جملات زیبای کتاب در غبار برف (جلد اول و دوم) | طاقچه
تصویر جلد کتاب در غبار برف (جلد اول و دوم)

بریده‌هایی از کتاب در غبار برف (جلد اول و دوم)

نویسنده:عمران صلاحی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر
نهاد زیر سرش صفحهٔ حوادث را و مثل حادثه‌ای روی آن دراز کشید
غریو دیو توفان
«شعر می‌گویم، مثل گریه که آدم را سبک می‌کند.»
M.
همان‌طور که اشاره شد، او شعرهای خود را بارها مرور، بازنویسی و انتخاب کرده است. بعضی شعرها بدون عنوان‌اند و بعضی شاید هرگز تحریر نهایی نشده‌اند.
M.
خود او در جایی گفته است «وقتی به شعرهایم نگاه دوباره‌ای می‌اندازم، می‌بینم همه‌شان را به نحوی از زندگی‌ام الهام گرفته‌ام.» ... «واقعاً زندگی هر شاعری را می‌شود از درون شعرهایش پیدا کرد.»
M.
در ترکیبی از اندوه ژرف و تنهایی عمیق و طنزی تلخ، با زبانی ظریف و ساده و روان، در خلوت خویش، به شعر پناه می‌بُرد.
M.
مادرم نیمه‌شبان چرخ‌خیاطی خود را چو به کار اندازد آرد آوایش، در خاطر من چرخ ارابهٔ تنهایی را که رود از دل یک جادهٔ تنگ مقصدش نامعلوم
M.
مرگ از پنجرهٔ بسته به من می‌نگرد زندگی از دم‌در قصد رفتن دارد روحم از سقف گذر خواهد کرد در شبی تیره و سرد تخت، حس خواهد کرد که سبک‌تر شده است
M.
تشنه شد آغوش من، آن پیکر سیمین کجاست؟ باغ خشکی گشته‌ام، آن ابر فروردین کجاست؟
M.

حجم

۷۳۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۳۸ صفحه

حجم

۷۳۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۳۸ صفحه

قیمت:
۵۶۲,۰۰۰
۲۸۱,۰۰۰
۵۰%
تومان