بریدههایی از کتاب چند گفتار درباره توتالیتاریسم
۲٫۸
(۸)
زمانی که انسان آزاد است، در هیچ کاری به اندازهٔ کارِ یافتن کسی برای پرستش بیوقفه و بیپروا تلاش نمیکند. اما انسان برآن است که چیزی متقن و ورای شک و تردید را بپرستد تا از این راه همگان بیدرنگ به پرستش موافقت کنند.
م.
کار تو را اصلاح کردیم و آن را بر شالودهٔ معجزه، رمز و اقتدار پی ریختیم. و انسانها شادمان شدند که دیگربار بهسان گوسپندانی هدایت گشتند و سرانجام دلهاشان از زیر بار هدیهای که ملازم این همه رنج و عذاب بود فارغ شد.
م.
آنها ارزش انقیاد کامل را نیک میدانند. و تا روزی که انسان قدر این انقیاد را نشناسد، شادمان نخواهد شد. مسئول این نادانی انسانها کیست؟ بگو چه کسی رمه را پراکند و هرکس را به راهی ناشناخته فرستاد. اما رمه بار دیگر گرد هم خواهد آمد و از نو طوق بندگی بر گردن خواهد گذاشت، و اینبار این بندگی همیشگی خواهد بود. شادکامی آرام و بیتکلّفی را که برازندهٔ مخلوقاتی ضعیف چون آنهاست ارزانیشان خواهیم کرد. بهراستی که متقاعدشان میکنیم سرانجام غرور را وابگذارند، چون تو آنها را برکشیدی و به آنان غرور را آموختی. نشانشان خواهیم داد که ضعیفاند؛ که کودکانی رقّتبارند، اما ملاحت همین شادکامی کودکانه بیش از هر شادکامی دیگر است.
م.
بزرگترین اضطراب انسان آن است که با سرعتی هرچه تمامتر کسی را پیدا کند تا ودیعهٔ آزادی را، که این مخلوق بدبخت با آن به دنیا آمده، تقدیمش کند.
م.
برای انسان و جامعهٔ انسانی هیچ چیز غیرقابل تحملتر از آزادی نیست.
م.
آنچه در شوروی بهعنوان مرحلهای در راه انقیاد کشورهای مورد بحث برنامهریزی میشد، در خود آن کشورها اغلب بهسان نوعی ترقی واقعی به حساب میآمد. وقتی به چیز دیگری امید نمیتوان بست، انسان لاجرم به چنین توهّماتی میآویزد.
م.
زمانی فرارسید که رئالیسم سوسیالیستی را به لهستان وارد کردند. برخلاف گمان برخی، رئالیسم سوسیالیستی صرفاً یک نظریهٔ زیباییشناختی نیست که نویسنده، موسیقیدان، نقاش و کارگردان تئاتر به پیروی از آن ناچارند. برعکس، پیامد این اندیشه، کل آیین استالینیستی است. نویسندگان و نقاشان را وادار به عضویت در حزب نمیکنند چون به چنین کاری نیاز نیست. تا زمانی که طبق موازین «رئالیسم سوسیالیستی» عمل کنند، خودبهخود، و به گونهای گزیرناپذیر، در صف پیروان استالین جای میگیرند.
م.
سلطهٔ روزافزون ایدئولوژی بر عرصههای فکرْ طبیعت مرا به طغیان و قیام کشاند.
آیا برای آسودگی وجدان کافی است که با استبداد شرقی هیچگونه همدستی نکنیم؟ به گمان من کافی نیست. آزادی خودم را به دست آوردهام، اما نباید فراموش کنم که هر روز در معرض خطر از دست دادن آنم. در غرب نیز فشار در جهت همنوایی را احساس میکنم. همنوایی با نظامی که درست نقطهٔ مقابل نظامی است که از آن گریختهام. تنها تفاوت در این است که در غرب میتوان دربرابر فشار مقاومت کرد و به ارتکاب گناهی کبیره متهم نشد.
م.
حجم
۱۷۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۷۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان