جملات زیبای کتاب تاریخ مفاهیم بنیادین زیبایی شناسی | طاقچه
تصویر جلد کتاب تاریخ مفاهیم بنیادین زیبایی شناسی

بریده‌هایی از کتاب تاریخ مفاهیم بنیادین زیبایی شناسی

۵٫۰
(۲)
«هنر ساختنِ فرم‌هاست» (کلایو بل همین را می‌گفت)؛ یا «هنر بازنمایی واقعیت است»؛ یا «هنر بیان است» (این تعریف از کروچه است).
masome
در اواخر قرن هجدهم بود که این کلمهٔ قصار را بر زبان آوردند: «هنر آن چیزی است که قاعده و قانونِ خودش را وضع می‌کند.»(۴۷) این عقیدهٔ فریدریش فن شیلر است که در نامه‌ای خطاب به کورنر (۴۸) بیان شده بود.
masome
دسوئر در دورهٔ اقتدار فراوان موضوعات زیبایی‌شناختی، دربارهٔ موضوع طبقه‌بندی هنرها به این نتیجهٔ بدبینانه رسید: «ظاهراً هیچ طبقه‌بندی از هنرها وجود ندارد که بتواند همهٔ نیازها را برآورده کند.»
حان‌حان
در برهه‌های معیّنی از تاریخ، پرسش اصلی زیبایی‌شناسی به طور فی‌نفسه این بود: آیا اشیا فی‌نفسه زیبا هستند یا فقط در نظر ما زیبا هستند؟
حان‌حان
«هنر جوازِ نبوغ است.»(۱۱۹) این جواز آن چیزی را آشکار می‌کند که انسان عادی هرگز به آن دست نمی‌یابد. و هنر می‌تواند «مردم را فراتر و فراتر و بالاتر و بالاتر ببرد.»
حان‌حان
در ۱۹۱۹، استانیسلاو ایگنانسی ویتکِویچ پایان هنر را پیش‌بینی کرد. (۱۵۰) او حتی اظهار کرد که «زوال هنر از قبل آغاز شده بود.» او دو دلیل برای این پدیده ارائه داد. دلیل اول این است که انسان «بی‌قراریِ متافیزیکی» را که منشأ حقیقی هنر است از دست داده است. و دلیل دوم این است که جهان حاوی تعداد محدودی از محرک‌ها و ترکیب‌های این محرک‌هاست و آن‌ها روزی از بین می‌روند؛ زیرا انسان به آن‌ها خو می‌گیرد و واکنش او به آن‌ها ضعیف‌تر و ضعیف‌تر می‌شود تا بالاخره کاملاً متوقف می‌شود.
حان‌حان
ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که برای رسیدن به نوآوری تلاش می‌شود. آیا پایانی برای این تلاش وجود خواهد داشت؟ تاریخ به ما آموخته است که هر چیزی در حال تغییر است؛ بنابراین می‌توان فرض کرد که نیاز به تغییر نیز، که امروزه زنده است، دیر یا زود از بین برود
حان‌حان
او عقیده داشت که سه شیوه برای بیان افکار و احساسات وجود دارد: کلمات، اصوات و حرکات و هر یک از آن‌ها با سه نوع هنرِ زیبا متناظر است؛ کلمات را شعر و خطابه، اصوات را موسیقی، و حرکات را نقاشی، مجسمه‌سازی و معماری به کار می‌برند.
حان‌حان
خود اصطلاح «زیبایی‌شناسی» را در سال ۱۷۵۰ فردی به نام الکساندر بومگارتن (۱۰) وضع کرد؛ اصطلاح «هنرهای زیبا» (beaux-arts) را نیز در سال ۱۷۴۷ شارل باتو (۱۱) برای اشاره به مجسمه‌سازی، نقاشی، شعر، موسیقی و رقص به کار برد. با این‌همه، بعدها معنای هر دو اصطلاح (یعنی «زیبایی‌شناسی» و «هنرهای زیبا»‌) دستخوش تغییر شد.
masome
خود اصطلاح «زیبایی‌شناسی» را در سال ۱۷۵۰ فردی به نام الکساندر بومگارتن (۱۰) وضع کرد؛ اصطلاح «هنرهای زیبا» (beaux-arts) را نیز در سال ۱۷۴۷ شارل باتو (۱۱) برای اشاره به مجسمه‌سازی، نقاشی، شعر، موسیقی و رقص به کار برد. با این‌همه، بعدها معنای هر دو اصطلاح (یعنی «زیبایی‌شناسی» و «هنرهای زیبا»‌) دستخوش تغییر شد.
masome
فِلیکس یارونسکی (۱۶) در کتاب دربارهٔ فلسفه (۱۸۱۲) با آوردن یک مثال ساده تفاوت میان تعریف و نظریه را نشان داد: هنگامی که می‌گوییم هوا «گازِ اطراف زمین است»، این یک تعریف است، اما هنگامی که می‌گوییم هوا «ترکیبی از نیتروژن و اکسیژن است»، این یک نظریه است. این دو موضوع (تعریف و نظریه) در زیبایی‌شناسی نیز با یکدیگر تفاوت دارند. این گفتهٔ توماس آکویناس که «چیزهای زیبا چیزهایی هستند که دیدنِ آن‌ها لذت‌بخش است» تعریف زیبایی است، حال آن‌که این گفتهٔ او که «زیبایی در گرو کمال، تناسب و درخشندگی است» نظریهٔ زیبایی است.
masome
کلمهٔ art (هنر) از کلمهٔ لاتین ars گرفته شده و خود ars نیز ترجمهٔ یونانی techne است. با این‌همه، واژه‌های ars و techne با واژهٔ امروزی art کاملاً به یک معنا نبودند. خطی که معنای واژهٔ امروزی هنر را به واژهٔ قدیمی آن پیوند می‌دهد پیوسته است اما مستقیم نیست. معنای این واژه‌ها در طول سال‌ها تغییر کرده است. این تغییراتْ اندک اما مداوم بوده‌اند و هزاران سال است که معنای واژه‌های قدیمی را کاملاً متفاوت کرده‌اند.
masome
افلاطون در توافق با دیدگاه‌های عمومی یونانیان گفته بود: «اثرِ غیرعقلانی را هنر نمی‌نامد.»(۲)
masome
آن‌چه هنرهای زیبا را به صنایع پیوند می‌داد بسیار بیش‌تر از آن‌چه آن‌ها را از هم جدا می‌کرد اندیشمندان باستان و مدرسی را به خود جذب می‌کرد. آن‌ها هرگز هنرها را به هنرهای زیبا و صنایع تقسیم نکردند. در عوض، هنرها را براساس نیازشان به تلاش و کوشش ذهنی یا فیزیکی تقسیم کردند. مردم باستان هنرهایی را که فقط نیاز به تلاش ذهنی داشتند liberales یا آزاد و هنرهایی را که نیازمند کار فیزیکی بودند vulgares یا عامیانه می‌خواندند؛ (۶) در دورهٔ قرون وسطی هنرهای عامیانه را هنرهای «مکانیکی» می‌نامیدند. این دو نوع هنر فقط از هم جدا نبودند بلکه در ارزش‌گذاری نیز کاملاً با یکدیگر تفاوت داشتند؛ زیرا هنرهای آزاد به‌مراتب برتر از هنرهای عامیانه یا مکانیکی بودند.
masome
وارد کردن شعر به گروه هنرها آسان‌ترین بخش کار بود؛ ارسطو از قوانین تراژدی سخن گفت و آن را یک مهارت و در نتیجه یک هنر پنداشت. نظریهٔ ارسطو در طول دوران قرون وسطی، به فراموشی سپرده شده بود، اما در دوران رنسانس دوباره احیا شد. هنگامی که در اواسط قرن شانزدهم کتاب فن شعر (بوطیقا) ارسطو، در ایتالیا ترجمه، شرح و منتشر شد، دیگر عضویت شعر در گروه هنرها جای هیچ شک‌وتردیدی را باقی نگذاشت. تاریخِ این تحول مهم را دقیقاً می‌توان معلوم کرد، یعنی زمانی که ترجمهٔ ایتالیایی برناردو سینی (۱۳) از فن شعر ارسطو در ۱۵۴۹ منتشر شد و بعد از انتشار آن مجموعه‌ای از فن شعرها به تقلید از ارسطو نگارش یافت. (۱۴)
masome
این مفهوم عام در آغاز قرن شانزدهم شکل گرفت؛ اما نه اصطلاح «هنرهای تجسمی» و نه اصطلاح «هنرهای زیبا» هیچ‌یک به کار نرفت. در عوض، اصطلاح «هنرهای طراحانه» (arti del disegno) برای اشاره به این هنرها به کار رفت. این اصطلاح از این باور ناشی می‌شد که طرح یا طراحی عاملی است که همهٔ این هنرها را به هم پیوند می‌دهد و در همهٔ آن‌ها مشترک است. وحدتِ این سه هنر را می‌توان در کتاب زندگی هنرمندان اثر وازاری (۲۰) و رساله‌ای دربارهٔ تناسب‌های کامل اثر دانتی (۲۱) مشاهده کرد.
masome
در اواسط قرن پانزدهم اومانیستِ فلورانسی، ژیانتسو مانیتی، (۲۲) هنرهای «عقلانی» یا «هوشمندانه» (artes ingenuae) را از هنرهای دیگر متمایز کرد. (۲۳) مانیتی به هنرهایی می‌اندیشید که فراوردهٔ ذهن‌اند و اختصاص به اذهان دارند و دریافت که همهٔ این هنرها، آفرینشی خاص، خارق‌العاده و هوشمندانه‌اند. اما او هیچ کمکی در جهت نوسازیِ مفهوم هنر نکرد؛ او نه یک مفهوم جدید، بلکه فقط یک اصطلاح جدید وضع کرده بود: این اصطلاح فقط یک نام جدید برای هنرهای «آزاد» بود؛ قلمرو این مفهوم همان بود، یعنی مانند گذشته علوم را شامل می‌شد اما شعر را در بر نمی‌گرفت.
masome
نقاشی، مجسمه‌سازی، معماری، موسیقی، شعر، تئاتر و رقص، گروهی مستقل از هنرها را تشکیل می‌دهند و از صنایع و علوم متمایز هستند
کاربر ۵۸۸۶۰۴۶
مدت‌ها قبل ارسطو نوشته بود که «آن‌چه در سیاست درست است در شعر درست نیست» و آن‌چه در هنر درست است ممکن است در واقعیت درست نباشد.
حان‌حان
ویژگیِ مشخصهٔ هنر آفرینش فرم‌هاست. هنر به اشیا شکل می‌دهد یا به عبارت دیگر، اشیا را می‌سازد. هنر به ماده و روحْ فرم می‌دهد. سابقهٔ این دیدگاه به ارسطو بازمی‌گردد که اظهار کرد: «آثار هنری به‌جز فرم (morphe) به هیچ‌چیز دیگری نیاز ندارند.»
حان‌حان

حجم

۱۴٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۱۹ صفحه

حجم

۱۴٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۱۹ صفحه

قیمت:
۳۲۸,۰۰۰
تومان