بریدههایی از کتاب رها کن!
۲٫۷
(۱۸)
مردم مدام به چیزهایی اصرار میورزند که در آنها موفق نمیشوند. گاه بر این باورند که اگر طولانیمدت بر کاری پافشاری کنند، به موفقیت خواهند رسید. گاه نیز برای این پافشاری میکنند که معتقدند برندگان هرگز تسلیم نمیشوند. در هر صورت، بسیاری از مردم از وضعیت خود ناراضیاند، زیرا تصور میکنند مقصر خودشان هستند، نه نصیحتی که بدان گوش دادهاند.
Hamed Savoji
موفقیت در پافشاری بر امور نهان نشده است. موفقیت در انتخاب درست، اصرارورزی بر آن و رهاکردن دیگر امور است.
Peyman
وقتی از دنیل کانمَن پرسیدم بهنظرش راز ترککنندهٔ کار خوب چیست، گفت: «آنچه همه بدان نیاز دارند دوستی است که واقعاً دوستشان داشته باشد، اما خیلی نگران احساسات آسیبدیدهٔ آنها در آن لحظه نباشد.»
M.o
هرگز از کشفِ فرصتها دست نکشید.
Hakime Zare
به هر کاری که درحالحاضر انجام میدهید، چه خوب باشد چه نباشد، بیشتر اطمینان دارید تا چیزی که تاکنون تجربهاش نکردهاید.
M.o
وقتی موضع شما خارج از عرف جامعه باشد، در مواجهه با اطلاعات نقضکنندهٔ اعتقاداتتان احتمالِ افزایش تعهدتان بیشتر میشود.
M.o
از همهٔ اینها درس میگیریم که هویتمان را به هر چیزی که باورش داریم گره نزنیم و در این زمینه مراقب باشیم. زمانیکه باوری خارج از عرف است و به دیگران هم آن را گفتهایم، باید محتاط باشیم، زیرا کنارگذاشتن آن باورها بسیار سختتر است و حقایق را نادیده خواهیم گرفت.
M.o
ما از ظرفیت منفی تغییر مسیر بسیار بیشتر از ظرفیت منفیماندن در مسیری که درحالحاضر در آن هستیم اذیت میشویم.
M.o
علاوهبر همهٔ اینها، ما آنچه را میدانیم به چیزهایی که نمیدانیم و مسائل مبهم و تعریفنشده ترجیح میدهیم.
M.o
درقبال نتایج بدی که از پایبندی به کاری به دست میآیند که همین الآن انجام میدهیم تحمل بیشتری داریم تا پیامدهای بدی که از تغییر به کاری جدید ناشی میشوند. این پدیده بخشی از جهتگیری اقدام و غفلت است.
M.o
صادقانه بخواهیم بگوییم، داشتن این تصورات برای اطرافیان ما اغلب نامهربانانه و زننده است، زیرا تصور میکنیم اگر دست از چیزی بکشیم، حتی اگر دستکشیدن آشکارا کار درستی باشد، دیگران تصور میکنند ما شکست خوردهایم و دمدمیمزاج یا ضعیفیم. در چنین فرضهایی، تصور میکنیم هیچکس برای کاری که شاید انجام دهیم با ما همدلی ندارد یا ما را درک نمیکند.
M.o
نکتهٔ غمانگیز اینجاست: ما کسی را که شغلش را خیلی دیر ترک کرده و کسی را که بهموقع شغلش را رها کرده به یک اندازه مسخره میکنیم.
معضل رهاکردن همین است.
امیر ب.
«زیاد پیش نمیآید که بگویید کتابی زندگیام را تغییر داد. اما این کتاب احتمالاً یکی از همانهاست.»
ـ ست گادین، نویسندهٔ کتاب تمرین
MOHAMMAD MAHDI
انسان تا کِی میتواند برای چیزی که هرگز به دست نخواهد آورد انتظار بکشد و برای ادامهدادن به این انتظار چه هزینهای میپردازد؟ معلوم شد انسان مدتی طولانی انتظار میکشد و ارزش هزینهای که میپردازد بیشتر از ارزش چیزی است که در انتظار آن است. این امری حیرتآور است.
M.o
دو روانشناس به نامهای جفری رابین و جول براکنر برای یافتن پاسخ این دو پرسش آزمایش بسیار جالبی ترتیب دادند: انسان تا کِی میتواند برای چیزی که هرگز به دست نخواهد آورد انتظار بکشد و برای ادامهدادن به این انتظار چه هزینهای میپردازد؟ معلوم شد انسان مدتی طولانی انتظار میکشد و ارزش هزینهای که میپردازد بیشتر از ارزش چیزی است که در انتظار آن است. این امری حیرتآور است.
Pouya
ما به روشهای مختلفی دست از تصمیماتمان برنمیداریم. با اینکه فرصت و اطلاعات کافی برای این کار داریم، باز هم بیشازحد مقاومت میکنیم، شانس ترککردن را از خودمان میگیریم و با صرف منابع بیشتر برای حفظ هدف و تصمیم نخستمان سماجت به خرج میدهیم.
این مسئله در هر زمینهای صادق است، از صرف وقت زیاد در صفی طولانی گرفته تا ادامهٔ جنگ بدون پیروزی یا ادامهٔ بیشازحد روابط و مشاغل نامطلوب یا صرف هزینه برای ماشینی که قیمت آن کمتر از هزینهٔ تعمیرش است.
Pouya
مردم درخصوص هزینههای هدررفته طبق فرضیهٔ تالر عمل میکنند. مردم در تصمیمگیریهایشان دربارهٔ رو به جلو رفتن یا نرفتن چیزی را که از قبل خرج کردهاند نیز در نظر میگیرند. این کار را میکنند، چون بهطور غیرمنطقی گمان میکنند ادامهدادن تنها راه بازیابی یا توجیه این هزینههاست.
ساده بگوییم، اثر هزینهٔ هدررفته باعث میشود مردم به موقعیتهایی که در آنها باید کار را رها کنند بچسبند.
Pouya
راهآهن بهسمت ناکجای ما ممکن است راضینشدن ما به انصرافدادن از رشتهٔ دانشگاهیای باشد که خوشحالمان نمیکند، چون از قبل اینهمه کلاس برداشتهایم و کلی برایش زمان گذاشتهایم. یا شغلی را که سالها برایش آموزش دیدهایم ترک نمیکنیم، چون این یعنی آموزشدیدن برای هیچوپوچ. یا به تماشای یک فیلم چرند ادامه میدهیم، چون برای تماشایش وقت صرف کردهایم.
چون در هر کاری که شروع میکنیم وقت و انرژی میگذاریم، مغالطهٔ هزینهٔ هدررفته در تمام تصمیمگیریهای ما دربارهٔ توقفکردن اثر میگذارد.
Pouya
خوشبینی اگر بهوسیلهٔ واقعگرایی کنترل نشود، مانع میشود کار در زمان مناسبش رها شود.
M.o
گاهی اوقات، شما انتخاب میکنید که رها کنید و گاهی دنیا این انتخاب را برایتان میکند.
M.o
متأسفانه، ما انسانها اغلب تا وقتی مجبور نشویم دست به اکتشاف نمیزنیم.
M.o
«اگر مدال طلای المپیک تنها نمرهٔ قبولی باشد، هیچوقت نمیخواهید به اولین کلاس ژیمناستیک خود بروید.»
M.o
ضررکردن هم مانند تمام چیزهای دیگر وضعیتی ذهنی است. با اینکه ما از آنجا که شروع کردهایم فراتر رفتهایم، خود را در جایگاه سوددهی نمیبینیم، چون خودمان را با مسافتی که از خط شروع طی کردهایم نمیسنجیم، بلکه خودمان را با دوری و نزدیکی به خط پایان میسنجیم.
M.o
توأمان، ماهیت قبولی/ردی و ثابت اهداف باعث میشود ما فقط بهسمت خط پایان ادامه دهیم، حتی وقتی خط پایان دیگر آن چیزی نیست که باید دنبالش کنیم.
اهداف تغییرناپذیر مناسبِ جهان تغییرپذیر نیستند.
M.o
نحوهٔ هدفگذاری ما بهصورت قبولی/ردی، ذاتاً، انعطافناپذیر و بهگونهای است که باعث میشود پیشرفتی را که کردهایم مردود بدانیم یا کاملاً نادیده بگیریم. یعنی برای حل این مشکل باید راههایی پیدا کنیم تا پیشرفتمان را نشانهگذاری کنیم، چیزهایی را که در مسیر رسیدن به خط پایان به دست آوردهایم جشن بگیریم.
M.o
موضوع تنها این نیست که اهداف باعث میشوند تغییراتی را که در مسیرمان هست یا تغییراتی را که برای خودمان درطول مسیر رخ میدهد نادیده بگیریم. اهداف همچنین ما را نزدیکبین میکنند که سبب میشود مسیرهای دیگر پیشِ رویمان و فرصتهای دیگری را که میتوانیم در پیش بگیریم نبینیم.
M.o
وقتی از این بابت نگرانیم که ترک کار یعنی شکستخوردن، منظورمان شکستخوردن دقیقاً در چیست؟ کاری که دیگر ارزش پیگیری ندارد اگر ترک کنید، شکست محسوب نمیشود. موفقیت محسوب میشود.
M.o
مثال مشهور آن «عملیات پنجهٔ عقاب» است؛ تلاشی که در سال ۱۹۸۰ در زمان ریاستجمهوری جیمی کارتر برای آزادسازی گروگانهای امریکایی در ایران انجام شد. یکی از معیارهای حذف برای این عملیات آن بود که اگر کمتر از شش بالگرد به عملیات میرسید (بر اثر مشکلات فنی، حوادث و عوامل دیگر)، آن را متوقف میکردند. هشت بالگرد به اولین منطقهٔ عملیات اعزام شدند، اما بهعلت نقص فنیِ سه بالگرد، فقط پنج بالگرد وارد منطقه شدند. معیار حذف به کار افتاد و بنابراین عملیات متوقف شد. اگر چنین شرطی از قبل گذاشته نشده بود، بهآسانی میتوان تصور کرد در آن لحظهٔ مخاطرهآمیز اتخاذ چنین تصمیمی برای توقف عملیات چقدر دشوار بود.
Hakime Zare
مثالی ساده: شما علامتی سیاسی در حیاط خانهتان نصب میکنید تا از نامزدی سیاسی خاصی حمایت کنید. سیاستهای او با ارزشهای شما همسوست. شما داوطلب میشوید در مبارزات انتخاباتی او شرکت کنید. برای او نقاشی میکشید. برچسب کارزار را روی ماشین خود میچسبانید. سپس اطلاعاتی منتشر میشود که این نامزد درگیر یک رسوایی وحشتناک بوده است. این رسوایی آنقدر بد است که اگر در ابتدای انتخابات و پیش از انتخابتان آن را شنیده بودید، از ابتدا از او حمایت نمیکردید.
اما شما دیگر علناً حمایت خود را از این نامزد اعلام کردهاید. همسایگانتان میدانند از او حمایت میکنید، همچنین هر کسی که به خانهٔ شما آمده یا از کنار منزلتان رد شده علامت او را در حیاط دیده است.
Hakime Zare
حالا چه میکنید؟ نظریهٔ ناهماهنگی پیشبینی میکند که شما همهٔ آن علائم را از حیاط برنمیدارید یا برچسب را از روی ماشین جدا نمیکنید. درعوض، با دلیلتراشی برای اطلاعات جدید به حمایتکردن ادامه میدهید و حتی پایبندیتان را هم افزایش میدهید. حزبِ رقیب در تلاش است نامزد شما را بدنام کند. حاکمیت سعی میکند او را از قدرت به پایین بکشد. بیاحترامی و بیزاری او از حاکمیت از دلایل علاقهتان به اوست.
تنها اطلاعات جدید نیست که میتواند با باورهای گذشتهٔ شما تضاد داشته باشد. گاهی اوقات، اعمال خود شما هم ممکن است باعث ناهماهنگی شود.
Hakime Zare
حجم
۳۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۳۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان