بارها دیدهام که بعضیها وقتی مستقیم چیزی میپرسی، جواب نمیدهند؛ ولی اگر با فرض غلطی موضوع را مطرح کنی، بلافاصله برای رد حرفهایت کلی اطلاعات میدهند.
بهار
این بار با زنی روبهرو بودم که مطابق میل خودش زندگی نکرده بود، بلکه آرزوهای سرکوفته بسیاری داشت. دختری ساده با یک زندگی یکنواخت و معمولی که برای مردهایی که خودش میپسندد جذابیتی ندارد. مجبور است با مردی ازدواج کند که خودش او را نمیپسندد، فقط برای اینکه شوهر کرده باشد و مجرد نماند. میدیدم که چقدر از زندگی خودش ناراضی است.
ارغوان
حال و هوای روزهای قدیم، روزهای فراغت و سادگی، روزهای اصالت و تربیت خانوادگی، روزهای «خانمها و آقایان اصیل و متشخص»، مجذوبم کرده بود.
Urania