بارها دیدهام که بعضیها وقتی مستقیم چیزی میپرسی، جواب نمیدهند؛ ولی اگر با فرض غلطی موضوع را مطرح کنی، بلافاصله برای رد حرفهایت کلی اطلاعات میدهند.
بهار
این بار با زنی روبهرو بودم که مطابق میل خودش زندگی نکرده بود، بلکه آرزوهای سرکوفته بسیاری داشت. دختری ساده با یک زندگی یکنواخت و معمولی که برای مردهایی که خودش میپسندد جذابیتی ندارد. مجبور است با مردی ازدواج کند که خودش او را نمیپسندد، فقط برای اینکه شوهر کرده باشد و مجرد نماند. میدیدم که چقدر از زندگی خودش ناراضی است.
ارغوان
حال و هوای روزهای قدیم، روزهای فراغت و سادگی، روزهای اصالت و تربیت خانوادگی، روزهای «خانمها و آقایان اصیل و متشخص»، مجذوبم کرده بود.
Urania
بیچاره بلا. همیشه دنبال چیزهایی بود که نداشت. آدمها وقتی این طوری میشوند، دست به کارهای عجیبی میزنند.
Chica
فقط جوانها هستند که با کوچکترین ناراحتی میمیرند، چون علاقهای به زندگی ندارند. کسی که بالای هفتاد سال عمر کرده، با تمام وجود برای ادامه زندگی میجنگد. چون میل شدیدی به زندگی دارد.
ramina
ــ از ازدواجشان راضی هستند؟
خانم پیبادی گفت:
ــ کی از ازدواجش راضی است؟ اینها هم مثل بقیه. وانمود میکنند که راضیاند
ramina
افسوس که خیلی از مردم همدیگر را درک نمیکنند و بیجهت با هم درگیر میشوند، مخصوصاً سر چیزهایی مثل پول.
ramina
ــ بسیار خوب. فردا. ولی «فردا» بعضی وقتها دیر است، آقای پوآرو.
ramina
. دختری ساده با یک زندگی یکنواخت و معمولی که برای مردهایی که خودش میپسندد جذابیتی ندارد. مجبور است با مردی ازدواج کند که خودش او را نمیپسندد، فقط برای اینکه شوهر کرده باشد و مجرد نماند. میدیدم که چقدر از زندگی خودش ناراضی است
ارغوان
عشق هم بخشی از زندگی است و نمیشود از آن فرار کرد. ولی چقدر جدی است؟ یکی را دوست دارند و بعد فراموشش میکنند و میروند سراغ کس دیگری.
ramina
همیشه بعد از مرگی سر ارث و میراث اختلاف پیش میآید. یارو هنوز کفنش خشک نشده که عزادارها سر ارث و میراث به جان هم میافتند.
ramina