ویلایی به سبک اروپایی، بدون توجه به سازگاریاش با محیط، به طبقهای که پشت خانه قرار داشت افزوده بودند و ساختمان را بزرگتر کرده بودند. دیوار بتنی زشتی پر از تکههای شیشه، تمام مجموعه را محصور میکرد. این دو عنصرِ امروزی با سبک سنتی عمارت ژاپنی مغایرت داشت و باعث میشد احساس کنم محصول بدسلیقگی یک دهاتیِ تازهبهدورانرسیده است.
همچنان خواهم خواند...
عاشق این فضای دوستداشتنی روستایی و مملو از خاطرات گذشتهام.
همچنان خواهم خواند...
میتوانی تصور کنی در دل مردی که احساس میکند پس از محبوب بودن منفور شده است چه میگذرد؟ عشق به درد بدل میشود، درد کینه میشود و کینه آنقدر رشد میکند تا به میل انتقام تغییر ماهیت دهد.
علی دائمی
من زنی را کشته بودم که مرا بیشتر از زندگیِ خودش دوست داشت...
سارگل
در دنیا چه چیزی زیباتر و قویتر از عشق هست؟ من با اصول گُنده و ارزشهای تنگنظرانهام نسبت به این پاکیِ بیآلایش بیاعتنا بودم و به شکل تأسفآوری عشقمان را لگدمال کرده بودم!
سارگل
در واقع من شدیداً به موفقیت او حسادت میکردم و میل بچگانهای به پیروزی بر او، به هر طریق ممکن، آزارم میداد.
سارگل
همسر و عشق برای من دو چیز مجزا هستند و چون با یکی ازدواج کردهام دلیل نمیشود که نفرتم از دیگری کم گردد.
سارگل
بیاعتنایی تو در برابر شعلهٔ عشق من بیشتر هم شد؛ ابتدا از من دوری کردی، بعد از من ترسیدی و در آخر از من متنفر شدی.
سارگل
من که طاقتم طاق شده بود، بهطور غریزی شلاقی را که در دست داشتم بلند کردم و آن را محکم روی کمرش فرو آوردم. دستخوش جنونی غضبآلود شدم و با شدت و حدّت شروع کردم به زدن.
سارگل