جملات زیبای کتاب روایت فراموشی | طاقچه
تصویر جلد کتاب روایت فراموشی

بریده‌هایی از کتاب روایت فراموشی

نویسنده:رضا حیرانی
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز
۵.۰از ۴ رأی
۵٫۰
(۴)
میان سرفه‌های نقال در قهوه‌خانه‌های دروازه‌غار سکه در کاسه انداختم و گفتم: سرگردانی‌ام به پرده روایت کن که در این حصارِ غریبی تاریکم چون مردی که بعد فروپاشی برج بابل بیدار شد و هر چه سلام کرد جز تحیّر از شهر پاسخی نگرفت.
Mohsen Panahi

حجم

۳۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۱ صفحه

حجم

۳۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۱ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
تومان