدمی نمی‌تواند چیزی خارج از خودآگاهی را تجربه کند. خودآگاهی باعث می‌شود بتوانیم تمام اشیا و رویدادها را شناسایی کنیم. بدون خودآگاهی چشم‌ها نمی‌توانستند ببینند، گوش‌ها نمی‌توانستند بشنوند و ذهن نمی‌توانست اندیشه کند. خودآگاهی شبیه انرژی خالص چراغی است که نیرویش باعث می‌شود حوادث را بشناسیم، همان‌گونه که چراغ برق باعث دیده‌شدن اشیا می‌شود. خودآگاهی را می‌توان نور چراغ‌ها نامید، برای این‌که با روشنایی آن است که همهٔ چراغ‌های دیگر قابل‌رؤیت می‌شوند.
سحر
ما در جامعهٔ موفقیت‌محوری زندگی می‌کنیم که مردم تمایل دارند در زمینه‌های مختلف به‌وسیلهٔ رقابتشان سنجیده شوند. حتی پیش از آن‌که برای اولین کارنامه‌مان تحسین یا نکوهش شویم، بر اساس این‌که اولین حرکاتمان را چقدر خوب اجرا کردیم، دوست داشته یا نادیده گرفته شدیم. اغلب، یک پیغام اصلی از این الگوی فرهنگی به صدای بلند و واضح می‌آمد که: تو فقط زمانی آدم خوب و شایستهٔ احترامی هستی که کارها را با موفقیت انجام دهی. البته نوع اموری که باید خوب انجام شوند تا لیاقت محبت را داشته باشی از خانواده‌ای به خانوادهٔ دیگر متفاوت است. اما معادلهٔ نهفتهٔ بین عزت نفس و عملکرد کم‌وبیش جهانی بوده است.
سحر
هنگامی که در جامعه‌ای رقابتی، عشق و احترام تابع برنده‌شدن یا موفقیت باشد، بدیهی است که خیلی از افراد احساس کمبود عشق و احترام کنند (برای این‌که لازمهٔ هر برنده‌ای یک بازنده و لازمهٔ هر اجرای اوجی اجراهای فرودستیِ زیادی است.) البته این افراد سعی خواهند کرد احترامی را که ندارند به دست آورند و به همان اندازه برندگان هم خواهند کوشید تا عزتی را که کسب کرده‌اند از دست ندهند.
سحر
ارزش بشر نمی‌تواند با نحوهٔ اجرا یا هر مقیاس قراردادی دیگری، ارزیابی شود. جداً خیال می‌کنیم ارزش انسان قابل‌اندازه‌گیری است؟ واقعاً عقلانی نیست که خودمان را در مقایسه با دیگر موجودات سنجش‌ناپذیر ارزیابی کنیم. درحقیقت، ما همینیم که هستیم؛ آنی نیستیم که در لحظهٔ خاصی به‌طور اتفاقی چقدر خوب اجرا کنیم. نمرهٔ داخل کارنامه شاید توانایی در ریاضیات را اندازه بگیرد، اما ارزش انسان را نمی‌سنجد. به همین ترتیب، امتیاز مسابقهٔ تنیس شاید نشان دهد که چقدر خوب اجرا یا چقدر سخت تلاش کردم، اما نه تعریفی از من به دست می‌دهد، نه سبب می‌شود خود را بیشتر یا کمتر از چیزی بینگارم که قبل از مسابقه بودم.
سحر
موج‌سوار هرچه با موانع سخت‌تری رودررو شود، فرصت بیشتری برای کشف و توسعهٔ پتانسیل واقعی‌اش پیدا می‌کند. پتانسیل شاید همیشه درون او بوده، اما تا وقتی که به عمل نیاید، برایش رازی پنهان باقی می‌ماند. موانع جزء بسیار ضروری فرایند خودیابی هستند. توجه داشته باشید که موج‌سوار به‌نیت اثبات خود وارد میدان نمی‌شود، نمی‌آید که به خودش یا دنیا نشان دهد که چقدر بزرگ است، بلکه فقط مشغول اکتشاف ظرفیت‌های نهفته‌اش می‌شود. او مستقیماً و اساساً منابع خودش را تجربه می‌کند و به‌موجب آن بر خودشناسی‌اش می‌افزاید.
سحر
موقعی که فقط دلشورهٔ برنده‌شدن را دارم، فقط به چیزی اهمیت می‌دهم که نمی‌توانم کاملاً کنترلش کنم. این‌که بازی بیرونی را ببرم یا ببازم نتیجهٔ مهارت و تلاش حریفم و نیز مهارت و تلاش خودم است. زمانی که آدم از نظر عاطفی وابسته به نتایجی است که کنترلی بر آن ندارد، مضطرب می‌شود و بعد زیادی سعی می‌کند. اما انسان می‌تواند تلاشی را که صرف برنده‌شدن می‌کند کنترل کند. فرد همیشه می‌تواند در هر لحظه حداکثر تلاشش را بکند. غیرممکن است که نگران رویدادی باشی که می‌توانی کنترلش کنی. ازاین‌رو، صِرف آگاهی از حداکثر تلاش، برای بردن امتیاز، شما را از مشکل نگرانی دور می‌کند. در نتیجه، انرژی‌ای که صرف نگرانی و عواقب آن شده می‌تواند در تلاش فرد برای بردن امتیاز به کار رود. به این ترتیب، شانس برنده‌شدن در بازی بیرونی به حداکثر می‌رسد.
سحر

حجم

۲۰۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۲۰۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان