فکر؟ فکر که زیاد دارم. اتفاقاً مشکل همین جاست که فکرهای زیادی دارم.
ramina
واقعیت که تغییر نمیکند، چه در مورد آن حرف بزنیم و چه سکوت کنیم. اینکه آدم از واقعیت فرار کند و وانمود کند اتفاقی نیفتاده، مشکلی را حل نمیکند. من خودم ترجیح میدهم مستقیم با واقعیت روبرو شوم، هر چه هم که تلخ و دردناک باشد.
ramina
آدم به هر حال خودش را لو میدهد، مگر اینکه اصلاً دهنش را ببیندد و حرف نزند. زبان رسواگر است.
ramina
قاتل که شاخ و دم ندارد.
ramina
آدم وقتی عصبی است معمولاً قضایا را به شکلی تعریف میکند که خودش دوست دارد آن طور میبود.
ramina
به نظرم انسان موجود فرومایهای است و هیچ چیز به اندازه مرگ اطرافیان نمیتواند فرومایگیاش را نشان بدهد.
ramina
گناه بخشیدنی نیست، مادام و آدم بالاخره مکافاتش را پس میدهد.
ramina
به عقیده من آدم هر چه هم که مراقب خودش باشد و به «ایمنی» بیشتر از هر چیزی اهمیت بدهد، باز در معرض خطر است. ممکن است خیلی زودتر از بقیه بمیرد.
ramina
بعضی واقعیتها را نمیشد انکار کرد.
ramina
امان از وقتی که مردی بین دو دختر قرار بگیرد و بینشان فاصله بیندازد.
ramina
با چشم بصیرت خیلی بیشتر از چشم سر چیزی میتوان دید. کافی است تکیه بدهی به پشتی صندلی و چشمهایت را ببندی و ...
ramina