«انسان... در وضع بدوی خود و انسان در وضع متمدن خود، چنان از اساس در احساسات و تمایلات خود متفاوت هستند که آنچه یکی را به اوج خوشبختی میرساند، دیگری را تاموتمام بدبخت خواهد کرد. انسان وحشی و بدوی جز در هوای آزادی و آسایش تنفس نمیکند؛ تمایل او فقط زندگی کردن و در آسایش بودن است؛ و «آرامش» (ataraxia) انسان رواقی و بدبین به پای بیتفاوتی کامل او نسبت به تمام مسائل موجود هستی نمیرسد. از سوی دیگر یک شهروند، بهشکل بیپایان میکوشد تا حرکت میکند و خودش را زجر میدهد تا کارهایی را بهدست آورد که رنج و تلاش بیشتری بهدنبال خواهند داشت. او تا پای مرگ میکوشد، حتی مرگ خود را جلو میاندازد، تا در شرایط زندگی قرار گیرد، یا تمام زندگی را دور میاندازد تا ابدیت را بهدست آورد.
فواد انصاری