
بریدههایی از کتاب آثار ادبی را چگونه باید خواند
نویسنده:تری ایگلتون
مترجم:محسن ملکی، بهزاد صادقی
انتشارات:انتشارات شرکت کتاب هرمس
دستهبندی:
امتیاز
۳.۷از ۵۰ رأی
۳٫۷
(۵۰)
در یک جامعه فاسد، معصومیت همیشه مورد تمسخر است.
Saeedeh Heydarian
رایجترین اشتباهِ دانشجویان ادبیات این است که مستقیمآ به سراغ محتوای شعر یا رمان میروند، و نحوه بیان آن را نادیده میگیرند. این گونه خوانش اثر ادبی به معنای نادیده گرفتن «ادبیت» آن است یعنی فراموش کردن این واقعیت که اثر مورد بحث شعر یا نمایشنامه یا رمان است، نه گزارش حادثه فرسایش خاک در نبراسکا.
پارسا
لذت بردن از اثری هنری به معنای تحسین کردن آن نیست. ممکن است کتابهایی را که از آنها لذت میبرید تحسینآمیز ندانید، و درعوض کتابهایی را تحسین کنید که از آنها لذت نمیبرید. دکتر جانسون نظر مساعدی نسبت به بهشت گمشده داشت، ولی از لحن نوشتههایش چنان برمیآید که تمایل چندانی به دوباره خواندن آن اثر نداشت.
لذت شخصیتر از ارزشگذاری است.
MahedBook.ir
در اینجا لطیفهای قدیمی به ذهن میرسد: «در زندگی من شخصیتهای شگفتانگیز زیادی حضور دارند، ولی نمیتوانم از خودِ داستان سردربیاورم.»
Hamid Adibzadeh
در آثار داستانی متأخر دیکنز، چنین به نظر میرسد که نظم اجتماعی که حاضر نیست هیچ مسئولیتی را در قبال شهروندانش بپذیرد، همه افراد جامعه را یتیم کرده است. جامعه خود پدرسالاری قلابی است و همه مردان و زنان باید بار این پدر بیکفایت را به دوش کشند.
Hamid Adibzadeh
آدمهای خوب مجبورند سادهلوح باشند، زیرا انسان بافضیلتی که با زیرکی مراقب اوضاع باشد دیگر فضیلتمند نیست. ساده بودن هم مسخره است و هم ستودنی.
Saeedeh Heydarian
هرچه تازه است لزومآ ارزشمند نیست.
محمد جواد
در یک جامعه فاسد، معصومیت همیشه مورد تمسخر است.
ســـینا
در یک جامعه فاسد، معصومیت همیشه مورد تمسخر است.
محمد جواد
بیشتر مشکلات اخلاقی از این فرض ناخودآگاه سرچشمه میگیرد که تا ابد خواهیم زیست.
محمد جواد
آنچه ما را از هم متمایز میکند، مهمتر از چیزی است که در آن اشتراک داریم.
محمد جواد
آنچه بین آدمها مشترک است نمیتواند بخشی از شخصیت به شمار آید.
محمد جواد
نقطه اشتراک همه ما این است که خاص و منفرد هستیم. همه آدمها خاصاند
محمد جواد
نباید از اشاره به عیوب شکسپیر واهمه داشته باشیم
محمد جواد
گفتن اینکه در آثارِ ادبی باید آنچه را که انجام شده در چهارچوبِ نحوه انجام دادنِ آن ببینیم، به این معنا نیست که شکل و محتوا همیشه خوب با هم جفت وجور میشوند. مثلا میتوان چرخه زندگی موش صحرایی را با شعر آزاد میلتونی شرح داد؛ یا میتوان با وزنی خشک و محدودکننده درباره میلِ خود به آزادی نوشت. در چنین مواردی، شکل با محتوا به طرز جالبی در تضاد است.
Juror #8
همه آثار ادبی، حتی به طور ناخودآگاه هم که شده، به سایر آثار ادبی گریز میزنند.
Juror #8
آغازِ یک شعر یا رمان گویی از نوعی سکوت بیرون میجهد، چراکه جهانی خیالی را که پیش از این وجود خارجی نداشته، آغاز میکند. شاید این کار، چنان که برخی از هنرمندانِ رمانتیک باور داشتند، با آفرینش الهی قرابت دارد. البته با این تفاوت که ما در بند آفرینش گرفتاریم، درحالی که همیشه میتوان کتابِ کاترین کوکسان را بست و کنار گذاشت.
Juror #8
آثار ادبی غالبآ چیزهایی را «می دانند» که خواننده نمیداند یا هنوز نمیداند، یا اصلا شاید هرگز به آنها پی نبرد. هیچ کس نخواهد دانست در نامهای که میلی تیل در آخر رمانِ بالهای کبوتر اثر هنری جیمز برای مرتون دنشر نوشت، چه چیزی نوشته شده بود، زیرا شخصیتی دیگر قبل از آنکه ما محتوای آن را بدانیم، آن را آتش میزند.
Juror #8
وقتی شکسپیر مکبث را وامیدارد به بانکو یادآوری کند در جشنی که او قرار است برپا کند شرکت نماید، و بانکو قول میدهد که شرکت کند، خودِ نمایشنامه میداند که بانکو قطعآ در این جشن شرکت خواهد کرد اما در هیئتِ یک شبح، زیرا مکبث در این اثنا دستور داده است او را بکشند، ولی تماشاچیان این مسئله را نمیدانند. شکسپیر در اینجا دارد مخاطبانش را دست میاندازد.
Juror #8
در سطر اول شعرِ امیلی دیکنسون ابهامی جالب هست: «زندگی من دو بار خاتمه یافت پیش از آنکه خاتمه یابد.» از آنجایی که دیکنسون گاه علائم سجاوندی را به اشتباه مورد استفاده قرار میداد، در سطر بالا ویرگول را در جای نامناسب قرار داده است.
Juror #8
سطرهای آغازینِ شعر رابرت لوول، «قبرستانِ کواکر در نانتاکت»، آغاز مبهوتکننده دیگری در ادبیات امریکاست:
در آب ـتلهای شورِ ساحل ماداکت دریا هنوز در طغیانی وحشیانه بود و شب
ناوگان آتلانتیک شمالی ما را دربرگرفته بود،
که ناگاه ملوان مغروق به تور چنگ زد. نور
بر سر گوریده و پای مرمریاش تابید،
به تور آویزان شد
با عضلات درهم تنیده و گرهخورده رانهایش ...
Juror #8
شعر نمونه خوبی است برای این نکته که احساس و شکل ضرورتآ با هم سرِ جنگ ندارند. شکل ممکن است احساس را تشدید یا سرکوب کند. شعر لیسیداس ابراز افسوس ِ میلتون به خاطر مرگ ادوارد کینگ نیست، بلکه خودِ افسوس اوست. این شعر مرثیهای است آیینی و از سر وظیفه که برای این شرایط مناسب است. بحث ابدآ بر سرِ دورویی نیست. هنگامی که به شما صبح بهخیر میگویم، احتمالا در ذهنم مشغول فکر کردن به مسائل دیگری هستم و کیفیت صبحی که شما قرار است داشته باشید چندان برایم مهم نیست، ولی به هرحال صبح به خیر گفتنم از سرِ دورویی نیست.
Juror #8
شخصیتهای ادبی مانند قاتلانِ زنجیرهای که به زندان افکنده شدهاند آیندهای ندارند.
Juror #8
برخی از رمانهای ویکتوریایی با خوشباوری به آینده شخصیتهایشان نظر میافکنند و پیش خود تصور میکنند که شخصیتها پیر شدهاند و مویشان سفید شده و خرم و خندان در میان انبوهی از نوهها هستند. برای این نویسندگان، رها کردن شخصیتها دشوار است، مانند والدینی که رها کردن فرزندانشان برایشان سخت است.
Juror #8
نباید داستان و واقعیت را با هم اشتباه بگیریم
محمد جواد
تئاتر میتواند ما را متوجه این کند که زندگی ما کیفیتی رؤیاگونه دارد و کوتاه و ناپایدار است و بنیادهای محکم و استواری ندارد.
محمد جواد
آنچه عجیب وغریب به شمار میآید، بستگی دارد به آنچه رفتار متعارف تلقی میشود.
محمد جواد
آنهایی که قدرتمند هستند استطاعت این را دارند که مرزها را زیر پا بگذارند، حال آنکه فقرا و بیپناهان باید حواسشان به خودشان باشد.
محمد جواد
ویژگی پارانویا این است که فرد مبتلا به آن هیچ رخدادی را اتفاقی نمیداند. همه چیز باید دارای معنایی مهم باشد.
محمد جواد
هنرمند هرگز نمیتواند کاملا مانند خداوند عمل کند، چراکه در آفرینش، خداوند قبل از هر کس دیگری وجود داشته و محصولی خلق کرده که به این راحتیها نمیتوان بهترش را ساخت.
محمد جواد
حجم
۲۴۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۲۴۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
قیمت:
۸۶,۰۰۰
تومان