بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آمده بودم با دخترم چای بخورم | طاقچه
تصویر جلد کتاب آمده بودم با دخترم چای بخورم

بریده‌هایی از کتاب آمده بودم با دخترم چای بخورم

انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۳.۰از ۸ رأی
۳٫۰
(۸)
آن روز وقتی مدرسه تعطیل شد و آمدم بیرون، اتومبیل را دیدم که سرکوچهٔ مدرسه ایستاده. به روی خودم نیاوردم. تا رسیدم سر کوچهٔ مدرسه، استارت زد و آهسته دنبالم راه افتاد تا سر کوچهٔ خودمان. وقتی داخل کوچه شدم، برنگشتم نگاه کنم. نابغه های بزرگتر گفته بودند خوب نیست دختر برگردد و پشت سرش را نگاه کند، برایش حرف درمی آورند
نازنین
بعدش چی؟ اصلا اگر بعدش را می‌دانستم همان شب که رفته بودیم انجیر بچینیم بله را گفته بودم. همان شب که بالای دیوار سه بار گفتم «نخیر!» و پریدم پایین و دویدم توی اتاق. از آن شب به بعد همه تصنیف‌های پرسوز و گداز شد مال تو
نازنین

حجم

۶۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۶۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان