جملات زیبای کتاب پرونده های راکد | طاقچه
تصویر جلد کتاب پرونده های راکد

بریده‌هایی از کتاب پرونده های راکد

انتشارات:نشر نون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۶۴ رأی
۳٫۳
(۶۴)
تقدیم به مادرم که زندگی فرصت خواندن این کتاب را به او نداد.
یار مهربان♡
«به‌خاطر اینه که ما همیشه حق انتخاب نداریم. درواقع، به‌ندرت پیش می‌آد که این حق رو داشته باشیم.»
فاطمه رمضان زاده
چه فرقی بین یک جانی روانی و کسی وجود دارد که هر روز برای بهتر کردن حال دیگران دروغ می‌گوید؟
بهار قربانی
همه‌چیز سر جایش بود. وقتی کارم تمام شد، دوباره جلوی لپ‌تاپ نشستم. روی کلیدش زدم تا از حالت خواب دربیاید و وارد سایت پرونده‌های راکد شدم. و سفر آن شب به درون تاریکی را شروع کردم.
Fateme.A
صدایی گفت: «سلام، سردت شده؟» صدای مادرم را شنیدم که گفت: «همیشه با بزرگ‌ترهای خودت مؤدب باش، شی.» این یک دروغ بود، بدترین دروغی که به من گفته شده بود؛ اینکه همیشه بچه‌ها باید با بزرگ‌ترها مؤدب باشند. این دروغ تا امروز من را تسخیر کرده بود
nastaran
از آدم‌هایی که زیادی صمیمی می‌شدند خوشم نمی‌آمد.
nastaran
«یعنی واقعاً کار شوهره بوده؟ آخه همه می‌گن اونا زوج عاشقی بودن.» «همیشه همه همین رو می‌گن، و همیشه همه در اشتباهن.»
nastaran
منظره‌ای که از پشت شیشهٔ پیشخان می‌دیدم این نبود که مردم برای نجات پیدا کردن به آنجا پناه آورده باشند و تمام تلاششان را بکنند تا فقط یک روز دیگر زنده بمانند، بلکه اغلب آدم‌های پولداری بودند که به‌خاطر یک مشکل جزئی می‌آمدند، اما برای از بین بردن درد و رنج‌هایشان پول کافی داشتند.
nastaran
فکر کردم به اینکه چه حسی دارد که با کسی ازدواج کنی که توی پارکینگ بنشیند، کتاب بخواند، منتظر بماند تا عقلت سر جایش بیاید و چیزی که می‌خواهد را به او بدهی، چه او به زبان بیاورد چه نیاورد. ترجیح می‌دادم آن‌قدر مجرد بمانم تا بمیرم.
nastaran
و یک نسخه از کتاب در جاده را که از کتابخانه برداشت، خوانده بود و در آن دنبال یک هیجان مسحورکننده و ممنوعه بود، اما فقط یک سری پسر بودند که با ماشین راهی شده بودند و هروقت نیاز به جایی برای ماندن داشتند، به سراغ دوست‌دخترهایشان می‌رفتند. بث دوست نداشت دوست‌دختر یک پسر علاف باشد و به او غذا و پول بدهد
کاربر ۲۲۱۱۱۰۴
چیزهای زیادی درمورد آثار روحی بعد از طلاق می‌گفتند، درمورد احساسات و دل‌شکستگی، اما هیچ‌کس درمورد این چیزها نگفته بود. اینکه باید به سراغ تک‌تک چیزهایی می‌رفتی که داشتی، حتی شده توی سرت مرور می‌کردی تا ببینی واقعاً مال تو بوده یا نه. اینکه چطور باید وسایلت را جمع کنی، آن‌ها را با خود برداری و ببری.
analia98ia
تلخم یا شیرین؟ زن‌ها قابلیت هر جفتش رو دارن
sabaa Fzz
هیچ‌کس نیست تا مشکلات رو برامون حل کنه و زندگی‌مون رو بهتر کنه. باید خودمون تصمیم بگیریم یا توی پوچی ناپدید بشیم.
sabaa Fzz

حجم

۳۲۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۴۲ صفحه

حجم

۳۲۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۴۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان