بریدههایی از کتاب تویی که نشناختمت
۴٫۹
(۱۳)
وقتی نمره بد میگرفتیم ورقهمان را میبردیم امضا کند. نگاه میکرد، وقتی خراب بود میگفت پسرِ من اینکه ورقه شما نیست، برو ورقه خودت را بیاور. ما میفهمیدیم منظورش چیست؛ یعنی پسر من تنبل و ضعیف نیست. میگفت این را امضاء میکنم. دفعه بعد ورقه خودت را بیاور! وقتی اینطور میگفت واقعاً میرفتیم تلاش میکردیم.
Sobhan Naghizadeh
در زمانی که میبینیم خیلیهایمان داریم سبقت میگیریم برای ثروتمند شدن و احساس میکنیم آن موقع که رفتیم جبهه از دست دادیم و ضرر کردیم و همین سبقتها و چشم و همچشمیهاست که سبب میشود اختلاس بکنیم نعوذبالله، کاخ برای خودمان بسازیم، خانههای آنچنانی درست بکنیم، ولی میبنیم هنوز هم وجود دارند عزیزانی که پشت به همه چیز کردند. این روزها دیدید خانه آقای سلیمانی را؟ نشان میدهد این آدم بهعنوان یک سرلشکر مملکت با آن زندگی، خب این آدم در حیاتش شهید است!
ali612
رئیس صدایش میکردم. یک روز رفتم پیشش. گفتم: «رئیس میدانی دوست دارم چهطور زندگی کنم؟»
پرسید: «چهطور؟»
گفتم: «دوست دارم کارم طوری پیش برود، اینقدر عمیق و بنیادی کار کنم که مثل خاری در چشم دشمن باشم، چارهای جز اینکه این خار را از چشمش بیرون کند نداشته باشد، اما وقتی این خار را از چشمش درمیآورد چشمش هم در بیاید.»
لبخندی زد. لبخندهایش خیلی قشنگ بود. با همان لبخند گفت: «من هم همینطور.»
ali612
فخری زاده با زندگیاش به جوانها یاد میدهد موفقیت در دانشگاههای اروپا و آمریکا نیست، در وجود فرد است. فخری زاده نشان داد که با اراده پابرجا میشود در کشور خودت، از جاییکه تلقین کردهاند دانش در آن نیست و عقب مانده است! به جایی رسید که بزرگان دانش دنیا در برابرت دچار عجز شوند.
Sobhan Naghizadeh
پس از چهل سال مجاهدت علمی که بینهایت فرصت برای تحصیل در خارج از کشور داشت، یک کلمه در دانشگاههای خارج نخواند و حتی یک دوره کوتاه در خارج نگذراند. در همین مدارس و دانشگاه های ایران با همین ظرفیتهای داخلی تبدیل به کسی میشود که با اوپنهایمر مقایسهاش میکنند. دانشمندی میشود که او را جزو پانصد نفر افراد قدرتمند دنیا معرفی میکنند. در ایران پنج نفر توی آن لیست هستند که یکیشان حضرت آقاست.
Sobhan Naghizadeh
گفت: «اینقدر خواهیم خوابید، الان باید کار کرد.»
zahir
فخری زاده چراغی گرفته با آن راهنمایی میکرد وارد این وادی بشویم. گفت: «قرآن در جایجایش به خلقت توجه میدهد. میگوید ببینید شتر را چه طور خلق کردیم؟ امر میکند نظر بکنید به زنبور که چه طور عسل میسازد، عالم چهطور میگردد؟ هفت آسمان چی هستند؟ به اینها فکر بکنید.»
Sobhan Naghizadeh
چندماه قبل از شهادتش سرما خورده بود. عروسهایش به او میگفتند بابا جلسه زیاد میروی مواظب باش کرونا نگیری. توی بحبوحه کرونا بود. میگفت نترسید تقدیرم نیست توی بستر بمیرم. درمورد رانندگیاش هم همین حرف را زده بود. سالها قبل به او میگفتند اینقدر سرعت میروی خدای نکرده برایت حادثهای اتفاق میافتد. میگفت تقدیر من نیست توی تصادف رانندگی بمیرم.
ali612
شش ماه قبل از همهگیری کرونا، در نشریه آوا که شهریور ۱۳۹۸ منتشر شد پیشبینی کرده بودیم یک اتفاق بیولوژیک در دنیا خواهد افتاد. بر این مبنا که پرادایم دنیا در حال تغییر است، از دنیای صنعتی داریم به دنیای دیجیتال مهاجرت میکنیم.
ali612
شهید گمنامی که حتی بازگو کردن زوایایی از نوآوریها و ابداعاتش باری از گمنامی او بر نمیدارد چرا که به گفتهٔ سرلشکر باقری در مراسم چهلم شهید، بیش از ۹۰ درصد از اقدامات و فعالیتهایش حتی بعد از شهادتش هم قابل بازگو کردن نیست.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
یک روز بعد نماز جماعت شروع کردیم تعقیبات نماز و دعاهای مناسبتی را بخوانیم، رفت پشت میکروفن گفت: «نماز و عبادات همهتان قبول باشد، ولی بنده که مسئول این سایت هستم و آنچه در اختیار من هست شرعاً در حد یک نماز راضی هستم. دعا مال خانه است. اینجا به کسی حقوق نمیدهند که پنج صفحه دعا بخواند.»
Sobhan Naghizadeh
ضمن اینکه من بهکار بردن برخی اسامی مثل چپ و راست و اصولگرا و اصلاحطلب را همه دستمایه استعمار میدانم. اساساً این اصطلاحات استعماری است.
Sobhan Naghizadeh
چهل حدیث و الیالخلافه والولایه امام را بارها خوانده بود. با تأکید میگوید شما را توصیه میکنم به کتب این عالم عارف فرزانه. میگوید من نمیدانم خدا چه چیز در وجود این مرد نهاده بود که هیچوقت اندیشههایش قدیمی نمیشود.
Sobhan Naghizadeh
در موسیقی سنتی همه چیز گوش میداد؛ از حسامالدین سراج گرفته تا شهرام ناظری و شجریان و صدیق تعریف و قربانی و افتخاری. کارشناسانه گوش میداد. بیشترین موسیقی که گوش میداد و لذت میبرد شجریان بود. آلبومی از شجریان نبود که بابا نداشته باشد.
ali612
ایشان به این جمعبندی رسیده بود که مشکل فیزیک عالم الحادی دانشمندان بیدین این است که صرفا به مشاهده اکتفا میکنند. این پایه علم تجربی است که هرچه را در تجربه ببیند میپذیرد. فخری زاده این نتیجه گیری را کرده بود که علاوه بر تجربه، منابع دیگری را هم باید در توسعه علم بکار بگیریم. یکی از منابع، منبع وحی است. منبع وحی میتواند یک منبع علم تجربی باشد؛ یعنی بیائیم از قرآن برای فیزیک قانون کشف کنیم. اندیشکده «فلسفه و علم»، اندیشکده «قرآن، حدیث و علم» راه انداخته بود. سومین اندیشکده «خلقت و فیزیک» بود. فخری زاده چراغی گرفته با آن راهنمایی میکرد وارد این وادی بشویم.
AmirHossein
شهیدی که با شهادت خود، یاران و شاگردانش نشان داد دشمنان اگر از جهاد علمی بزرگان این سرزمین بیشتر از جهاد در میدان نبرد نهراسند کمتر نمیهراسند
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
حضرت آقا پس از بازدید مفصل از نمایشگاه، صحبتی با ماها داشتند؛ اینکه چیزهای خیلی خوبی ساخته بودید، دستتان درد نکند، ولی من از شما علم اولی میخواهم. در تفسیر علم اولی گفتند: «شما سانتریفیوژ ساختید، خیلی هم خوب است، اما بروید کار آن کسی را بکنید که اول سانتریفیوژ را درست کرد، فکری که اولین بار موشک را ساخت؛ اینها مهم است، آن کار را بکنید.»
Sobhan Naghizadeh
فخری زاده علامه بود. جامع علوم بود. ایشان اعتقاد داشت آنچه در دنیا اتفاق میافتد فقط هستهای نیست. میگفت اینکه درگیر یک نبرد هستهای بشویم منتفی نیست، ولی احتمالش خیلی پایین است. بارها به ما میگفت جنگ آینده حتما زیستی خواهد بود. حتی به ما میگفت الان درگیر جنگ زیستی هستیم.
Sobhan Naghizadeh
دکتر فخری زاده با استناد به آیه شریفه إن تَتّقوا اللّهَ یَجعَلْ لَکُم فُرقانا معتقد بود که پرهیزکاری و تقوا سبب میشود خداوند درهای بسته را باز کند و بنبستها را بشکند. یک بار با هم صحبت میکردیم. گفت فلانی من به فیزیک هم به عنوان عاملی برای عرفان خدا نگاه میکنم. زمانی که در ذرات بنیادین غور میکنم احساس ذلت در برابر شکوه خداوند میکنم.
Sobhan Naghizadeh
فخری زاده دوستان را جمع کرد و گفت: «بچهها منطقه منطقه آشفته و درگیر جنگ است، یکسری از نیروها برای فعالیتهای عملیاتی و نظامی اعزام شدند. آنها کار خودشان را میکنند و رسالت و وظیفه نظامی دارند، ولی رسالت ما فرهنگی است و کار فرهنگی خواهیم کرد.»
کاربر ۹۰۷۹۰۸۶
«باید برویم به طرف سرزمینهای ناشناخته» این دقیقاً کلام محسن فخری زاده است. این حرف از سخنان مقام معظم رهبری سرچشمه گرفت؛ روزی که ایشان در بازدید از نمایشگاه اقتدار دفاعی موضوع انجام کارهای نو و غیرمسبوق به سابقه را پیش کشیدند و گفتند: «باید مرزهای دانش شکسته شود و ایرانی ثابت کرده که میتواند این کار را انجام دهد.» فخری زاده پس از این سخنان بود که سازمان سپند (سازمان پژوهشهای نوین دفاعی) را بنیان گذاشت
کاربر ۹۰۷۹۰۸۶
ایشان به این جمعبندی رسیده بود که مشکل فیزیک عالم الحادی دانشمندان بیدین این است که صرفا به مشاهده اکتفا میکنند. این پایه علم تجربی است که هرچه را در تجربه ببیند میپذیرد. فخری زاده این نتیجه گیری را کرده بود که علاوه بر تجربه، منابع دیگری را هم باید در توسعه علم بکار بگیریم. یکی از منابع، منبع وحی است.
کاربر ۹۰۷۹۰۸۶
در موضوع قرآن و حدیث اعتقاد داشت ما مسلمانها بیش از صد سال است برعکس حرکت میکنیم. چیزی را اختراع و کشف میکنیم بعد در قرآن دنبال ادلهاش میگردیم که انگار میخواهیم قرآن را با اختراع و اکتشاف خودمان ثابت کنیم. در صورتی که باید برعکس عمل کنیم؛ اگر مسیر را از قرآن و حدیث شروع بکنیم آن موقع میبینیم که به اختراعات و اکتشافات دست پیدا میکنیم.
کاربر ۹۰۷۹۰۸۶
در بخش خلقت و طبیعت مثلاً میگفت گونهای سوسک وجود دارد که در برابر تشعشات رادیو اکتیو کاملاً مقاوم است. خداوند چه چیزی در بدن این سوسک قرار داده و در خلقتش چه رازی نهفته است؟ برویم آن راز را کشف بکنیم. لباسی اختراع بکنیم که در برابر تششعات رادیو اکتیو مقاوم باشد. یا مثلاً میگفت خفاشها در تاریکی مطلق فوج فوج از یک دریچه رفت و آمد میکنند بدون آنکه با هم هیچ برخوردی داشته باشند؛ چه راداری در خلقتش نهفته است؟ برویم سیستم راداری این خلقت را کشف بکنیم و در صنایع دفاعی از آن استفاده کنیم.
کاربر ۹۰۷۹۰۸۶
یک خلاق داریم که با تغییر در فرایندها و چیدمانها کار خلاقانهای میکند، ولی او خلق نو میکرد. من روی بعضی ادبیات اصرار دارم. ایشان اصلاً به خلق نو معتقد بود و کارهای که میکرد از این دست بود.
کاربر ۹۰۷۹۰۸۶
اعتقاد قاطع دارم ترور پدر به دلیل مسائل هستهای نبود. به دلیل تحولی بود که داشت در علم ایجاد میکرد. به دلیل تز پایاننامه دکترایش بود: «آشکارسازی پادنوتیرنو» او به دانش آشکارسازی پرتوهایی که توی سیاهچالهها وجود دارند رسیده بود. این اتفاقات میتوانست خیلی از مسائل، شاید دورغهایی را که در جریان نظم جهانی به خورد ما میدهند برملا بکند. ترور شهید فخری زاده به خاطر این نبود که آیا ایران بمب هستهای خواهد داشت یا نه؟ هدف ترور او بالاتر از یک دانشمند هستهای بود. دانشمندی بود که به ایجاد انقلاب در علم رسیده بود.
کاربر ۹۰۷۹۰۸۶
اصلاً جلوی شما مطرح نمیکرد که احساس خجالت بکنی یا احساس کنی مدیونش هستی. طوری وانمود میکرد که اگر این وام را به شما دادم این وظیفه من بوده و شما استحقاق این را داشتی و من هیچکارهام.
کاربر ۹۰۷۹۰۸۶
کردستان و کُردها را خیلی دوست داشت. میگفت کُردها آدمهای مهربانی هستند؛ مخصوصاً پاسدارها را خیلی دوست دارند. برای مردم کرد خیلی ناراحت بود که مورد ظلم گروههای وابسته و بیرحم قرار گرفتهاند.
Sobhan Naghizadeh
هیچوقت مستقیم نمیگفت این کار را نکنید، این کار را بکنید. پسرها را در مسیر درست قرار میداد. گاهی به او اعتراض میکردم چرا از اشتباهات بچهها ایراد نمیگیرد. میگفت بچه باید خودش اشتباه را تجربه بکند، به اشتباه خودش پی ببرد، دیگر آن اشتباه را نکند. اگر من بگویم این بچه دیگر رشد نمیکند، نمیتواند روی پای خودش بایستد.
Sobhan Naghizadeh
جمله معروفی داشت که وظیفه ما درست تلاش کردن و درست زندگی کردن است، نتیجه دست خداست. نتیجه ممکن است وفق مراد ما باشد، ممکن است نباشد.
Sobhan Naghizadeh
حجم
۴۲۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
حجم
۴۲۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان