بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نوشیدنی کج | طاقچه
تصویر جلد کتاب نوشیدنی کج

بریده‌هایی از کتاب نوشیدنی کج

انتشارات:نشر معارف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴ رأی
۳٫۸
(۴)
قلبم می‌سوخت. کسی آتش را نمی دید؟ نمی‌دانستند آتش با سر تا پایم چه کرده است؟ داشتم می‌سوختم. کاش کسی بغلم می‌کرد تا آتش خاموش شود. چرا شعله‌ها تمام نمی‌شوند؟ چرا صداها و خنده‌ها توی سرم ساکت نمی‌شوند؟
MO_HASANKHANI
دلم می‌خواست درِ مغزش را باز می‌کردم و داخلش را می‌دیدم تا شاید به جواب سؤال‌هایم برسم و آن علامت سؤال دست از سرم بردارد!
MO_HASANKHANI
توانایی‌های بدنم رفته‌رفته با زیادشدن دلشوره‌ها محدود می‌شوند.
MO_HASANKHANI
هوا ابری بود و رنگ آسمان هر لحظه تیره‌تر می‌شد. گوشهٔ چشم‌هایم که خیس شد، آسمان هم شروع کرد. رفتم توی حیاط و با آسمان هم‌صدا شدم.
MO_HASANKHANI
من که به‌خاطر آن اتفاق عذرخواهی کرده بودم؛ اما حرف او یک کلام بود و به قول خودش نظرش عوض نمی‌شد؛ پس برای چه خودم را سبک می‌کردم؟ بگذار هرچه می‌خواهد، بشود.
MO_HASANKHANI
فامیل نه! حوصله ندارم. دوستانم بهترند.
MO_HASANKHANI
جلوی همه لبخند روی لبم نشست؛ اما توی دلم غوغایی بود.
MO_HASANKHANI
شاید چیزی در یک لحظه اتفاق بیفتد؛ اما باور و اثر آن روزها و ماه‌ها ادامه خواهد داشت؛
MO_HASANKHANI
چقدر طول می‌کشد تا عطر کسی را که دوست داری، فراموش کنی؟ تا او را دوست نداشته باشی؟ چقدر طول می‌کشد؟ می‌شود؟ شدنی است؟
MO_HASANKHANI
در زندگی لحظه‌هایی هست که می‌تواند همهٔ سرنوشت و آیندهٔ افراد را تعیین کند؛ لحظه‌هایی سنگین که دوامشان شاید فقط یک آن باشد و بعد از آن همه چیز دیر می‌شود؛ خیلی دیر و تمام...
MO_HASANKHANI

حجم

۱۰۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۰۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان