
بریدههایی از کتاب چهار هزار هفته
۳٫۹
(۸۸)
ما به خیال فردایی نفس میکشیم که هنوز نیامده است و شاید هرگز هم نیاید و با این خیال، امروزمان را میسوزانیم. میخواهیم در فرصت محدود عمرمان همهکار انجام دهیم، اما حرص "همهکار کردن" سبب میشود که هیچکاری نکنیم.
kaveh
بدیهی است که هرگز زندگی عاری از هرگونه مشکل فرانخواهد رسید. مهمتر آنکه خود شما هم نباید خواستار این نوع زندگی باشید، زیرا زندگی عاری از مشکل شکلی از زندگی است که طی آن اقدامات ارزنده انجام نخواهند شد و چنین زیستنی بیمعنا خواهد بود.
M.o
وقتی شما به اموری توجه میکنید که ارزش چندانی برایتان ندارند، درواقع در حال هزینه کردن زندگیتان به پای آنها هستید.
M.o
اگر با اشتیاق رنج ناشی از ندانستن را تحمل کنید، اغلب راهحلی از پس پرده رخ مینمایاند
M.o
مسئله پرمشغلگی یا حواسپرتی زیاد ما نیست، مسئله این است که ما نمیخواهیم این حقیقت را بپذیریم که مطالعه از آن دست فعالیتهایی است که تا حد زیادی بر اساس زمانبندی مختص به خودش جلو میرود. نمیتوانید به اندازهای در مطالعه عجله کنید که خواندن معنایش را از دست بدهد.
M.o
تنها آن دستاوردهایی مهم یا بیمانند خواهند بود که ما برایشان به قدر نیاز، زمان گذاشتهایم.
M.o
حرص "همهکار کردن" سبب میشود که هیچکاری نکنیم.
آرین
«یکی از سردرگمکنندهترین درسهایی که از زندگی آموختهام این است که اغلب اوقات دوست ندارم کارهایی را انجام دهم که انجام دادنشان لازم است. فقط راجع به تمیز کردن کاسهٔ توالت یا پر کردن فرمهای مالیاتی صحبت نمیکنم، منظورم کارهایی است که عمیقاً مایلم انجام شوند.»
M.o
واقعیت این است که زندگی به شکلی ظالمانه کوتاه است
Arman Keyvannia
ما تقریباً هر کاری میکنیم تا پلهای پشت سرمان را خراب نکنیم، تا رؤیاهای نامحدودمان در باب آینده را زنده نگاه داریم، بااینهمه، با تخریب پلهای پشت سر اغلب به حسی از خشنودی دست خواهیم یافت.
M.o
نمیخواستم بپذیرم که ترس بخشی ناگزیر از زندگی است و تجربهٔ آن نابودم نمیکند.
|ݐ.الف
وقتی افراد به اندازهٔ کافی پول درمیآورند تا نیازهایشان را برآورده کنند، نیازهای تازهای در آنها شکل میگیرد و در سودای سبکهای زندگی جدیدتری برخواهند آمد؛ آنها هرگز نمیتوانند دست از چشموهمچشمی بردارند، چراکه بهمحض نزدیک شدن به هدفشان، اهداف جدیدتر و بهتری برای خود پیدا میکنند. درنتیجه، رفتهرفته سختتر کار میکنند و بهزودی، پرمشغلگیشان به نمادی از اعتبار بدل میشود؛ وضعیتی بهکلی باطل، چراکه تقریباً در تمام طول تاریخ، هدف اصلی ثروتمند شدن این بود که فرد مجبور نباشد بیشازحد کار کند.
آرین
همهگیریهای ویروسی و انتخابات ریاست جمهوری نیز چنیناند: کائنات بیاهمیت به این امور، خونسرد و تزلزلناپذیر به حرکت خود ادامه میدهد
M.o
تصادفی نیست که «معنای دیگر کلمهٔ rush [شتاب] احساس شادمانی است
M.o
نیچه مینویسد: «ما مشتاقانه به گونهای بیملاحظه و بیش از آن میزانی کار میکنیم که برای گذران زندگی لازم است، چراکه بدینترتیب فرصتی برای تأمل و اندیشیدن نخواهیم یافت؛ این شتابزدگی مسئلهای همگانی است زیرا همه در حال گریز از خویشتناند»
|ݐ.الف
استراحت به خاطر استراحت _لذت بردن از یک ساعت تنبلی به خاطر خود آن تنبلی_ در وهلهٔ نخست مستلزم آن است که ما بپذیریم «زندگی همین است که هست»؛ بپذیریم که روزها به سوی آیندهای توأم با شادمانی همیشگی به پیش نخواهند رفت و بدانیم اتخاذ چنین پیشفرضی به گونهای نظاممند ۴ هزار هفتهٔ ما را از ارزش تهی میسازد
M.o
داشتن زمان فراوان در عین برخوردار نبودن از فرصت استفاده از آن در کنار سایرین، نه تنها فایدهای ندارد که بهشدت ناخوشایند است.
M.o
این پژوهشگران دریافتند که نه تنها صِرف تعطیلات مزایایی روانشناختی به همراه دارد، بلکه حضور در تعطیلات همزمان با سایر افراد نیز حامل سودمندیهای روانی است
M.o
وقتی ما چنین نگرش دیکتاتورمآبانهای به واقعیت را اتخاذ کنیم، طعمهٔ رنج خواهیم شد.
M.o
جای شگفتی نیست که یادآوری میزان بیاهمیتیتان شما را تسکین میدهد: بدین واسطه، شما درمییابید که مدتها استانداردهایی برای خود تعیین کرده بودید که به لحاظ منطقی امکان برآوردهسازی آنها وجود نداشته است.
M.o
هرچه این باور که «میتوان برای همهٔ امور زمانی اختصاص داد» در شما نیرومندتر باشد، کمتر از خودتان سؤال میکنید که آیا بهراستی همهٔ فعالیتها ارزش زمان گذاشتن دارند
...ali
ما چیزی جز زمان نیستیم و معنادارترین راه برای اندیشیدن به وجود فرد تعریف او به عنوان یک توالی از لحظات است.
M.o
در عصر تعهدِ به استفادهٔ ابزاری از زمان، قطعاً بدنامی سرگرمیها تصادفی نیست. در زمانهٔ ابزارسازی، فرد طرفدار سرگرمی فردی خرابکار محسوب میشود:
M.o
هرچه بیشتر بکوشید زمانتان را با هدف دستیابی به احساس کنترل کامل و رهایی از محدودیتهای اجتنابناپذیر انسانی مدیریت کنید، زندگیتان پرفشارتر، تهیتر و کسالتبارتر خواهد شد. اما هرچه بیشتر با واقعیت محدودیتها روبهرو شوید و به جای مقابله با این محدودیتها، هماهنگ با آنها عمل کنید، زندگیتان سازندهتر، معنادارتر و شادتر میشود.
M.o
ما همواره بیتصمیمی را بر متعهد شدن به مسیری واحد ترجیح میدهیم، چراکه دراینحالت میتوانیم «آینده را به میل خود تجسم کنیم.
M.o
متوقف ساختن کوششهای بیوقفه، نیازمند قدرت شدید اراده است
M.o
به نظر میرسد وقتی افراد به اندازهٔ کافی پول درمیآورند تا نیازهایشان را برآورده کنند، نیازهای تازهای در آنها شکل میگیرد و در سودای سبکهای زندگی جدیدتری برخواهند آمد؛ آنها هرگز نمیتوانند دست از چشموهمچشمی بردارند، چراکه بهمحض نزدیک شدن به هدفشان، اهداف جدیدتر و بهتری برای خود پیدا میکنند. درنتیجه، رفتهرفته سختتر کار میکنند و بهزودی، پرمشغلگیشان به نمادی از اعتبار بدل میشود؛ وضعیتی بهکلی باطل، چراکه تقریباً در تمام طول تاریخ، هدف اصلی ثروتمند شدن این بود که فرد مجبور نباشد بیشازحد کار کند.
MELIKA
زندگی نه مسئلهای برای حل کردن، که رازی برای زیستن است.
kaveh
زمان به قدری در تفکر مدرن ما ریشه دوانیده است که فراموش کردهایم شکل دیگری از تفکر هم شدنی است؛ ما به ماهیانی میمانیم که چون کاملاً توسط آب احاطه شدهاند، نمیدانند آب چیست.
kaveh
(نیچه مینویسد: «ما مشتاقانه به گونهای بیملاحظه و بیش از آن میزانی کار میکنیم که برای گذران زندگی لازم است، چراکه بدینترتیب فرصتی برای تأمل و اندیشیدن نخواهیم یافت؛ این شتابزدگی مسئلهای همگانی است زیرا همه در حال گریز از خویشتناند»
M.o
حجم
۲۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۸۹,۰۰۰
تومان