بریدههایی از کتاب مردی با لباس قهوه ای
۲٫۵
(۶)
با ناراحتی جواب دادم:
ــ من پیش از آنکه بیرحم و سخت شوم، خواهم مرد.
"هلاله"
زندگی واقعاً عجیبی است! مردها اگر زیبا نباشی با تو بد هستند و زنها اگر زیبا باشی.
"هلاله"
در دلم گفتم: «اگر او با سرنوشت قمار کرده، قمارباز خوبی است. میتواند ببازد، ولی لبخند بزند».
"هلاله"
وقتی میخندید، قیافهاش عوض میشد. مثل پسربچهها میشد. شاد بود و شخصیت دیگری پیدا میکرد.
"هلاله"
ــ طناب هر دو قایق را بریدهاند و آنها را روی آب رها کردهاند. در وضع دشواری قرار داریم، عزیزم. ناراحت نیستی؟
ــ تا وقتی با تو هستم، نه.
"هلاله"
اصولا عقیده دیگران کوچکترین اهمیتی برایش نداشت و به نظرم رمز موفقیتش نیز در همین نکته خلاصه میشد.
"هلاله"
من به ماجراجویی، عشق و داستانهای مخاطرهآمیز و عاشقانه علاقه زیادی داشتم، اما محکوم به زندگی خشک و سادهای بودم.
"هلاله"
بیچاره پدرم که هرگز وقتی برای استراحت نداشت،
"هلاله"
بین ما مهر و محبّتی وجود نداشت، اما به هم تعلق داشتیم.
"هلاله"
بعضی کارهایی که به نظر خیلی مشکل میرسند و انسان از انجامشان پرهیز میکند، معمولا به محض بروز خشم در یک چشم به هم زدن مورد اجرا گذاشته میشوند.
"هلاله"
دستم را گرفت و به سختی فشرد. برای یک دقیقه نگاههایمان به هم گره خورد. بعد ناگهان برگشت و رفت. من به صدای پایش که بر روی عرشه منعکس و دوباره منعکس میشد گوش میدادم و فکر میکردم که این صدا همیشه در گوشم خواهد ماند. صدای قدمهایی که از زندگیام بیرون میرفتند.
"هلاله"
او بخوبی میتوانست افکارش را پشت چشمهای نفوذناپذیر سیاهرنگش پنهان کند. همیشه همین طور بود و من هیچ وقت نتوانسته بودم بفهمم او نسبت به من چه احساسی دارد. همین چیزها بود که مرا به وحشت میانداخت.
"هلاله"
چطور شنیدن بعضی کلمات انسان را خوشحال میکند! من میتوانم برای ماهها از تو مراقبت کنم و هیچ کس هم متوجه نخواهد شد.
"هلاله"
برای همین است که اکنون بسیاری از ازدواجها ناموفق است. البته مقصر اصلی هم مردها هستند، چون یا کاملا تسلیم زنها هستند و بعد زنها آنها را تحقیر میکنند، یا به طور کلی خودخواه هستند و فکر میکنند هرچه خودشان میگویند، درست است و هرگز حتی یک تشکر خشک وخالی هم از همسرشان نمیکنند.
"هلاله"
حجم
۲۷۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۲۷۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
قیمت:
۸۶,۰۰۰
۴۳,۰۰۰۵۰%
تومان