اگر عاشق شدهاید، برای خاله اِمیلی، ستون عشقی روزنامهٔ تایمز، نامه بنویسید؛ او خیلی بهتر از من به شما مشاوره میدهد. من فقط یک توصیه برایتان دارم: اگر به محبت نیاز دارید، خُب یک سگ بگیرید!»
میرزاقلمدون
مصالحهجو کسی است که به یک کروکودیل غذا میدهد به این امید که خودش آخرین نفر خوراک او شود.
میرزاقلمدون
به وقتِ جنگ، حقیقت چنان گرانبهاست که باید همواره با خاکریزی از دروغ از آن محافظت شود.
میرزاقلمدون
قادر متعال با فرزانگیِ بینهایتش روسها و از آنها بدتر گرجستانیها را مثل انگلیسیها و آمریکاییها خلق نکرده است. ما ظرافت را درک میکنیم، آنها از ضربههای چکش روی سندان سر درمیآورند! تصور میکنم موضوع شکل گوش است
میرزاقلمدون
چرچیل اغلب تکرار میکرد که تفاوت آدم خوشبین و بدبین این است که خوشبین در هر مشکلی فرصتی میبیند، حال آنکه فرد بدبین در هر فرصتی مشکلات به چشمش میآید.
میرزاقلمدون
«میدانم که انگلیسی بودن تقدیر وحشتناکی است! اما هیچکس کامل نیست.»
میرزاقلمدون
به هیتلر وفادار میمانید؟»
«باز هم به حرف من گوش ندادید! هیتلر فقط رهبر کشور من است. یک روز سقوط میکند و تاریخمان به راه خودش ادامه میدهد. فعلاً او اینجاست و من باید به همین بسنده کنم. اما آلمان مرا به پیش میراند نه هیتلر. من به آلمان وفادار میمانم!
میرزاقلمدون